يازدهمين دوره انتخابات مجلس 7 ماه و 18 روز ديگر در حالي برگزار خواهد شد كه تماشاگران از هماكنون شاهد چرخش مهرهها و تغيير تاكتيك طرفهاي درگير هستند. در اين شرايط اما اگر قائل به فعاليت دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در كشور و تعريف ساير جريانها ذيل اين دو تفكر ريشهدار باشيم، اصولگرايان اگر بيش از حريف خود فعال نباشند، قطعا كمكارتر نبودهاند كمااينكه از هماكنون بسياري از چهرههاي اين جريان كه سابقه 3 شكست پياپي از ائتلاف اصلاحطلبان با نيروهاي به نسبت معتدلتر را در كارنامه دارند، با بررسي شرايط، از عزمي جزم براي ورود به پارلمان يازدهم سخن به ميان ميآورند؛ پارلماني كه در دوره دهم و بهرغم حضور سه تفكر در قالب سه طيف سياسي، باز هم نتوانست آنچنان كه بايد و شايد انتظارات را برآورده كند.
دست بسته مجلس و فقدان نظارت صددرصدي در كنار دست رد معتدلان به سينه ائتلاف خود با اصلاحطلبان بهعلاوه هزار و يك موضوع رخداده در بهارستان، سبب شد تا با قرارگيري اين موارد در كنار ناكارآمديهاي اقتصادي دولت دوازدهم و افزايش فشارهاي اجتماعي، دوباره كليدواژه «كاهش مشاركت» به تيتر خبرگزاريها و رسانههاي داخل و خارج از كشور برگردد، تيتري كه در صورت تحقق، بيش از اصولگرايان، اصلاحطلبان را با مشكل مواجه خواهد كرد؛ مشكلي كه شايد بهايش، خداحافظي با فراكسيون اكثريت مجلس باشد.
اصولگرايان امروز با 4 جبهه دروني به فعاليت براي بهارستان 98 ميپردازند، احمدينژاد و رفقايش با شعارهاي خود، قاليباف و نواصولگرايياش، حدادعادل و سازوكار جمنا بهعلاوه علي لاريجاني و اصولگرايان معتدل 4 خردهجرياني هستند كه در درون اين جريان سياسي به فعاليت ميپردازند. در اين ميان، طيف لاريجاني بيش از سايران
مورد اتهام قرار گرفته؛ طيفي كه در انتخابات دهم مجلس شوراي اسلامي با حضور در ليست اميد و استفاده از سبد راي اصلاحطلبان راهي بهارستان شد ولي به محض ورود به پارلمان، راه ديگر
در پيش گرفت و به دست باد سپرد، عهد روزهاي پيشين را.
شانس اصولگرايان
محمدرضا باهنر، دبيركل جامعه اسلامي مهندسان كه ازجمله افراد فعال در طيف اصولگرايان ميانهرو محسوب ميشود، روز گذشته در اظهاراتي صراحتا از «فراهم بودن زمينه براي رايآوري اصولگرايان در انتخابات مجلس» سخن به ميان آورد. او كه در نشست فصلي جامعه مهندسان با دبيران استاني سخن ميگفت، وحدت اصولگرايان را لازمه استفاده از اين شرايط معرفي ميكند اما سوال اينجاست؛ عملكرد نه چندان مطلوب اصلاحطلبان شانس اصولگرايان است يا كاهش احتمالي مشاركت؟ اگر مشاركتها در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و بهطور كلي انتخابات برگزار شده در جمهوري اسلامي كاهش يابد، به گواه تجربه، پيروزي اصولگرايان محتملتر خواهد شد، هر چند كه پيروان اين جناح سياسي با رد هميشگي اين مدعا، به انتخابات پر از حاشيه سال 88 اشاره كرده و پيروزي خود را به رخ ميكشند؛ پيروزي كه البته همچنان اصلاحطلبان انتقادات بسياري را به آن وارد ميدانند و همچون مصطفي تاجزاده، معاون سياسي وزير كشور دولت اصلاحات، از لزوم تشكيل كميته حقيقتياب براي بررسي رخدادهاي اين انتخابات سخن به ميان ميآورند.
با اين حال آنچه در اين بين ميتواند گفتههاي اصولگرايان را نقض كند، آمار رسمي ارايه شده توسط وزارت كشور جمهوري اسلامي است.بهعنوان نمونه ميتوان مجالس هشتم و نهم، بهعنوان مجالسي كه اكثريت بلامنازع آنان دراختيار اصولگرايان بود، را درنظر گرفت. هشتمين دوره انتخابات مجلس، بيستوچهارم اسفند سال 86 با رقابت 4 هزار و 500 تن برگزار شد و جز پيروزي اصولگرايان نتيجهاي در پي نداشت؛ پيروزياي كه تنها با مشاركت 55درصد از واجدان شرايط به دست آمد. در جريان اين انتخابات اصولگرايان در بهترين حالت 217 كرسي و اصلاحطلبان نيز 58 كرسي از مجموع 290 كرسي ساختمان ميدان بهارستان را به خود اختصاص دادند تا محمود احمدينژاد و دولتش روزهاي آرامي را پشتسر بگذارند؛ آرامشي كه دوام چنداني نداشت.نهمين دوره انتخابات مجلس نيز كه نخستين انتخابات بعد از سال 88 محسوب ميشد، درحالي با پيروزي اصولگرايان همراه شد كه عاري از حاشيه نبود، وزارت كشور ميزان مشاركت در انتخابات را 63درصد اعلام كرد ولي بسياري از فعالان سياسي اين آمار را «غيرواقعي» خوانده و به آن انتقاداتي را وارد كردند ولي درنهايت اين مهم تاثيري در نتايج كسب شده نداشت و درنتيجه مجلسي تشكيل شد كه علياكبر صالحي در آن تهديد به دفن زير بتون شد، محمدجواد ظريف با جوجه خروس قياس شد و هزار و يك اتفاق ديگر ولي اين مجلس نيز نتوانست پابرجا بماند و هفتم اسفند ماه 94 با مشاركت بيش از 33 ميليون نفر از واجدان شرايط، 137 كرسي به ليست اميد، 120 كرسي به اصولگرايان و مابقي نيز به افراد خارج از دو فهرست رسيد ولي بازهم اين موضوع تاثيري در رياست علي لاريجاني نداشت.
سنگ بزرگ
لاريجاني كه در انتخابات مجلس نهم با ليست اصولگرايان و در مجلس دهم با ليست اصلاحطلبان وارد پارلمان شد، امروز به يكي از اصليترين ستونهاي جريان اصولگرايي تبديل شده، ستوني كه هم محبوب است و هم مغضوب، دقيقا مشابه وضعي كه او در ميان اصلاحطلبان دارد. ركورددار رياست بر پارلمان هرگز خود را چهرهاي اصلاحطلب معرفي نميكند ولي با اين حال برخي جريانهاي سياسي نزديك به اصلاحطلبان همچنان از او به عنوان يكي از گزينههاي ائتلاف ياد ميكنند، گزينهاي كه ميتواند يادآور روزهاي انتخابات رياستجمهوري سال 92 و ائتلاف با حسن روحاني باشد.
دوازدهمين روز از نخستين ماه سال 98، بهروز نعمتي به عنوان يكي از نزديكترين چهرهها به لاريجاني، در اظهاراتي از احتمال ائتلاف بزرگ براي انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي خبر ميدهد. او سيدمحمد خاتمي، ناطقنوري و علي لاريجاني را سه چهره تاثيرگذار انتخابات 98 معرفي كرده و با يادآوري تجربه ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرايان در انتخابات 92، 94 و 96، از «شدني بودن اين ائتلاف» سخن به ميان ميآورد؛ موضوعي كه امروز و باتوجه به تغييرات رخداده در جريان اصلاحطلب و تعويض تركيبها، ناممكن به نظر ميرسد هر چند كه در سپهر سياست ايران، هرگز نميتوان موضوعي را به صورت كامل رد يا تاييد كرد.
