اي عليكه جمله عقل و ديدهاي
سيدمحمد مهدي جعفري
هستي گرديد و گرديد و در روند گردش خود گزيد و برگزيد و پالود و پالود، تا دو نمونه كامل از انسانيت به جهانيان پيشكش كرد؛
محمد (ص) و علي (ع). به همين مناسبت است كه ابنسينا ميگويد: «علي ابن ابيطالب، در ميان انسانها، به مثابه معقول است در ميان محسوسات»، يعني اين جهان هستي پديدههاي محسوس و ملموس و قابل ديدن دارد، هر كدام از اين پديدهها ارزشي به جاي خود دارند و اگر ما به هر كدام از اين پديدههاي محسوس توجه كنيم، هيچ كدام بيارزش نيستند، بلكه در مجموع همه ارزشمند هستند. اما ارزش معقول بالاتر از همه محسوسات باارزش است و علي (ع) در ميان انسانها، مانند آن معقول است در ميان محسوسات. شايد كسي بالاتر از اين نتوانسته در منقبت علي (ع) و ارزش وجودي او سخن بگويد. مولانا جلال الدين نيز ميگويد: اي علي كه جمله عقل و ديدهاي/ شمهاي واگو از آنچه ديدهاي// يا تو بر گو آنچه عقلت يافتهست/ يا بگويم آنچه بر من تافتهست// از تو بر من تافت چون داري نهان/ ميفشاني نور چون مه
بي زبان. يعني همه وجود تو عقل و بصيرت است و آنچه را كه از جهان هستي دريافتهاي و با بينش خود درك كردهاي، مسائلي است فوق آنچه ديگران گفتهاند. منظور مولانا اين است كه علي (ع) از قرآن، از طبيعت و از رسول خدا (ص) چيزهايي گرفته، اما آنچه او گرفته با بينش خاص خودش بوده و نه آنچه ديگران دريافتهاند.
آنچه من (مولانا) در مثنوي ميگويم نيز حقايقي است كه از خورشيد وجود تو بر ماه من بازتاب شده است و من آنها را بازتاب ميدهم. مولانا باز در خطاب به امام علي (ع) ميگويد: تو ترازوي احدخو بودهاي. يعني احديت و توحيد ميزاني دارد. اين توحيد در خوي و سرشت تو ايجاد شده و پديد آمده است و سرشت تو احديت و توحيد است و اگر كسي ميخواهد معيار و ميزاني براي توحيد دريابد، بايد به سخنان علي(ع) درباره توحيد توجه كند. بعد در مصراع بعد، به نكته مهمي اشاره ميكند: (اي علي) بل زبانه هر ترازو بودهاي. ترازو زبانهاي در ميان دارد كه اگر كفههاي ترازو درست ميزان نباشد، آن زبانه درست نميايستد. مقصود مولانا نيز اين است كه بسياري ادعاي توحيد دارند، اما بايد با وجود علي(ع) آنها را سنجيد. يعني هر كسي كه خود را ميزان توحيد بداند، بايد خودش با وجود علي (ع) سنجيده شود. از ميان معاصران هم در مدح امام علي (ع) زياد سخن گفتهاند، اما شايد اين سخن جورج جرداق، متفكر و شاعر معاصر لبناني از همه شنيدنيتر باشد. او تحقيقات فراواني درباره زندگي و انديشههاي امام علي (ع) كرده است و خودش ميگويد شايد بيش از 200 بار نهج البلاغه را خوانده است و كتاب ارزشمند «امام علي صوت العداله الانسانيه» را در 5 جلد مينويسد. او از سر درد ميگويد: «اي جهان چه ميشد كه بار ديگر نمادي از عدل و انصاف چون علي ابن ابيطالب به جهانيان عرضه ميكردي.» يعني علي (ع) خود نماد عدالت است. البته در تاريخ بشريت بسياري از كساني بودهاند اهل عدالت و انصاف بودهاند، اما عدالتي كه علي بن ابيطالب (ع) عرضه كرد از اعماق وجودش سرچشمه ميگرفت، او نه تظاهر به عدالت ميكرد و نه شعار عدالت ميداد، بلكه با رفتار و گفتار خودش، ميزان عدالت بود و با اين عدالت ديگران را به عدل و داد تشويق ميكرد. امروز نه تنها شيعيان و نه فقط مسلمانان، بلكه همه انسانها، چه آنهايي كه خدا را ميپرستند و چه آنهايي كه به ظاهر خدا را نميپرستند، اما در فطرتشان يك رگهاي از پرستش خدا وجود دارد، نياز به شخصي چون علي (ع) دارند. منظور شخصيت معقول علي (ع) است، يعني عدالت و انصاف و رفتار انساني كه با همگان داشت و همه را به چشم انسان ميديد. همان طور كه به مالك اشتر ميگويد: تو به جايي ميروي كه مردم يا هم دين تو هستند يا هم نوع تو. به هر حال بايد به هر دو به يك چشم نگاه كني، اينها همه انسانهايي هستند كه ممكن است لغزشهايي از آنان سر بزند و مرتكب گناهاني بشوند. تو بايد در مقابل خلافها و گناهان آنها چشم بر روي هم بگذاري و مثل طبيبي مهربان در مورد آنها رفتار كني و فكر كني از هر انساني ممكن است لغزش و خلافي سر بزند. تو نسبت به آنها مهربان باش و خود را درمانگر بدان و بال و پر مهربانيات و عاطفه و لطفت را بر سر همه افراد بگستران. امروز ما نياز به چنين كسي داريم كه نه قائل به تعصب و تبعيض نژادي و مذهبي باشد و نه به هيچ نوع تفاوتي ميان انسانها قائل باشد، با همه مهربان باشد و نسبت به همه به عنوان يك پدر، يك معلم دلسوز و يك پزشك مهربان رفتار بكند. اميدواريم كه با اصلاح خودمان چه به عنوان پيروان علي ابن ابيطالب (ع) و چه به عنوان مسلمان و چه به عنوان يك انسان آماده پذيرش كسي باشيم كه به همان روش و سيره اميرالمومنين علي (ع) در ميان انسانها عمل كند.