خيرين و ميراث فرهنگي
مهدي حجت
در روزهاي اخير دو خبر خوش در حوزه صنايع دستي و ميراث فرهنگي منتشر شد؛ حمايت هنرمندان و سلبريتيها از لباس و سوزندوزي بلوچي مقدمه طرح توانمندسازي زنان روستايي بلوچ توسط يك كارآفرين خير به صورت پايلوت در روستايي در نيكشهر آغاز شد و گروهي حدودا بيست نفره از خيران فرهنگي كلاله اعلام آمادگي كردند تا با هزينه شخصي و بدون منفعت اقتصادي بخشي از ديوار گرگان را احيا كنند.
اين خبرها نشان ميدهد توجه و آگاهي در حوزههاي ميراث فرهنگي و صنايع دستي در جامعه بيشتر شده. تا زماني كه آگاهي از ارزش آثار، اعم از بناها و محوطهها و صنايع دستي براي جامعه معلوم نشده بود، طبعا كاري هم نميشد انجام داد و تغييري اتفاق نميافتاد. بنابراين بايد تبريك گفت كه هوشيارترين افراد يعني خيرين عزيز، به جايگاه ميراث فرهنگي و ضروت توجه آنها حساستر شدهاند. با اين آگاهي، نيروي عظيم مردم به سمت حفاظت از آثار باستاني فراواني كه در كشور داريم حركت ميكند تا كاري كه از دولت با محدوديتهاي فراوان آن برنيامده و نميآيد را به انجام برسانند. در هيچ كجاي دنيا هم تنها دولتها مسووليت حفاظت از عرصههاي تاريخي و باستاني را ندارند و سازمانهاي مردمنهاد و خيرين بخش بزرگي از اين كارها را به عهده ميگيرند زيرا تا زماني كه مردم پشت يك حركت نباشند، آن امر محقق نميشود. با اين حال اين حضور لوازمي هم دارد كه بايد آن را در نظر بگيريم. نوع فعاليت در صنايع دستي و ميراث فرهنگي با حساسيتهاي خاصي توام است در حالي كه زماني كه افراد به اين حوزهها ورود پيدا ميكنند سلايق و علايق خاص خود را دارند كه ممكن است با آنچه بايد انجام شود، منطبق نباشد. به عنوان مثال در حوزه صنايع دستي قطعا ورود سرمايهگذاران نبايد موجب از بين رفتن كيفيت زندگي و روابط انساني موجود در محلي شود كه صنايع دستي زاييده آنجا است. يعني اگر نيروهايي از بيرون وارد شوند تا تحولات اقتصادي در منطقهاي محروم ايجاد كنند بايد دقت داشته باشند تعادل منطقهاي را به هم نزنند. اين تعادل زاييده قرنها تجربه است و ورود از بالا به پايين ممكن است تعادل طبيعي را به هم بزند. براي درك بهتر اين مساله ميتوانيم جامعه محلي محروم را به بدني ضعيف تشبيه كنيم كه توسط مقدار زيادي دارو به يكباره بمباران ميشود. در اين حالت حجم زياد اين داروها قادر است مريض را از بين ببرد زيرا به تدريج و دقت فرآيند درمان صورت نگرفته است. در روستايي محروم كه خيرين قرار است سرمايهگذاري كنند نيز اين سرمايهها ميتواند نقش مسكنها را بازي كند، به اين ترتيب كه روستا محلي براي رفت و آمد سلايق ديگر شده و صورت طبيعي موجود تاريخي و طبيعي خو را از دست بدهد.
در مورد ديوار گرگان هم فكر علمي، فني، فرهنگي در كنار مودت و حضور سرمايهگذاران و خيرين در نظر گرفته شود. شواهد زيادي داريم كه مثلا خيرين در حوزهاي مانند مرمت يك مسجد وارد شده و خواستهاند شرايط آن را بهبود بخشند ولي سلايق آنها نه تنها باعث آبادي مسجد نشده بلكه آن را از صورت طبيعي نيز خارج كرده است.
نتيجه اينكه حضور خيرين، سرمايهها و نيروي مردمي كه بسيار ارجمند و عزيز است در صنايع دستي و گردشگري و ميراث فرهنگي بايد با استانداردهايي همراه باشد و به گونهاي نشود كه قواعد موجود را به هم بزند تا از بيرويه كاري، كارهاي بازاري و سطحي كه ممكن است تحقق پيدا كند، جلوگيري كرده باشيم.