• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۹ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4415 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۵ تير

كمي حوصله كن

سيدچمران موسوي

يكي از آشنايان تعريف مي‌كرد كه مدت كوتاهي از سكونت‌شان در خانه جديدشان نگذشته بود كه متوجه شدند صداي همسايه‌ مجاور به‌ آساني از ديوارها عبور كرده و در خانه‌ آنان به گوش مي‌رسد. همسايه‌ آنان زوج جواني بودند و خصوصي‌ترين صحبت‌هاي‌شان نيز به‌ راحتي قابل ‌شنيدن بود. نه آنكه آن زوج بي‌پروا بودند، بلكه ديوارهاي حائل آنقدر نازك بود كه تواني براي مقاومت در برابر صداهاي آنان را نداشت. آنان مانده بودند كه چه كنند؟ آيا به همسايه تذكر بدهند؟ چه بگويند و اصلا چگونه بگويند؟ همكار ديگري هم قبلا برايم از چنين مشكلي گفته بود. مساله اين همكار هم شنيدن چنين صداهايي بود. نه آنكه همسايه‌شان آدم بي‌نزاكتي باشد. بسيار هم مبادي ‌آداب بود. اما ديوارها بي‌حيا بودند. اين يكي از مشكلات زندگي ما ايراني‌هاست. ديوارهاي بي‌حيا را نمي‌گويم، «بي‌حوصلگي ايراني» در پرداختن به طراحي جزييات عملي را مي‌گويم. بيشتر توضيح مي‌دهم. ارزش‌ها، انتزاعي و ذهني هستند، زندگي اما كاملا عيني و تجربي است. مهم اين نيست كه شما چقدر دم از حريم شخصي، محيط زيست و قانون و توسعه دوچرخه‌سواري مي‌زنيد (بخش انتزاعي- ذهني)؛ مهم اين است كه طراحي‌ها در دنياي واقعي به گونه‌اي باشد كه آن ارزش‌ها را عملي كند (بخش عيني- تجربي). مثلا ما در صحبت، از حريم خصوصي و امنيت ديجيتال مي‌گوييم، اما پوزها (پذيرنده‌هاي فروشگاهي) جايي تعبيه شده است كه فروشنده محترم كارت را از ما مي‌گيرد، از ما مي‌پرسد رمز شما چي بود؟ و ما مجبوريم خيلي شيك و مجلسي و سخاوتمندانه رمز كارت را با همه حاضران در فروشگاه به اشتراك بگذاريم. اين يعني ارزش‌ها و ايده‌ها، هنوز پاي‌شان در آسمان است و روي زمين نيامده است. مثلا مي‌گوييم فرهنگ دوچرخه‌سواري را توسعه دهيم، اما در تجربه عملي وقتي به كشورهايي كه دوچرخه‌سواري را جدي گرفته‌اند مراجعه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ده‌ها تغيير جزئي داده‌اند مثلا: در خيابان‌ها، خط كشي‌هاي جديد افزوده‌اند تا مشخص شود كه حريم دوچرخه‌سواران كجاست؟ بيمه دوچرخه و دوچرخه‌سواري را فراهم مي‌كنند. قوانين و مقررات را به نفع دوچرخه‌سواران تغيير مي‌دهند، تابلوهاي راهنمايي و رانندگي مرتبط با دوچرخه‌سواران را به ساير تابلوها اضافه مي‌كنند، در تمام مكان‌هاي عمومي يك بخشي را مي‌گذارند براي پارك كردن دوچرخه‌ها و از آن مهم‌تر قفل كردن دوچرخه‌ها، ايستگاه‌هاي اجاره ساعتي و روزانه دوچرخه راه‌اندازي مي‌كنند. ايستگاه‌هاي شارژ دوچرخه‌هاي برقي را نيز فراهم كرده‌اند، در مدارس‌شان آموزش دوچرخه‌سواري و آزمون الزامي دوچرخه‌سواري مي‌گذارند و بامزه‌تر آنكه وقتي به تقاطع مي‌رسي و مسير دوچرخه‌سواري به خيابان مي‌رسد، لبه تيز جاده را اريب مي‌كنند كه رفت و آمد دوچرخه آسان‌تر شود و ده‌ها تغيير كوچك و جزيي و موردي ديگر انجام مي‌دهند تا دوچرخه‌سواري مطلوب‌تر شود. آنگاه فرهنگ دوچرخه‌سواري خود به خود توسعه پيدا مي‌كند.

يك ضرب‌المثل جهاني هست كه مي‌گويد شيطان در جزييات نهفته است. مقصود آن است كه ايده‌هاي كلي مهم هستند اما براي عملي شدن بايد ايده‌هاي كلان شكسته شوند به امور ريزتر و ملموس‌تر سپس جزء به جزء و مورد به مورد، مهندسي شوند. با شعار، با فلسفه‌بافي (به معناي كلي‌گويي و نه به معناي انديشه‌ورزي فلسفي) و با تبليغات نمي‌توان تغيير ايجاد كرد و توسعه يافت. توسعه، حوصله مي‌خواهد، طراحي جزييات و مهندسي تفصيلي مي‌خواهد. اگر مي‌خواهيم با فساد مبارزه كنيم، دوچرخه‌سواري را توسعه دهيم، محيط زيست را حفظ كنيم، قانونگرا شويم و حريم خصوصي را حفظ كنيم، بايد رفت سراغ مخفيگاه شيطان يعني جزييات!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون