تبليغات ناامن شهري و دردسر شهروندان
«يك دختر جوان بجنوردي هنگام عبور از پل عابرپياده محدوده ميدان آزادگان اين شهر، براي فرار از آزار و اذيت ۳ مرد، خودش را از پل به پايين پرتاب كرد»، پخش شدن اين خبر در شبكههاي اجتماعي و به ويژه توييتر فارسي سبب شد كاربران تجربههاي خود از عبور از پل عابر در فضاي شهري را با ديگران به اشتراك بگذارند. آنچه ميخوانيد بخشي از پيامهايي است كه با هشتگ «پل عابر» در توييتر فارسي منتشر شده است:
«پلهاي عابر محلي براي تردد امن هستن نه براي كسب درآمد مضاعف شهرداري. با فروختن فضاهاي شهري اينچنيني فقط امنيت بيشتري براي متجاوزين فراهم ميشه»، «كمتر زني روي پلهاي عابر تهران با تابلوهاي تبليغاتي اين حس استيصال را تجربه نكرده. مدتها براي اينكه از روي پل عابر رد نشوم مسيري اضافي را با سواري ميرفتم و برميگشتم. پس از يكبار تجربه تعقيب روي پل عابر، هيچگاه تنها روي پل نرفتم و بارها درخواست و حتي جلسات با مديران شهري نيز بيفايده بوده»، «قربانيان پلهاي عابر ناامن، قرباني انتخاب مديريت شهري بين امنيت شهروندان و پول تبليغات ميشوند، رعايت نكردن استانداردهاي طراحي، نصب غيراستاندارد تابلوي تبليغاتي و نورپردازي نامناسب در پلهاي عابر، باعث كاهش نفوذپذيري بصري و به وجود آمدن فضاهاي شهري ناامن شده است»، «به عنوان كسي كه تو همين پلها باعث آزارش شدن ميگم، تبليغات روي پل باعث ميشه هيچ ديدي نباشه و به يك محيط ناامن تبديل بشه. الان دوربين نصب كردن رو پل و دوربينها رو ميدزدند»، «جدي اينكه مرسوم شده پل عابرپياده را با تبليغات ميپوشانند و به يك تونل پوشيده از ديد و بدون دوربين تبديلش ميكنند محيط ناامن يا حداقل ترسناكي براي خانمها ايجاد كرده»، «پل عابرپياده وقت تاريكي، وقت خلوتي، حاشيه امن متجاوزان و افراد خطرناك ميشه! با اين وجود بيشتر شهرداريها رنگ سقف و ديواره رو هم آبي تيره ميكنن. نه صدا به كسي ميرسه نه كسي متوجه ميشه. چند سال پيش نگهبان داشتن اما نگهبانها رفتند»، «بيلبوردهاي تبليغاتي پلهاي عابرپياده يكي از مهمترين عوامل ناامني هستن. محيط رو تاريك و بدون ديد ميكنن. ساعت خلوتي ظهر و شب حاضر نيستم از روي پل برم. نميدونم شهرداري راه ديگهاي براي پول در آوردن نميشناسه»، «هر چند غلط و غيرعقلانيه اما منم ترجيحم اينه از بين ماشينا عبور كنم لِه بشم در حدي كه جنازه ام رو با قاشق جمع كنن اما اون وحشتي رو كه تنها براي گذر از پل عابرپياده دارم امتحان نكنم»، «هميشه از پلهاي عابر بهخصوص از اونهايي كه بنرهاي بزرگ دورش زدند خيلي ميترسم، تمام مدت پشت سرم رو نگاه ميكنم و يا اصلا ترجيح ميدم كه ازش استفاده نكنم و از خيابون رد بشم»، «هر وقت ميخوام تو ساعتهاي خلوت از پل عابر گذركنم به دقت اطرافم رو نگاه ميكنم عضلاتم رو منقبض ميكنم دستام رو تو موقعيت آمادهباش گارد قرار ميدم، تمام تكنيك و فنون كاراته و دفاع شخصي رو يه لحظه تو ذهنم مرور ميكنم و با مديريت سرعت قدمها و زمان رد ميشم و در آخر ميگم ايندفعه هم بهخير گذشت»، «تجربه ترس و وحشت آن را داشتهام. پل هوايي ميدان هفتتير فكر نميكنم هيچوقت يادم برود باعث شده در زمان تاريكي و خلوت بودن انگ بيفرهنگي را در رد شدن از خيابان با وجود پل هوايي بپذيرم»، «ناامني پلها هم هزينه اضافي روي دست شهروند ميذاره هم ترس هميشگي»، «هر وقت ميخوام برم رو پل هوايي كلي آيهالكرسي و صلوات و... ختم ميكنم»، «اكثر خانمها نوشتن از پل هوايي رد نميشن يعني ناامني عبور از جاده رو به جون ميخرن خب حداقل شهرداريها براي پل عابر ديگه تبليغات نزنن يه كم مردم احساس امنيت كنن» و «منم اين مشكل رو روي پلهاي هوايي داشتم. از ترسناكترين جاهاي شهره. هميشه هم خلوته و بهترين مكان براي خفتگيري».