• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4435 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۷ مرداد

بنفشه‌ها

سروش صحت

مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «چقدر اجاره‌خانه‌ها رفته بالا.»

راننده گفت: «خيلي.» مرد پرسيد: «شما فشار روتون نيست؟»

راننده گفت: «نه زياد.» مرد پرسيد: «چطور؟»

راننده گفت: «من تو همين تاكسي زندگي مي‌كنم.»

مرد گفت: «يعني چي؟»

راننده گفت: «يعني ماشينم خانمه.» مرد پرسيد: «شب‌ها تو ماشينتون مي‌خوابين؟»

راننده گفت: «بله.» گفت: «لباس‌هاتون كجاست؟» راننده گفت: «توي يه چمدون، صندوق عقب ماشين.»

مرد پرسيد: «حمام كجا ميرين؟»

راننده گفت: «حمام عمومي.» «غذا؟» «صبحانه تو قهوه‌خانه، ناهار هر جا بشه، شام يه نون و پنيري چيزي تو ماشين.»

مرد پرسيد: «با كسي رفت و آمد نداريد؟»

راننده گفت: «چرا با چند نفر ديگه كه اون‌ها هم تو ماشين‌هاشون زندگي مي‌كنن... گاهي من ميرم پيش اونها، گاهي اون‌ها ميان پيش من.»

مرد پرسيد: «سخت نيست؟»

راننده گفت: «يه سختي‌هايي داره، يه خوبي‌هايي هم داره... يه روز بالا شهرم، يه روز پايين شهر، يه روز اينور، يه روز اونور... زندگي همينه ديگه.»

مرد پرسيد:« تنهايي اذييتون نمي‌كنه؟»

راننده جواب داد:«گاهي آره، گاهي نه... زندگي همينه ديگه.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون