ميلاد ميداوودي از فوتبال خداحافظي كرد
تكههاي استخوان و آرزوي زودگذر
ديروز ميلاد ميداوودي با انتشار پستي در صفحه اينستاگرامش از دنياي فوتبال خداحافظي كرد. يكي ديگر از استعدادهاي ناب فوتبال ايران كه هرگز نتوانست به آنچه استحقاقش را دارد برسد، كفشهايش را در 34 سالگي آويخت؛ بازيكني كه روزي از شنهاي داغ مسجدسليمان فوتبالش را آغاز و در ادامه راه قهرماني در ايران و امارات و گلزني در تيم ملي را تجربه كرد. با اين حال همه ميدانيم استعدادي كه ميداوودي از خودش نشان داده بود، ميتوانست او را به يكي از بزرگترين فوتباليستهاي ايران تبديل كند نه فقط بازيكني كه با جرقهها و خاطرات جسته و گريخته در ذهن هواداران باقي بماند.
اگر حداقل دو صحنه بهيادماندني از ميلاد ميداوودي در ذهن هواداران فوتبال باقي مانده باشد، يكي كاشته تماشايي او در دقايق پاياني به دروازه پرسپوليس است؛ زماني كه آبي استقلال خوزستان را پوشيده بود و ديگري صحنه مصدوميت وحشتناك او در بازي با ملوان است هنگامي كه پيراهن استقلال تهران را بر تن داشت. اولي او را بيشتر از گذشته سر زبانها انداخت و دومي او را از مسير اصلياش منحرف كرد. عصر هفتم آذر ماه سال 1389 بود كه در زمين باتلاقي ملوان، ميلاد ميداوودي با خطاي سالارزاده سرنگون شد و از همان لحظه سرنوشت فوتبالياش عوض شد. خودش ميگويد صداي شكستن استخوانهايم را در آن لحظه شنيدم. يك هفته بعد دكتر جراح ميداوودي بعد از جراحي چند تكه استخوان با خودش از اتاق عمل بيرون آورد تا به خبرنگاران نشان بدهد. بعد از آن رسانهها نوشتند ميلاد ميداوودي بايد از فوتبال خداحافظي كند، نوشتند ميلاد فان باستن ايران خواهد شد.
ميلاد ميداوودي در اوج فوتبالش با مصدوميتي مواجه شد كه او را 292 روز از مستطيل سبز جدا كرد. او در اين مدت تيم ملي را از دست داد و باشگاه محبوبش را نيز دچار ترديد كرد. ميلاد از فوتبال خداحافظي نكرد اما هيچگاه نيز آن بازيكن سرزنده و پرتحرك قبل نشد. هنوز ميتوانست كاشته و شوتهاي سنگين از راه دور بزند اما چيزي در او شكسته بود. مجبور شد استقلال را رها كند و به تيمهاي ديگر برود. او درنهايت به تيم زادگاهش يعني نفت مسجدسليمان برگشت و با اين تيم قهرماني در دسته يك و صعود به ليگ برتر را تجربه كرد. همه اين تجربيات و چرخيدن در باشگاههاي مختلف اما نتوانست جاي خالي آرزوي از دست رفتهاش را پر كند؛ آرزوي پوشيدن پيراهن تيم محبوب زمان كودكياش يعني استقلال كه البته يكبار به دستش آورد اما درنهايت مانند رويايي زودگذر از دستش داد.