احمدينژاديها و تكرار يك شعار
«اصلاحطلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا...»، شعاري است كه دي ماه 96 و با اقداماتي كه جرقه آن به گواه برخي مسوولان بهويژه اسحاق جهانگيري، معاون اول رييسجمهوري از مشهد خورد، بارها و بارها تكرار شد، شعاري كه تحليلگران بيان آن را نشانهاي از ناكارآمدي هردو جناح سياسي دانستند و بر لزوم توجه جريانها و احزاب داخل كشور به مطالبات و خواستههاي اقتصادي مردم تاكيد كردند، با اين حال اين شعار دوباره تكرار شد اما اينبار نه در جريان يك تجمع اعتراضي عليه دولت يا مسوولان اجرايي و قضايي و امثالهم بلكه در جريان حضور حاميان رييسجمهوري سابق جمهوري اسلامي.
محمود احمدينژاد كه بعد از خداحافظي با پاستور در سال 92 و رد صلاحيت در انتخابات رياستجمهوري 96 با اتكا به اظهارات برخي نزديكان به او، مشي متفاوتي در پيش گرفت، اين روزها شاهد حضور اسفنديار رحيممشايي و حميد بقايي به عنوان نزديكترين چهرهها به خود در زندان اوين است، پنجشنبه مورخ سيزدهم تيرماه در مراسمي كه تحت عنوان ميلاد حضرت معصومه(س) برگزار شد، حاضر و مطابق معمول، در اظهاراتي دوپهلو، ضمن انتقاد از شرايط كنوني كشور و بيان مشكلات اقتصادي عموم مردم، از ناكارآمدي مسوولان سخن به ميان آورد.او كه در مسجدي نهچندان بزرگ سخن ميگفت، هنگام ورود با شعار مذكور در فوق مواجه شد و جالب اينكه كانال اطلاعرساني دولت بهار كه روزهاست به عنوان نزديكترين رسانه نزديك به رييسجمهوري سابق مشغول فعاليت است، نهتنها انتقادي به اين موضوع ندارد بلكه از آن استقبال ميكند. احمدينژاد در جريان اظهاراتش در اين مراسم فشار اقتصادي موجود در كشور را در تاريخ بيسابقه خواند و به انتقاد از مديران اقتصادي كشور پرداخت. اينكه رييسجمهوري سابق به اتهامات نزديكان خود در دوران حضورش در پاستور اشاره نميكند و صرفا انگشت اتهام را به سمت مديران اقتصادي فعلي كشور بلند ميكند، يكي از شگردهاي فعاليت سياسي احمدينژاد محسوب ميشود، او و جريان تحت مديريتش امروز يكي از 4 خرده جريان حول محور اصولگرايي هستند كه به نظر ميرسد براي ورود به انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي نيز برنامههايي در سر داشته باشند. آنچه ميتواند تقابل بين جريان بهار و اصولگرايان ميانهرو را به عنوان دو جريان ذيل تفكر اصولگرايي جذابتر كند، نه رقابت احتماليشان براي كسب كرسيهاي بيشتر در بهارستان يازدهم بلكه تضاد شخصي بين علي لاريجاني و محمود احمدينژاد است، تضادي كه نتيجهاش شد يكي از عجيبترين روزهاي پارلمان؛ «يكشنبه سياه».
اينكه احمدينژاد و حاميانش در روزها و ماهها و سالهاي بعد از دوري از پاستور همواره كوشيدهاند در نقش اپوزيسيوني دروني ايفاي نقش كنند، ذيل پرچم اصولگرايي وارد انتخابات خواهند شد يا خير، موضوعي است كه زمان بايد آن را مشخص كند ولي اگر قرار باشد اصولگرايان به وحدتي بزرگ نظير آنچه طيف لاريجاني به دنبالش هستند، تن دهند و از چهرههايي چون ناطقنوري به عنوان صحنهگردان استفاده كنند، بعيد است اثري از احمدينژاديها در بين آنان ديده شود هرچند كه در اين بين نميتوان از تلاشهاي پشتپرده محمدرضا باهنر براي ايجاد اجماعي بزرگ چشمپوشي كرد، با اين حال بايد ديد سرنوشت احمدينژاد و اصولگرايان، اين رفقاي ديروز و دو قطب دور از هم سپهر سياست ايران، در روزهاي باقيمانده تا دوم اسفند ماه 98 چگونه رقم خواهد خورد.