کاج و کاجه
مهدی پرنیان
«در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست میدیدند»
بله، آن کاجها نهتنها دوست
بلکه یک زوج باوفا بودند
کاج و کاجه کنار هم با عشق
غرق خوشبختی و صفا بودند
زد و یکروز در ده مذکور
چیزکی باکلاس آوردند
پیشگامان صنعت آیتی
ای دی اس ال پلاس آوردند
کاج با اتصال اینترنت
گشت آنلاین و با کمی تردید
سرچ کرد و ز سایت جنگلشاپ
یک عدد گوشی ردیف خرید
کاج ما شد رها در اینترنت
سر راهش ندید چاهی را
لایک میکرد هرچه را میدید
فالو میکرد هر گیاهی را
خربزه، هندوانه، گوجه، کدو
موز و گیلاس و انبه و کیوی
یا که گلهای سرخ و زرد هلند
یا علفهای هرز بولیوی
کاج بیجنبه که شعور نداشت
در گروه مزخرفی اد شد
بعد هم رفتهرفته پیدرپی
عضو کانالهای بد بد شد
بعد کمکم دلش هوایی شد
کاجه از چشم و چار او افتاد
دم به دم هی بهانه میآورد
دائم از کاجه میگرفت ایراد؛
تو چرا نیستی شبیه هلو
یا شبیه انار آن سر باغ؟
عوض سار و قمری و بلبل
شدهای منزل دویست کلاغ!
برگهایت چقدر سوزنی است!
پوستت چون گِل ترک خورده
میوههایت چه خشک و مخروطیست!
شاخههایت دراز و پژمرده
کاج که ولکن قضیه نبود
کاجه را کرده بود بیچاره
کاجه هم زد به سیم آخر و کرد
سیمهای پیام را پاره
«مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست»
ده مدیر آمد و دو تکنسین
«تا ببینند عیب کار از چیست»
داده شد یک گزارش مبسوط
در دو مصرع خلاصهاش این است
که: سواد رسانهای دو کاج
طبق آمار، سطح پایین است
جلسات عدیده شد تشکیل
با حضور دوازده ارگان
همه در قالب سمیناهار
در قم و یزد و ساوه و گرگان
موشکافانه بررسی شد و شد
تیمهای تخصصی ایجاد
تا بیابند راهکاری را
جهت ارتقای سطح سواد
در نهایت، نهاد مربوطه
با تمام توان نمود اقدام
برد بالا بهجای سطح سواد
ارتفاع خطوط سیم پیام
داشتن
ملیحه خوشحال
چون که دندان و دهان داریم ما
اشتیاق و میل نان داریم ما
میخوریم از مال مردم با ولع
یک دومتری هم زبان داریم ما
فیشهای سادهلوحان روشده
فیشهایی در نهان داریم ما
هم موفق در امورات خودیم
هم سری بین سران داریم ما
مشکلات مملکت حل میشود
تا وزیری کاردان داریم ما
در تمام عرصهها سازندهایم
چون که بسیاری جوان داریم ما
...
کُلّهم در زیر خط له میشویم
تا عدالت در عیان داریم ما!
در کنار مشکل افسردگی
دکتر مغز و روان داریم ما
کم کمک شعرم به پایان میرسد
هرچه خواهی شعر فان داریم ما!
در هجو آل سقوط
مصطفی مشایخی
ای شاخ ِخبیث جنگپرور
از غدهی ناعلاج بدتر
سلمانِ شدید نامسلمان
از آل سعود جهلگستر
سوهان زمخت روح و اعصاب
از حیطهی صلح و دوستی در
ای دین حق از تو دیده آسیب
بر سینهی مسلمین چو خنجر
غمخوار ستمکشیده! هیهات
کارت شده حال با ستمگر
با پول فروش نفت بودی
اسپانسر اهل فتنه یا شر
کو حسِ حمایت از فلسطین
کو در تو بخار یک سماور
با شرّ تو در یمن بهپا شد
یک جنگ فجیع نابرابر
هرچند که چرخ جنگجوییت
سوراخ شدهست و سخت پنچر
از روی تو سنگ پا فراریست
حتی کنههای چندشآور
اولاد تواند داعشیها
یا آن کجوکولههای دیگر
امید دل سلاحسازان
ای خوبترینِ اسلحهخر!
پیمان مودتت مبارک
با صهیون گندِ خاک بر سر!
الگو و نماد جاهلیت !
آپدیتتر از تو خرس و عنتر
در منطقه، صلح، تا تو هستی
یک لحظه نمیشود میسر