دوري از خشم در فرهنگ ايراني
فريدون جنيدي
در «گاثاها» چنين آمده: «پروردگارا پليدي دروغ و آز، كي از پهنه گيتي برانداخته خواهد شد؟ وسيلهاي كه موجب ميشود كرپانهاي (برخي حكمرانانِ) سيهكار مردم را بفريبند و شهرياران ستمگر با انديشههاي شوم بر كشورها حكومت كنند.»
و نيز در بندهاي ديگر گاثاها از سه پديده زشت و اهريمني ديگر، رشك و كين و خشم، ياد ميشود كه همه با هم جهان را به ناآشتي و جنگ و ناايمني ميكشانند! در شاهنامه نيز، آنجا كه آرزوي مالداران، در روزهاي سختِ خشكسالي و ناداري مردم، مزدك انديشمند بزرگ ايران را برميانگيزد تا چارهاي براي درد مردم كند چنين آمده است: / بپيچاند از راستي پنج چيز/ كه دانا بر آن پنج نفزود نيز/ كجا رشگ و خشم است و كين و نياز/ به پنجم كه گردد بر او چيزه آز/ توگر چيره باشي بر اين پنج ديو/ پديد آيدت راه گيهان خديو/
ميبايد كه اصلِ بدكاري را از آز، نياز، رشگ، خشم و كين دانست و مادرِ همه اينها نياز است زيرا كه چون نياز، زماني دراز در دل و جان كسي جايگزين شود، در او آز پديد ميآورد. چون آز در انديشه جايگزين شود، رشگ پديد ميآيد و از رشگِ بسيار، كين پديدار ميكند و كينه فراوان، خشم برميانگيزد و چون خشمِ مردمان به هم پيوسته گردد، جنگ پديدار ميشود.
پس براي دور شدن از اين پنج ديو كه در جهان، جنگ و ناآشتي پديد ميآورند، ميبايد كه هيچيك از مردمان نيازمند نباشند و اگر چنين است، همگي ميبايد كه با كار و كوشش و آبادان كردن جهان، خويش را از رنجِ آز دور سازند.اما از اين پنج ديو، ديو خشم كه جنگ برميافروزد، در متون باستاني ايران، با صفت دارنده جنگافزار خونين خوانده شده است.اينچنين از آزي كه كشورهاي آزمند را دربرگرفته است، آتش جنگ و خشم در جهان افروخته است و تا آن آز پايان نپذيرد، رنج و سوز و گداز جهانيان را پايان نيست و مردمان همان كشورهاي نيرومند نيز از اين رنج و ستم بركنار نخواهند بودن.
خرداد 1398 خيامي- بنياد نيشابور