در سال 1992، افراطگرايان هندو با ادعاي تعلق اين مكان به مذهب خود تصميم به انهدام مسجد بابري گرفتند. در طول مدت يك ماه شورشهاي خونيني ادامه داشت و تقريبا 2 هزار نفر از هر دو سو كشته شدند. اين اختلافات به حدي رسيد كه موضوع مجددا در دادگاه مطرح شد. هندوها خواستار احداث يك معبد بودند و مسلمانان قسم خورده بودند كه مسجد خود را بازسازي كنند. ماهيت دموكراسي هند و ملت سكولار به طور جدي متزلزل شد.
قضات عدم تصميمگيري واقعي را با ترس از وقوع حوادث جديد ناشي از جانبگيري برگزيدند و حكم بر اين دادند كه مسوولان تخريب چادري را به عنوان معبد بنا كنند. با اين وجود و بدون پذيرش واقعيت امر، بهانهاي به دست هندوها و به ضرر مسلماناني كه براي مدت بيش از 25 سال قادر به بازسازي مسجد خود نبودند، داده شد. معذالك موضوع از آنچنان حساسيتي برخوردار است كه كوچكترين تغييري در مكان مقدس مستلزم تاييد ديوان عالي هند است.
به طور طبيعي مساله بسيار سادهاي مطرح ميشود: چرا ايوديا به يك مكان مشترك تبديل نميشود، نمادي از يك ملت دموكراتيك كه اديان متعدد «خصوصا دو مذهبي» كه بيش از هر چيز با تاريخ آن كشور عجين است به رسميت بشناسد؟
در سال 2010، سه قاضي ديوان عدالت اوتارپرادش قضاوت شگفتانگيزي در اين راستا انجام دادند كه طبق آن، اين مكان بين هندوها و مسلمانان تقسيم شد. با اين حال اين قضات فقط به واقعيتهاي تاريخي يادآور قرنها همزيستي مسالمتآميز مسلمانان و هندوها و پرستش در يك مكان پيش از آنكه در طي سالهاي منتهي به قيام 1857 به سمت نفرت و بريتانياييها سوق داده شوند اتكا كردند. از ترس شورشهاي مشابه شورشهاي سال 1992، نخستوزير وقت «مانموهان سينگ» در حدود 200 هزار نيروي حافظ نظم در سراسر ايالت گماشت. با اين حال، اعلام اين تصميم هيچ واكنش خشونتآميزي به دنبال نداشت و در آن زمان اعتقاد بر بلوغ واضح هند در اين مورد بود و فصلي جديد از بردباري رقم خورد.
با اين احوال اين قضاوت قلمرو را به طور مساوي بين دو جامعه تقسيم نكرد. هندوها دو سوم سرزمين و مسلمانان يكسوم باقيمانده را در اختيار گرفتند. وكلاي هر دو طرف اختلافنظر داشتند و به ديوان عالي فرجامخواهي كردند. بار ديگر قضاوت به نفع هندوها و به ضرر مسلمانان بود و پروژهاي كه نيت اصلي آن خير بود با شكست مواجه شد.
از سال 1992 و تخريب مسجد، ايوديا جايگاه چادري است كه در زير آن مجسمه راما در مكاني كه در زمانهاي دور زاده شده، قرار دارد. اما اين چادر به تنهايي نماد هويت «جنگ» است كه هندوها و مسلمانان درگير آن هستند، و به نظر ميرسد كه مسلمانان به شكست خود اذعان دارند.
امروزه بيش از هر زماني ديدن مسجد بازسازي شده بابري بعيد به نظر ميرسد. براي چندين دهه به وضوح از نيمه دوم قرن نوزدهم، ملي گرايي هندو ارزش قهرمانان «مادر هند» را در يك مبارزه هويتي كه مسلمانان آشكارا اولين قربانيان آن هستند احيا كرده و تعالي ميبخشد. پرستش راما به صورت پرهيزكارانه و پرشور جاني دوباره گرفته است، چنانچه داستان شاهزاده ايوديا يادآور اين است كه قهرمان واقعي هندو بايد نظام طبقاني و قوانين دارما (آيين بودا) را محترم شمرده و بدون بخشش مخالفان با آنان مبارزه كند.
اين هويت مليگرايانه از زمان به قدرت رسيدن نارندرا مودي در سال 2014 در هند شديدا تقويت شده است. حزب مليگراي هندو «بهاراتيا جاناتا» به اين دليل كه وي بازسازي معبد راما در ايدويا را از اهداف اصلي خود قرار داده بود به سرعت در دهه 1990 به محبوبيت رسيد.
از زمان نخستوزيري نارندرا مودي ياد و خاطره حاكمان مغول مسلمان كه در طول سه قرن (از 1530 تا 1857) بر هند حكمفرماني ميكردند ناديده انگاشته شد؛ سلطه فرهنگي، عقيدتي و سياسي آنان تخفيف داده شد و حتي از كتب تاريخي پاك شده است. پيروزي درخشان حزب مليگراي هندو «بهاراتيا جاناتا» در انتخابات مجلس در ماه مه گذشته بيانگر عموميت يافتن اين قضيه در هندوستان است. نارندرا مودي خود را «نگهبان» هند ميخواند، ولي او جزو اقليتها از جمله مسلماناني نيست كه بيش از هر زمان ديگري آسيبپذير شدهاند.
بسياري از هندوها بر اين باورند كه اين بار اختيارات جديد مودي تصميم قطعي دادگاه عالي را به نفع احداث معبد راما در پي خواهد داشت. از هماكنون صنعتگران، مجسمهسازان و انجمنهاي مذهبي در ايوديا كه مدتها است ستونها و سرستونها را آماده كردهاند، منتظر اعلام تصميم هستند تا معبد را در 24 ساعت برپا سازند. مسلمانان اما هيچ سازماني براي حمايت از مسجد خود ندارند، حتي آناني كه سالها براي بازسازي آن تلاش كردهاند به نظر ميرسد كه در برابر از دست رفتن اين مكان تاريخي تسليم شدهاند. اگر ديوان عالي تصميم قطعي به نفع هندوها بگيرد، علاوه بر مسلمانان، هندوستان و تاريخ هند بازنده خواهد بود.
پي نوشت: نگارنده اين مقاله روابط ميان هندوها و مسلمانان از ابتداي امپراتوري مغول تا عصر حاضر را در آخرين كتاب خود با عنوان «پاكستان از دوران امپراتوري مغول تا جمهوري اسلامي» كه توسط انتشارات Archipelago منتشر شده را به نگارش درآورده است.