شتر سواري دولا دولا نميشود
نيوشا طبيبي ۱- بالا رفتن سطح درآمد
همگاني و رسيدن به رفاه و توسعه و آباداني پايدار، لوازمي دارد كه بدون آنها حصول به نتيجه امري سخت و دور از دسترس است. اگر بخواهيم كه براي رسيدن به آن نقطه از رفاه و خوشي و خوبي از الگوهاي غربي پيروي نكنيم و اقتصادي بر پايه كرامت انساني و عدالت اجتماعي پايه بگذاريم كه كار سختتر هم خواهد شد. روشنتر عرض كنم، نميتوان اسباب كار را فراهم نكرده بر نقطهاي رفيع بايستيم و تصور كنيم كه اين وضعيت پايدار و ماندني است. رسيدن به پايهاي كه اكثريت مردم از سطح قابل قبول رفاه و معيشت مناسب و كيفيت زندگي بهرهمند باشند به راحتي و فقط با صرف درآمدهاي ارزي و خريد كالا و خدمات از كشورهاي پيشرفتهتر به دست نميآيد، همت ملي و بسيج همگاني و مسووليتپذيري شخصي ميخواهد.۲- شترسواري دولا دولا نميشود! نميتوان سخن از وطندوستي گفت اما كار وطندوستانه نكرد. نميشود به حال محيط زيست ايران اشك ريخت ولي هر روز مقدار زيادي زباله پلاستيكي توليد كرد و سوار بر ماشين شخصي به اين سو و آن سو رفت و ترافيك و آلودگي را بيشتر كرد، نميشود با ديدن تصوير دماوند و شنيدن سرود اي ايران دچار احساسات شد ولي در عمل قدمي براي ايران برنداشت. گاهي بد نيست از خودمان بپرسيم «ما براي وطن چه كردهايم؟»وطندوستي هم مانند طلب رفاه و آسايش و آباداني الزاماتي دارد. بايد ادب وطندوستي و رسم و راهش را به جا آورد. نميشود ادعاي ميهندوستي داشت ولي عملا قدم از قدم برنداشت. ۳- يكي از دوستانم از سفر به سوييس بازگشته در چند روز اقامتش چند بار مهمان خانوادهاي سوييسي بوده. از ميزان تعصبي كه آنها به توليدات ملي خود نشان ميدادهاند، سخت تعجب كرده و حكايتها ميگويد. او شاهد بوده كه خانواده با يكي از اعضا كه سهوا كالايي فرانسوي را به جاي مشابه سوييسياش خريداري كرده بوده، برخوردي تند و حتي خشن كرده بودند. يعني كار بالا گرفته و دعوا جدي بوده! اهتمام آنها در پاكيزه نگه داشتن كشورشان ستودني است. محال است كه با آشغال و زباله محيط زيست كشورشان را بيالايند يا منظرهاي زشت از سرزمين مادريشان بسازند. چرا؟ چون ميهنشان را عملا دوست دارند. ۴- بسياري از كشورها بر كيفيت توليدات ملي هم تعصب ميورزند، يعني هر كالاي ساخت داخل را لايق مزين شدن به جمله «ساخت…» نميدانند و سازمانهاي نظارتي بر كيفيت كالاهاي صادراتي نظارتي دقيق دارند تا مبادا اعتبار و آبروي توليدات كشورشان خدشهدار شوند. آيا توليدكنندگان و صادركنندگان كالاهاي ايراني به مسووليت بسيار مهمي كه براي اعتبار نشان «ايران» بر دوش دارند، واقف هستند؟ آيا موسسه استاندارد اهتمامي جدي براي نظارت بر كيفيت كالاهاي صادراتي دارد؟ نگاهي به طراحي لوگوي مخصوص موسسه استاندارد كه اخيرا رونمايي شده است (ايسنا، ۲۵ تير ۱۳۹۸- علامت ويژه استاندارد صادراتي تصويب شد) نشان از آن دارد كه نه سليقه و نه دقت و نه اهميتي براي موسسه در اين موضوع وجود ندارد. نشاني كه از اين پس معرف كالاي ايراني در بازارهاي بينالمللي خواهد بود، كمترين نشان هويت ايراني و زيبايي و ظرافت و هوشمندي در آن به كار رفته.بارها رفتار متقلبانه عدهاي تاجرپيشه و نه تاجر واقعي سبب ضربه خوردن اعتبار كالاهاي ايراني شده است. فرش ايراني، پسته و زعفران، هنرهاي تجسمي و دهها مثال ديگر از اين دست هستند.۵- عرض كردم شترسواري دولا دولا نميشود، بايد هر ايراني به سهم خود مسووليت شهروندي خود را بپذيرد و الزاماتش را به جاي آورد و بعد از كشورش انتظار داشته باشد. نميتوان فقط نشست و دايم نقد كرد. عملكرد تك تك ما در موضوعات مختلف جاري روزمره ميتواند در ارتقاي كيفيت زندگي جمعي ايرانيان موثر باشد. در غير اين صورت ثروتمندترين و قدرتمندترين كشورهاي جهان بدون مسووليتپذيري و همكاري شهروندانشان نميتوانند آيندهاي با ثبات و توسعه و آباداني متوازن و متقارن و عدالت اجتماعي را برقرار كنند.