نگاهي به نمايشگاه طراحيهاي سيما شاهمرادي در گالري هما
اتاق شيشهاي غبارگرفته
شكوفه معيني
«نارنجها ميرسند» چهارمين نمايشگاه انفرادي سيما شاهمرادي در گالري هما بود. در اين نمايشگاه كه از ۳۱خرداد تا ۱۱تير ۹۸ برپا شد، ۱۵ اثر طراحي روي ديوار رفت. «نارنجها ميرسند» اگر چه به لحاظ فرم نمايشگاهي متفاوت از نمايشگاههاي قبلي او بود، اما ميتوان آن را در امتداد آثار گذشتهاش ديد. شاهمرادي در مجموعههاي قبلياش هم نقاشيها را با كلاژ اما در فرمي متفاوت ميساخت. او در سه مجموعه قبلياش با پافشاري در استفاده از كاغذ و مقوا و كلاژ توانسته بود به روشي شخصي برسد. شاهمرادي در اين نمايشگاه بومهاي نقاشي را با كاغذهاي پوستي رنگ شده پوشانده و بر آنها با مداد طراحي كرده و گاهي لكههاي رنگ و روغن كار را تمام كرده بود. با اين توصيف دقيقا نميدانيم كه او روي بوم كار كرده است يا كاغذ؛ نقاشي كرده است يا طراحي و همين ميتواند موضوع جالب نمايشگاه براي مخاطب باشد؛ در حالي كه هنرمند شايد تلاش كرده با نوشتن عنوان «نمايشگاه طراحيهاي سيما شاهمرادي» در پوستر، به ذهن مخاطب جهت بدهد اما اين دوسويه بودن و ترديد بين طراحي و نقاشي همچنان به قوت خودش باقي است. او از طراحي و نقاشي خصوصياتي را كم و زياد كرده و هر دو را مجبور به تن دادن به وضعيت جديد كرده است . هنرمند اين نگاه دوگانه را در محتواي آثار دارد و در تلاش براي دور كردن هر چيزي به ظاهر اصيل از اصالتش است. او كه توشه و مايه آثارش تاريخ هنر است، در نقاشيهايش ظروف چيني با طرحهايي روكوكويي را كنار پارچههاي رنسانسي ميآورد، طبيعتي امپرسيونيستي كنار ميز و شمعي با رسامي بسيار حساب شده، پرترهاي قاجاري كنار قوسهايي رنسانسي و... و همه اينها شفاف و در هم فرو رفته. گويي هنرمند اين دوگانگي را در شخصيت خود حمل و به آثارش سرريز ميكند. او علاقهاي به تطبيق دادن ندارد و از چيزي هم نميتواند بگذرد پس همه آگاهيهايش را در كنار هم ميچيند. همين موضوع او را به درگيري با تضادها ميكشاند؛ در آثار او همه چيز همپوشاني دارد. او نميخواهد در يك فضا ادامه دهد؛ براي او ترك كردن كار سادهاي نيست. مانند كسي كه ميخواهد خانه كودكياش را ترك كند، آلبومها و ظروف قديمي و قابهاي عكس يادگاري را برميدارد و در آستانه در اين پا و آن پا ميكند و نميرود. او ميخواهد همه چيز را كنار هم داشته باشد. شاهمرادي بازخواني ميكند تا چيزي را كنار نگذارد؛ روايتها را، تكنيك را، زندگي روزمره و اشيا را. اينطور است كه ما از گوشهاي از بوم وارد ميشويم، از آبجكتها و تصاوير كه اغلب روي هم افتادهاند و از پشت هم ميبينيمشان ميگذريم، به طبيعت ميرسيم و در هر يك بياينكه متوجه تغيير شويم، در گذر از فضايي به فضايي ديگر هستيم. سيما شاهمرادي با ما از جهان شيشهها حرف ميزند؛ كاغذهاي پوستي رنگ شده و چسبيده روي بومها يا عناصر تصويري متداخل و شفاف همه منطقي شيشهوار دارند. نور و تصوير در اين جهان شيشهاي در حال تكثير و حركت است.