در اين بين و بيش از نام خاتمي، نام ناطقنوري است كه جلبتوجه ميكند، رييس اسبق مجلس شوراي اسلامي كه حالا سالهاست چهارگوشه ميدان سياست را بوسيده و از ورود به جدالهاي سياسي خودداري ميكند ولي باهنر خبر از افزايش احتمال حضور او ميدهد. نايبرييس مجلس نهم در اظهاراتي كه اخيرا در رسانههاي مختلفي انعكاس يافته، گفته: «تا آنجايي كه من اطلاع دارم آقاي ناطق نوري با اصرار و خواهش ما درنهايت ميگويند من احساس تكليف ميكنم اما عالم سياست نيستم و نظر سياسي او بروز پيدا نميكند.» اين جملات باهنر را ميتوان آنگونه تفسير كرد كه اصولگرايان ميانهرو با استفاده از روزهاي بدون بزرگتر اين جريان، قصد ايجاد اجماعي بزرگ بين اصولگرايان حول محور ناطقنوري را دارند؛ شيخي كه شايد در صحنه حاضر نشود ولي ثابت كرده كه ميتواند صحنهگردان قهاري باشد.
بازگشت به آغوش اصولگرايان
با اين حال و بهرغم سختي كار براي جلبنظر ناطقنوري و سيدمحمد خاتمي، به نظر ميرسد اصولگرايان ميانهرو، سنگ بزرگ اتحاد را رها نكرده باشند ولي با علم به تغيير تركيب اصلاحطلبان، حسن روحاني را جايگزين سيدمحمد خاتمي كردهاند؛ گزينهاي با پيشينهاي تماما اصولگرايانه و مواضعي به مراتب همسوتر با اين خرده جريان سياسي. آنچه در اين ميان احتمال همراهي روحاني با لاريجاني و دوستانش و شايد ناطقنوري را بيشتر ميكند، اتفاقات رخداده بين او و اصلاحطلبان است. در جريان آخرين استعفا يا در عبارتي صحيحتر، اختلاف بين رييسجمهوري با اسحاق جهانگيري، او جريان اصلاحات را با اتهاماتي مواجه ميكند؛ اتهاماتي كه به محض انتشار در رسانههاي مختلف خبري، با واكنشهاي بسياري از فعالان اين جريان سياسي مواجه شد.
معادلات در زمين اصولگرايان بهگونهاي رقم خورده كه به نظر ميرسد آغوش لاريجاني و يارانش براي پذيرفتن روحاني باز است؛ آغوشي كه باتوجه به باقيماندن دو سال از عمر دولت تدبير و اميد، بعيد است به صورت علني اعلام شود ولي ميتواند در چگونگي تقسيم كرسيها در يازدهمين دوره انتخابات مجلس تاثير بسزايي داشته باشد. در اين بين نبايد شايعات مبني بر پرهيز لاريجاني در انتخابات مجلس به منظور حضور در انتخابات 1400 را از خاطر برد؛ شايعهاي كه با درنظرگيري خوي سياستگرايانه رييس مجلس، چندان عملي به نظر نميرسد كمااينكه لاريجاني اگر قصد ورود به پاستور را هم داشته باشد كه گويا چنين است، ميتواند از مسير «بهارستان 98» بگذرد تا نهتنها با گوشهنشيني رنگ فراموشي به چهرهاش ننشيند بلكه شايد بتواند به ميزان مقبوليت خود بيفزايد.
اما اگر چنين باشد، بدان معناست كه روحاني در كنار خود، در حال تقويت نزديكترين فرد به لحاظ مشي سياسي به خويش است؛ فردي كه در روزهاي 88 نه تنها به آتش اصولگرايان وارد نشد، بلكه پشتپرده ماند و نقش واسطه را ايفا كرد تا هرقدر كه قشر دانشگاهي جمهوري اسلامي بابت حوادث رخداده بعد از انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري اصولگرايان را مقصد ميدانند، انگشت اتهامشان از لاريجاني دور بماند. اينكه نزديكي لاريجاني و روحاني تا چه حد در روزهاي باقيمانده به انتخابات 98 پايدار بماند، تاثير زيادي روي ائتلاف مدنظر اصولگرايان ميانهرو دارد؛ ائتلافي كه شايد همراهي همهجانبه لاريجاني با روحاني كه فرياد اصولگرايان را نيز بلند كرده، در روزهاي اخير را توجيهپذير كند.
بازي با چهرهها
دوستان لاريجاني در ميان اصولگرايان تبحر خاصي در چينش مهرهها دارند. آنچه در جريان تشكيل فراكسيون مستقلان رخداد، ثابت كرد كه اين طيف به خوبي ميدانند كه پيش و پس از انتخابات به دنبال چه اهدافي هستند و از اينرو همواره در مواجهه با بخش قابلتوجهي از همجناحيهاي خود، دست برتر را دراختيار داشتهاند، به همين سبب به نظر ميرسد طرح نام افرادي چون ناطقنوري از سوي اين جناح سياسي به منزله استفاده از نام اين افراد براي كسب آراي افرادي باشد كه نسبت به لاريجاني حب و بغض خاصي در دل ندارند و صرفا به دنبال راي دادن به افرادي هستند كه قابل دفاع باشند.
در اين بين چندي پيش بود كه منابعي موثق در دفتر علي لاريجاني به خبرنگار اعتماد گفتند كه ليستي 300 نفره از چهرههاي نزديك به رييس مجلس و جريان حامياش براي حضور در انتخابات مجلس شوراي اسلامي تهيه شده است؛ ليستي كه باتوجه به فيلترهاي موجود براي حضور افراد در كارزار انتخابات، طبيعتا قصد كسب كرسيهاي اكثريت بهارستان را ندارند ولي به نظر ميرسد استراتژي اين قشر، همان باشد كه در مجلس دهم گذشت، فراكسيوني نسبتا كمتعداد ولي تاثيرگذار در چينش و تقسيم كرسيها بهويژه كرسي داراي امضاي طلايي پارلمان.
در اين بين نميتوان احتمال نزديكي كارگزاران بهعنوان حزبي اصلاحطلب با اصولگرايان ميانهرو را ناديده گرفت. هر چند كه محمد عطريانفر، عضو شوراي مركزي اين حزب نزديكي به لاريجاني را باطل خوانده ولي بازهم نميتوان با اتكا به اين مهم، بر احتمال تغيير نظرات چشم پوشيد. غلامعلي جعفرزاده ايمنآبادي، نايبرييس فراكسيون مستقلان كه لاريجاني رياست معنوي آن را عهدهدار است، با تاكيد بر اينكه «در ائتلاف نبايد گفت فلاني اخ است» به اظهارات عطريانفر واكنش نشان داده، جالب اينكه جعفرزاده همان كسي است كه در جريان احتمال ائتلاف با اميديها بر سر كرسيهاي هياترييسه، گفته بود كه لاريجاني خط قرمز اين فراكسيون محسوب ميشود.احتمال بازگشت بيسر و صداي ناطق به عالم سياست، حضور لاريجاني از حوزه انتخابيهاي غير از قم در كنار تهيه ليستي 300 نفره براي انتخابات يازدهم مجلس بهعلاوه روابط سرنوشتساز لاريجاني و روحاني، نميتواند پاياني باشد بر اخبار ميانهروهاي اصولگرا و شيوه حضورشان در انتخابات اسفند 98؛ انتخاباتي كه تحليلگران معتقدند ميزان تاثيرگذاري چهرهها در آن به حداقل خود رسيده ولي سياسيون از تغيير تصميم مردم در دقيقه 90 سخن به ميان ميآورند ولي با اين حال يك سوال همچنان پابرجاست، آن هم اينكه طيفي كه تماميتخواهياش را در پارلمان دهم ثابت كرده، در پارلمان يازدهم به ائتلاف خود با ساير جريانها پايبند خواهد ماند يا اينكه بازيگردانان اين روزهاي بهارستان، رويايي ديگر در سر دارند.