ركاب زدن براي تغيير
سينا قنبرپور
35 هفته قبل بحث اين بود كه حركت شهردار پايتخت در پيوستن به «سهشنبههاي بدون خودرو» حركتي پوپوليستي است يا ممكن است به جرياني براي كاستن از تردد با خودروي شخصي و كاهش آلودگي هواي تهران بينجامد؟ حالا بحث اندكي تغيير كرده و پرسش اين است كه آيا سوار شدن بر دوچرخه ميتواند عادتهاي ما را تغيير داده و دستكم موجب جنب و جوش و تحرك بيشتر ما شود؟ اين پرسش وقتي پررنگتر ميشود كه از ذهنمان آمار چند بيماري را بگذرانيم. بيماريهاي «قند خون»، «چربي خون»، «فشار خون» و «پوكي استخوان» در ميان ايرانيان بسيار شايع است و عمده دليل آن كمتحركي است. حالا برخلاف 35 هفته قبل ميتوانيم بپرسيم آيا تلاش براي استفاده از دوچرخه ميتواند به بهبود سلامت ايرانيان كمك كند؟
35 هفته قبل بحثهاي ديگري داشتيم از جمله آنكه موضوعي را در همين روزنامه اعتماد با تيتر «مرغ اروپا غاز است» منتشر كرديم. اين تيتر مربوط به گزارشي بود كه در آن به مقايسه واكنشهاي خودمان در مواجهه با دوچرخهراني مسوولان اروپايي و دوچرخهراني شهردار تهران پرداخته بوديم. براي مثال در شهريور سال قبل يكي از پايگاههاي خبري منتقد اصلاحات عكسهايي از دوچرخهراني نخستوزير هلند منتشر كرده و براي آن تيتر «سادهزيستي به سبك آقاي نخستوزير» انتخاب كرده بود اما در قبال دوچرخهراني شهردار تهران گفتارشان شكل ديگري بود. الان هم با گذشت 35 هفته از نخستين باري كه «پيروز حناچي» سهشنبه را بدون خودرو راهي محل كارش شد، زود است قضاوت كنيم بلكه همچنان بايد تلاش كنيم تا اين روند به جرياني مستمر براي تغيير عادت شهروندان تبديل شود. يكي از اين تغيير عادتها مربوط به بيگانه شدنمان با «دوچرخه» است.
حتما هر كدام از ما به تناسب سن، خاطراتي از پدر يا پدربزرگهايمان داشتهايم كه براي طي مسافتهايي چندين كيلومتري از دوچرخه استفاده ميكردهاند. حتي در تعطيلات نوروز براي دل سپردن به طبيعت پا به ركاب ميشدند و در مسيرهاي ناهموار رسيدن به طبيعت مجبور ميشدند چندبار پنجري چرخ را بگيرند. بنابراين مجهز هم سوار دوچرخه ميشدند كه بتوانند مسير را طي كنند. رفته رفته راهها هموارتر و دوچرخهها هم مجهزتر و مدرنتر شد. الان دوچرخههاي مخصوص راههاي ناهموار به خوبي از پس سنگ و كلوخ برميآيند چه رسد به خيابانهاي شهر كه ديگر به راحتي قابل ترددند. حتي دوچرخهها به قدري پيشرفته شدهاند كه امكان تا شدن دارند و ميتوان آنها را در اتوبوس يا مترو حمل كرد. متروي تهران نيز از ابتداي مرداد شرايطي را تدارك ديده است تا هر كس مايل است از مترو و دوچرخه به صورت تركيبي استفاده كند بتواند دوچرخه را به داخل واگنها ببرد. امكاني كه پيشتر محدود به روزهاي تعطيل بود. شايد امروز همانند پدر يا پدربزرگمان نتوانيم آن مسيرهاي طولاني را بپيماييم يا زندگي پرمشغله و پرشتاب امروز جايي براي ركاب زدن و رسيدن به محل كار يا بازار را از ما گرفته باشد اما فقط كافي است عادتهايمان را تغيير دهيم. اين روزها از زبان خيليها رقم چند ده ميليون توماني دوچرخهها را مانعي براي استفاده از آن شنيدم. دستكم در تهران امكان استفاده از دوچرخههاي اشتراكي يا اجارهاي با تكيه بر اپليكيشن و موبايل فراهم شده است و در برخي مناطق به خوبي ميتوان از آنها بهره گرفت. همين فرصت ميتواند روزنهاي براي تغيير باشد. بار اول مسير طولاني نپيماييم، بهتر است. ولي آنچه اين روزها به آن نياز داريم تلاش براي تغيير رويه است. رويهاي كه مدتهاست زندگي ما را به ماشين و ماشيني شدن گره زده. آن هم در شرايطي كه آمارهاي وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي نشان ميدهد ايرانيان به شدت از فشار خون، چربي خون، قند خون و پوكي استخوان در رنج هستند. بنابراين به نظر ميرسد حتي اگر دوچرخه را به نيت تحرك بيشتر در برنامههايمان بياوريم اتفاق مباركي باشد زيرا كمكم تحرك بيشتري پيدا ميكنيم و شايد بيماريهاي ياد شده را كمتر مبتلا شويم.