فرصتهاي اينستكس
حسن بهشتيپور
واكنش مناسب ايران به اينستكس چه بايد باشد؟ آيا بايد نگاه صفر و صدي به اين ابتكار 1+4 براي حفظ رابطه مالي و بانكي به ايران داشت؟ اينستكس در واقع آب باريكهاي است براي آنكه جريان اقتصاد ايران به سمت اروپا قطع نباشد و فعلا محدود به دارو و غذاست اما اصل اين ماجرا نوعي مقاومت در برابر هژموني مالي امريكاست بنابراين نبايد آن را رد كرد. براي آنكه اين آب باريكه به يك رودخانه تبديل شود بايد تعامل سازنده را ادامه داد. اگر ارزيابي واقعبينانهاي از آنچه ميان اروپا و ايران ميگذرد، داشته باشيم به اين نتيجه ميرسيم بيانيهاي كه اروپاييها بعد از نشست كميسيون مشترك برجام در وين منتشر كردند، نشان ميدهد كه كشورهاي اروپايي قصد دارند به صورت قطرهچكاني همكاري با ايران را در چارچوب برجام ادامه دهند. در واقع كانل اينستكس قرار است يك كانال تبادل كالا با اعتبار باشد. اين كانال در حال حاضر بسيار محدود است. يكي از عمدهترين دلايل محدوديت اين كانال فشار شديد امريكا بر كشورهاي اروپايي براي قطع روابط اقتصادي و تجاري با ايران است. اروپاييها همچنان نشان دادهاند كه هنوز ارادهاي براي عاديسازي كامل روابط با تهران و باز كردن كامل مسيرهاي تجاري با ايران ندارند. اقدامات 3 دولت اروپايي عضو برجام و اتحاديه اروپايي بسيار كند و محتاطانه است. در شرايط كنوني با توجه به مهلت ۶۰ روزهاي كه جمهوري اسلامي ايران مشخص كرده است، اروپاييها رسما اعلام كردند كه كارهاي اجرايي اينستكس تمام شده و آماده معامله است. به اعتقاد من آغاز به كار اينستكس در واقع يك آب باريكه است كه به سمت ايران باز شده است. حقيقت اين است گامي كه اروپاييها برداشتهاند، آن چيزي نيست كه جمهوري اسلامي ايران انتظار داشت. اما همزمان بايد توجه داشت كه ماهيت اينستكس آنگونه كه در داخل مطرح ميشود «نفت در برابر غذا» نيست. اين يك ارزيابي اشتباه و عنوان گمراهكننده است كه متاسفانه از سوي برخي افراد با توجه به پژواك و تاريخچه اين عنوان از آن براي تحقير اينستكس استفاده ميشود.
كاري كه قرار است اينستكس انجام دهد اين است كه اروپا عملا اقدام به دور زدن كامل هژموني مالي دلار و نظارت امريكا بر معاملات مالي و بانكي ميكند. راهكار اروپاييها براي دور زدن هژمون دلار، حذف كامل بانك و مبادلات مستقيم مالي ميان ايران و اروپا و ايجاد يك سازوكار جايگزين است كه بدون نياز به تبادل پول از سوي ايران بتواند تجارت را تسهيل كند.
هر اندازه هم كه تصور كنيم اينستكس و معاملات پيشبيني شده در آن ناچيز يا كوچك باشد، باز هم ابعاد سياسي اين اقدام بسيار قابل توجه است. اروپا به عنوان متحد اول امريكا در سطح جهان كه همواره با امريكا در زمينه مالي و بانكي همراهي و از سياستهاي اين ابرقدرت پيروي كرده است حالا عليه اين سلطه مالي ايستادگي ميكند. از ارديبهشت سال ۱۳۹۷ ما توانمندي هژموني مالي دلار و سياستگذاري بانكي امريكا بر اقتصاد جهاني را مستقيما تجربه كرديم. دستور بازگشت تحريمهاي هستهاي و نقض برجام از سوي رييسجمهور ايالات متحده امريكا عملا تمامي كشورهاي دنيا را يكجا تحريم كرد. يعني آنچه از آن با عنوان تحريمهاي هستهاي ايران ياد ميشود در واقع ساختاري از تحريمهاي بينالمللي است كه تمامي كشورهاي جهان را از مبادلات تجاري و مالي با ايران محروم ميكند.
قدرت مالي و بانكي ايالات متحده امريكا و تسلط اين كشور بر مبادلات بانكي، خواه ناخواه باعث ميشود كه بسياري از كشورهاي جهان از اين تحريمها پيروي كنند حتي بدون اينكه سازوكار بينالمللي مشروعي پشتيبان اين تحريمهاي غيرقانوني باشد. اينستكس قرار است اين تحريمها را به چالش بكشد. ارزش اينستكس از اين نظر نبايد مورد غفلت قرار گيرد. من معتقد نيستم كه اينستكس يك گام عمده محسوب ميشود كه تمامي خواستههاي ايران را برآورده ميكند، من باور ندارم كه اينستكس توان معجزه در روابط تجاري ايران با جهان خارج داشته باشد اما اين حركت نشان ميدهد، اروپا عزم و اراده براي دور زدن تحريمهاي تحميلي امريكا دارد. براي اينكه اين اراده تقويت شود بايد تعامل و گفتوگوي بيشتري با اروپاييها داشته باشيم و به سمت راهحلهايي برويم كه برجام را از وضعيت فعلي نجات دهد.
نجات برجام از وضعيت فعلي نيازمند اين است كه ايران به تدريج توان اقتصادي خود را در كنار توان هستهاي افزايش دهد. توان اقتصادي ايران بايد در حدي بالا برود كه به صورت پيشگيرانه جلوي انجام اقدامات قهري اقتصادي گرفته يا اثرات چنين اقدامهايي مهار شود.
در شرايط فعلي اروپاييها اين شرايط را فراهم كردهاند كه در صورت وجود مشتري، ايران توانايي صادرات بدون محدوديت به خاك اروپا داشته باشد. درست است كه محدوديتهايي براي واردات در نظر گرفته شده است و كالاهاي قابل مبادله از طريق اينستكس فعلا به دارو و مواد غذايي محدود ميشود اما اين فقط نيمي از كاركرد اينستكس در گام اول است، اين سازوكار امكان صادرات ايران به خاك اروپا را فراهم ميكند بدون اينكه محدوديت اعلام شدهاي براي اين صادرات در نظر گرفته شده باشد. اما من معتقدم كه آزاد كردن تمام تواناييهاي بالقوه اينستكس مستلزم اقداماتي است كه گام به گام و تدريجي قابل اجراست. چون قرار است مبادلات در اينستكس بدون حضور بانكها انجام شود، شرايط بيسابقهاي براي تجارت به وجود ميآيد، تاجران چه در ايران و چه در كشورهاي اروپايي، آگاهي چنداني از اين روش تاره مبادله ندارند. وقتي بانكها نباشند، مبادلات پيچيده و دشوار است.
نهايتا اينستكس راهي است براي گسترش مبادلات تجاري ميان ايران و اروپا در آينده. اينستكس محدودهاي را تعيين نكرده و تنها منحصر به شرايط تحريمي نيست. اين ابزار حتي در شرايط كه هيچ تحريمي عليه ايران وجود نداشته باشد هم قابل استفاده است. در واقع سازوكار اينستكس، يك سازوكار اعتباري است كه ميتواند جايگزين مبادلات بانكي شود.
منظور از تمام توضيحات فوق اين نيست كه جمهوري اسلامي ايران خوشبينانه تمام اقدامات تقابلي خود را متوقف كند و يك سره دل به عمياتي شدن اينستكس ببندد. لزومي ندارد كه ايران ابزارهاي فشار خود را زمين بگذارد اما همزمان بايد به گفتوگو و مذاكره با طرفهاي باقيمانده در برجام براي تكميل اجراي تعهدات اين كشورها ادامه دهيم. اينستكس يكي از راهكارهاي ممكن براي تسهيل اجراي تعهدات برجامي است، ايران و كشورهاي باقيمانده در برجام بايد در خلال گفتوگو و تعاملهاي جاري به راهكارهاي بيشتر و ابتكارهاي جديدتري هم دست يابند تا بتوانند تمامي منافع حاصل از برجام را چه براي ايران و چه براي طرفهاي ديگر عملياتي كنند.
يكي از گامهاي تكميلي كه ايران به سادگي ميتواند آن را از حالت مبهم خارج كند و به يك راهكار افزايش تعامل تبديل كند، مساله FATF است. به هر تقدير ايران نميتواند تا ابد مجموعه گامهاي لازم براي عاديسازي وضعيت در FATF را پا در هوا نگه دارد، بخش عمدهاي از تعهدات ايران به FATF عملي شده و فقط دو پيماننامه براي تصويب باقي مانده است. جمهوري اسلامي ايران لازم است كه در اين مورد تصميمگيري كند. تعيين تكليف FATF به اين معناي نيست كه اقتدار ملي ايران زير سوال برود. به هر تقدير تصميمگيرنده نهايي در مورد باقيمانده گامهاي ايران در FATF از سوي جمهوري اسلامي ايران اتخاذ خواهد شد و اقدام به تصميمگيري قاطع بسيار مقتدرانهتر از ابهام و سردرگمي در تصميمگيري خواهد بود.
يكي از مهمترين مسائلي كه تهران بايد در اقدامات و ابتكارهايش براي بياثر كردن تحريمهاي امريكا در نظر بگيرد، اين است كه بايد رويههاي شفاف به تدريج جايگزين روندهاي پنهاني و غيرشفاف شوند. هر اندازه كه همكاري كشورهاي اروپايي براي دور زدن تحريمهاي امريكا بيشتر شود، ايران هم ميتواند با شفافيت بيشتر و با اقتدار و قاطعيت دور زدن تحريمها را شفاف و علني انجام دهد. به جاي شخصيتهاي حقيقي كه ميتوانند در آينده به مفسدان اقتصادي و بابك زنجانيها تبديل شوند، ايران ميتواند از شخصيتهاي حقوقي علني و شناخته شده در مسير دور زدن تحريمها در سازوكارهايي مانند اينستكس استفاده كند. حضور شخصيتهاي حقوقي علني در سازوكارهاي دور زدن تحريمها، آنها را از سازوكارهاي موقتي و پنهاني به تدريج به سازوكارهايي رسمي و دايمي تبديل ميكند.