درباره اوضاع اين روزهاي بازيگري در تئاتر
سوداي سود و صحنه
احسان صارمي
يك روز صبح تصميم بگيريد براي بازيگر شدن تحقيقي ميداني كنيد. سري به كتابفروشيهاي خيابان انقلاب بزنيد و در ميان قفسههاي كتاب به جستوجوي آثاري در باب بازيگري بپردازيد. در بهترين حالت شما كتابهايي از آدلر، استانيسلاوسكي، گروتفسكي، چخوف، ممت و احمد دامود مييابيد. هر يك از اين نويسندگان تلاشهايي آزمايشگاهي براي تربيت بازيگر داشتهاند. آنان با كار روي چندين بازيگر در دورههاي مختلف دست به نگاشتن كتابي زدهاند تا تجربههاي شخصي خود را به ديگران انتقال دهند.حال كتابفروشي را رها كنيد و سري به آموزشگاههاي رنگارنگي بزنيد كه از قضا با محوريت خيابان انقلاب شكل گرفتهاند. آموزشگاه به نسبت نزديكي يا دوري از تئاتر شهر اهميت پيدا ميكند. به هر حال تئاتر شهر يك ملاك است؛ هم براي شكلگيري كلاسهاي آموزشي و هم نقطه اميدي براي بدل شدن به يك بازيگر. به نظر ميرسد با اجرا در تئاتر شهر ميتوان بازيگر مشهوري شد، روي پرده يخزده سينما رفت يا بر صفحه سرد تلويزيون سلبريتي شد؛ اما دريغ از اينكه گرما روي صحنه تئاتر پديد ميآيد.كلاسهاي آموزشي هر كدام عناوين و القاب عجيب و غريبي را حمل ميكنند. درك بسياري از آنها آسان نيست. كلاسها به نوعي طراحي شده است كه گويي شما با حضور در تمامي كلاسها به بازيگري قهار بدل ميشويد. اين امر به شما مشتبه ميشود كه با رفتن به اين كارزار پولكي، شاخ ديوها را ميشكنيد و پري دنياي بازيگري ميشويد. مهم نيست استاد اين كلاسها چه كسي است، يك بازيگر درجه nام فيلمهاي آبگوشتي يا كارگردان شكستهخورده تازه سر از تخم درآورده. نام كلاس شما را مبهوت و مقهور ميكند.
وضعيت آموزش بازيگري زماني جذابتر ميشود كه بيشتر اساتيد دانشگاهي اقدام به آموزش خارج از دانشگاه ميكنند. آنان فضاي بيرون از دانشگاه را مشتاقانهتر ميبينند و در فضايي محدودتر، تعداد بيشتري بازيگر را وارد چرخه تئاتر ميكنند. بازيگراني كه بيش از آنكه بخواهند در تئاتر باشند، به فكر مديومهاي اشتهارآورتر هستند. مهمتر آنكه كلاسهاي آموزشي غيردانشگاهي سود مالي بهتري دارد. قيمتها دلبخواهي ميشود و نظارت چنداني هم بدان نيست. كسي نميتواند نسبت به وضعيت بد آموزشي گلايه كند و در نهايت اسم استاد و آن عنوان دهانپركن متعلق به شهر گمشده آتلانتيس شما را مجاب به پرداخت هزينه ميكند. حال اين وسط هم يك شانس براي اجرا در سالني هم وجود دارد.نكته مهم مغفول آن است كه شما براي يادگيري از آن استاد هيچ كتابي را طلب نميكنيد. از او نميخواهيد اين تز ماورايياش را به شكل مكتوب ارايه دهد. از او نميخواهيد نتيجه آزمايشهايش را در قالب يك كتاب به شما ارايه دهد. او چيزي براي ارايه ندارد، جز يك رزومه مختصر و مفيد. بيشتر آنها هم نمايشهاي كارگرداني شده است كه ميتوانسته موفق باشند اما به ياد داشته باشيد بيشتر آن آثار در حوزه هدايت بازيگري است تا بازيگري.رويه مذكور تنها به هنرجويان ضرر نميرساند؛ بلكه بزرگان كار را هم به زوال ميكشاند. كافي است نگاهي به نمايشهايي بيندازيد كه به شكل فستفودي تهيه ميشوند. كارگردانش ميگويد به بازيگران گفته از تكنيكهاي برشت تبعيت كنند و ميبينيد هيچ برشتي در اين برشته نمايش ديده نميشود. بازيگران مشهورش را هم گيج و منگ ميكند وقتي نميتواند برشت را انتقال دهد. نتيجه كار آنكه بازيگري امروز تئاتر ايران چيزي براي ارايه ندارد جز چند نام كه مولف بازيگري هستند.