آيا بايد با ايران شناسان غربي دشمني كرد؟
فريدون جنيدي
گمان من چنين نيست كه همه پژوهشهاي غربي درباره ايران دروغ و دگرگون است. چه بسا از پژوهندگان غربي از نيرنگ و دروغ به دور بوده و هستند و چون يك ايراني به فرهنگ اين سرزمين مهر ميورزند و زمان و زندگيشان را در راه همين پژوهشها ميگذرانند اما كم از اينكه ما خود نيز حق داريم و بايد كه درباره تاريخ و فرهنگ و ويژگيهاي كشورمان پژوهش كنيم و سخن بگوييم؟!
در سال نخست آغاز به كار بنياد نيشابور(1358) دو كتاب از من چاپ شد با نامهاي زندگي و مهاجرت نژاد آريا بر اساس روايات ايراني كه به زندگي و مهاجرت آرياييان معروف شد و زروان سنجش زمان در ايران باستان.
در هر دو كتاب شيوه نويني از پژوهشهاي ايراني به جهانيان پيشكش شد. در پيشگفتار هر دو كتاب به شيوهاي از پژوهندگان ايرانشناس(زباشناسان و باستانشناسان و...) سپاسگزاري كردم كه ايراني نبودند اما زمان بر سر فرهنگ ايران نهادند و در پي دشمني با ايران هم نبودند. در پيشگفتار چاپ نخست زندگي و مهاجرت آرياييان نوشتم:
«... نيز لازم ميبينم كه همين جا آرزو كنم خداوند مرا از كينه و رشگ (كه در زمره بزرگترين گناهان در انديشه ايراني است) نسبت به پژوهندگان اروپايي تاريخ و فرهنگ ايران زمين بركنار دارد.
بايد ايرانيان به روان و فروهر آن نيكمردان كه در گوشه و كنار اين جهان با عشق به تاريخ ايران نگريسته و هر كدام به قدر وسع خود گوشهاي از آن را روشن كردهاند و ميكنند، درود فرستند». در همين كتاب با يافتههاي استاد باستانشناس پروفسور فيليپ اسميت، يكي از مهمترين داوريهايم را بيان كردم كه خوانندگان را به آن نامه رهنمون ميشوم.
در پيشگفتار كتاب زروان سنجش زمان در ايران باستان بهروشني نشان دادم كه چراغ راه من در يكي از ويژهترين كارهايم، گفتار يك استاد ايرانشناس انگليسي، روانشاد پروفسور هارولد والتر بيلي ايراندوست است، نه از آن دسته از برخي پروفسورها كه تنها با ديده رشگ و دشمني به ايران نگريستند.
هارولد والتربيلي، رييس انجمن فقه اللغه انگلستان در رساله زبان فارسي كتاب ميراث ايران ميگويد:
«زبانهاي هند و اروپايي كه طي قرون مختلف از چين(زبان ايراني در دوره مغولان حتي در پكن هم به وسيله الانان گفتوگو ميشد) تا جزاير ايرلند بدانها تكلم ميكردند. بنابراين يك دانشجوي انگليسي هم كه بخواهد زبان مادري خود را نيك تحصيل كند بايد از كتيبههاي فارسي باستان اطلاعاتي به دست آورد» (ميراث ايران، صفحه 287).
اين جمله را من چراغ راه قرار دادم و در همين كتاب زروان با استفاده از قوانين علم زبانشناسي در مورد بسياري از واژهها روشن كردهام كه چگونه همه در اصل يكي بودهاند و از يك جا سرچشمه گرفتهاند.
اين سخنان نمونههايي است براي اينكه دشمني با ايرانشناسان غربي كار درستي نيست و بايد بجا و درست از كساني كه زمان بر پژوهشهاي ايراني گذاشتند، سپاسگزاري كرد و ميان دشمنان و دوستان ايران فرق گذاشت.
در ايران هم كم نيستند كساني كه با مهر بسيار به ايران نگريستند و پژوهش كردند و تا لحظه آخر زندگي بر همين پيمان بودند. بايد از ايشان سپاسگزاري كرد كه ميتوان از استادان روانشاد يحيي ماهيارنوابي(استاد زبانهاي باستاني) و ابراهيم پورداود(استاد و مترجم متون اوستايي) و محمدعلي داعيالاسلام- ايرانپرست (نويسنده كتاب عظيم فرهنگ نظام و ديگر نامههاي ارزشمند) و بسياري ديگر ياد كرد. روان همه استادان ايرانشناس(بيگانه و ايراني) كه دل در گروي مهر ايران داشتند و براي راستي و درستي پژوهش كردند، شاد و روز ايرانشناسي خجسته باد!
ارديبهشت 1398 خيامي