اصلاحات در مسير جبران
محمدرضا عارف: جريان اصلاحات ظرفيت جبران اشتباه را دارد
فائزه عباسي
«آيه يأس خواندن و منفعل بودن چاره كار نيست. يك گفتمان سياسي براي پيروزي در انتخابات حضور پيدا ميكند اما اگر پيروز نشد، نميتواند عقبنشيني كند.» اينها را محمدرضا عارف در ديدار با فعالان سياسي اصلاحطلب استان تهران و مركزي بيان كرده است. البته صحبتهاي او تنها به همين چند جمله ختم نميشود. عارف در بخشي ديگر ميگويد: «ويژگي گفتمان اصلاحات سياليت و درجا نزدن است به همين دليل از صحنه تحولات سياسي كشور هيچگاه نميتوانيم كنار بكشيم. مردم شايد از رفتار اصلاحطلبان گلايه داشته باشند اما عميقا به گفتمان اصلاحات اعتقاد دارند.» او ادامه ميدهد: «گفتمان اصلاحات گفتمان نااميدي نيست و راهبرد ما در چارچوب اين گفتمان حضور فعال در مناسبتهاي مختلف ازجمله انتخابات است. شرايط فعلي با اوايل دهه ۹۰ كه جريان اصلاحات در محدوديت به سر ميبرد، قابل مقايسه نيست.»
اما مهمترين بخش صحبتهاي عارف متوجه آن بخش ميشود كه تا حدودي اشتباهات و انتقادات گذشته را ميپذيرد و از جبران آنها سخن به ميان ميآورد. او ميگويد: «جريان اصلاحات ظرفيت جبران اشتباه را دارد و اگر در گذشته بر اساس مصلحتانديشيها، محدوديتها و پذيرش توصيه افراد كساني در ليستهاي انتخاباتي قرار گرفتند كه در موقعيتهاي حساس از پشت به ما خنجر زدند، مطمئنا در انتخابات پيشرو به گونه ديگر عمل خواهيم كرد.» او ميگويد: «رمز موفقيت گفتمان اصلاحات انسجام و همبستگي است اما به نظر ميرسد ماموريت عدهاي محدود در داخل جريان اصلاحات، شكاف انداختن در داخل اين جريان است و من از همه فعالان اصلاحطلب درخواست ميكنم به خاطر حفظ گفتمان اصيل اصلاحطلبي از طرح مطالبي كه باعث ايجاد دو دستگي در خانواده اصلاحات ميشود، پرهيز كنند.» عارف كه گويا دل پري از انتقادات مطرح شده درباره شوراي عالي سياستگذاري دارد، ميگويد: «ميگويند چرا بر عملكرد نهادهاي برآمده از اين شورا همچون فراكسيون اميد و شوراهاي اسلامي شهر و روستا نظارت نميكنند؟ آيا طرح اين گونه مطالب بدون اطلاع از ساز و كار شوراي عالي اصلاحطلبان دستاوردي جز برهم زدن وحدت و همبستگي جريان اصلاحات دارد؟ وظيفه اطلاحطلبان است كه همه تلاش خود را در اين زمينه بهكار بندند و با استفاده از پتانسيلها و ظرفيت اين جريان، حضور موثر و فراگيري در انتخابات پيشرو داشته باشند.»
صحبتهاي رييس فراكسيون اميد در حالي مطرح ميشود كه فاصله تا انتخابات مجلس كمتر از 7 ماه ديگر است و وقتي از ظرفيتها و پتانسيلها براي جبران گذشته صحبت ميشود اين سوال هم در ذهن نقش ميبندد آيا جريان چپ ميتواند در مدت زمان باقي مانده اشتباهات گفته شده را جبران كند؟ اين پرسشي است كه آن را با محمدجواد حقشناس، عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي و علي تاجرنيا، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت در ميان گذاشيم كه البته هر دوي آنها معتقد بودند كه در اين فرصت چندماهه امكان جبران اشتباه وجود دارد؛ هر چند راهكار پيشنهادي آنها كمي با هم تفاوت داشت.
انتخابات و فرصت اصلاح طلبان
محمدجواد حقشناس با توجه به صحبتهاي روز
گذشته آقاي عارف مبني بر لزوم جبران اشتباهات گذشته در آستانه انتخابات بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه اگر بخواهيم به بحث انتخابات توجه داشته باشيم بايد مباحثي همچون امنيت و انسجام ملي و هويت سرزميني ما ارتباطي وثيق، مستحكم و مستقيمي دارد و عليالقاعده جريان اصلاحات نميتواند با توجه به اين مساله نسبت به امر انتخابات بيتفاوت باشد. بنابراين فكر ميكنم امر انتخابات پيش و بيش از آنكه به مباحث جناحي اصلاحطب و اصولگرا مربوط باشد به مسائل كلان كشور مربوط است. امروز در آستانه ورود به پنجمين دهه پس از پيروزي انقلاب، كشور در سختترين شرايط تحريمي و تهديدآميز توسط قدرتهاي بزرگ جهاني همچون امريكا و قدرتهاي منطقهاي ازجمله اسراييل و عربستان قرار دارد و شايد پس از پايان جنگ تحميلي، كشور هيچگاه در چنين وضعيتي نبوده است. از ديگر سو از منظر ناكارآمدي ساختارهاي اجرايي كشور اوضاع به نحوي است كه طبقه متوسط و ضعيفتر جامعه به شدت در معرض آسيب قرار گرفته است. متاسفانه اين ناكارآمدي موجب شده كه از يك سو با فضاي غيرمطمئن اقتصادي و از ديگر سو با فسادي گسترده در حوزههاي مختلف به خصوص در ميان جريانهاي تصميمساز و كلان كشور مواجه باشيم. اين روزها اخبار بسياري در مورد تعميق اين فساد به گوش ميرسد و مجموعه اين مسائل، اعتماد عمومي به عنوان مهمترين سرمايه سياسي- اجتماعي كشور را تحتالشعاع قرار داده است. در چنين شرايطي يكي از مهمترين عواملي كه ميتواند موجب بازگشت اين سرمايه اجتماعي شود، برگزاري انتخاباتي آزاد و به دور از محدوديتهاي غيرقانوني است. آن هم در حالي كه اين وضعيت در مقاطعي در گذشته مورد توجه نبود و اين كمتوجهيها منجر به آن شد كه انتخابات حداكثري به انتخاباتي حداقلي تبديل شود. بنابراين فكر ميكنم تمامي جريانها و چهرههاي سياسي اگر دل در گرو اين شهروندان و ميهنشان دارند، نبايد اجاره دهند كه اوضاع به اين شكل پيش برود و تا حدودي قابل توجه جامعه را از اين وضعيت نابهسامان دور نگاه دارد. بر اين اساس جريان اصلاحات كه همواره بر صندوق راي و انتخابات آزاد تاكيد كرده در اين مقطع نيز بر همين مشي و مرام پافشاري خواهد كرد. همزمان درحالي كه در ماهها و سالهاي گذشته شاهد بالا گرفتن انتقادها نسبت به جريان اصلاحات بوديم به نظر ميرسد، نكتهاي كه بايد مدنظر قرار داد، اين است كه وقتي صحبت از صحنه انتخابات ميكنيم بايد بدانيم و ميدانيم كه مجموعه دستگاهها و نهادهاي مختلف بر چگونگي برگزاري انتخابات تاثير ميگذارد. در اين راستا ما هم با بحث حاكميت مواجهيم هم با بحث دولت. از ديگر سو نيز هم با بحث طيفهاي رقيب مواجهيم و هم با عملكرد جريان اصلاحات و البته خود شهروندان و رايدهندگان. در واقع تمامي اينها هستند كه ميتوانند بر حضور و نحوه مشاركت شهروندان و جريانها و چهرههاي سياسي در بحث انتخابات اثر بگذارند. بنابراين اصلاحطلبان به تنهايي نميتوانند همه مشكلات را از پيش رو بردارند بلكه لازم است با حاكميت، نخبگان، دولت و دستگاههاي نظارتي و البته شهروندان وارد گفتوگو شود تا بتواند زمينهساز حضور حداكثري شهروندان پاي صندوقها شود. فراموش نكنيم كه در اين سالها، جرياني تمام تلاش خود را براي آنكه پايان حكمفرمايي و قدرت صندوقهاي راي را به نمايش بگذارند به كار بست و اگر بخواهيم دقيقتر موشكافي كنيم، نااميدي نسبي از صندوقهاي راي نتيجه فعاليتهاي جريان برانداز است كه به دنبال اسقاط نظام است. از ديگر سو جرياني تماميتطلب در داخل كشور نيز فكر ميكند با حذف جريانهاي سياسي رقيب ميتواند تمامي قدرت را در دست خود بگيرد و واقعيت آن است كه اين دو جريان خواسته يا ناخواسته براي بياعتبار كردن صندوقهاي راي تلاش ميكنند و جريان اصلاحات نيز وظيفه دارد با روشنگري در اين رابطه اين تهديد را تبديل به فرصت كند.
عضو شوراي مركزي اعتماد ملي
براي جبران دير نيست
در گام نخست بايد گفت آنچه
علي تاجرنيا آقاي عارف درباره جبران اشتباهات مطرح كردند، بهتر بود با تامل بيشتري بيان ميشد؛ چراكه هر چه باشد، آقاي عارف در راس شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان همچنين در راس فراكسيون اميد قرار دارند و اگر اشتباهي در اين مسير وجود داشته باشد، بخشي از اين اشتباهات ميتواندف متوجه ايشان نيز باشد. به هر جهت آنچه درباره امكان جبران اشتباهات در زمان باقي مانده تا انتخابات مجلس يازدهم مطرح ميشود، موضوع دور از ذهني نبوده و معتقدم هيچگاه براي جبران اشتباه دير نيست. اما بعضا ممكن است كه ما در شناخت اشتباهات دچار اختلافنظر باشيم؛ مثلا برخي از نقاط قوت را بعضي از اصلاحطلبان به عنوان اشتباه تلقي كنند و بخواهند از آن اشتباه جلوگيري كنند. بنابراين به نظر ميرسد ابتدا بايد تعريف مشخصي از «اشتباه» صورت بگيرد و پس از آن براي جبران آن فكري بشود. به طور مثال شايد امروز برخي از اصلاحطلبان معتقد باشند، حمايت از «حسن روحاني» در جريان انتخابات اشتباه بوده و در مقابل برخي انتقاد به «روحاني» را اشتباه تلقي كنند بنابراين نظرات مختلفي در اين راستا ديدگاههاي مختلفي وجود دارد. البته اين نكته را هم بايد گفت كه يكي از نقاط قوت جريان اصلاحطلبي اين است كه همواره تلاش كرده خود را با نيازهاي روز جامعه و درخواست مردم همراه كند؛ بنابراين از اين نظر اميدواري وجود دارد كه اين جريان به مراتب، بهتر ميتواند با پذيرش و جبران اشتباهاتش كنار بيايد و متقابلا اين ظرفيت از سوي مردم هم وجود دارد كه بار ديگر با آنها همراه شوند. مردم ديگر به دنبال يكسري شعارهاي كلي نيستند؛ بلكه آنها به دنبال شعارهاي قابل اجرا و ملموس هستند كه بتواند مشكلات معيشتيشان را مديريت كنند. امروز كليگوييها و انتقادات نسبت به دولتهاي گذشته و همچنين دستگاههاي حاكميت مانند قبل كمككننده نيست؛ به عبارت ديگر اين انتقادات ديگر مسموع نيست و بايد به اين موضوع نيز توجه شود. از سال 92 كه اصلاحطلبان توانستند در جريان انتخاباتها پيروزيهايي را به دست بياورند، انتقاداتي نيز متوجه آنها شد اما واقعيت اين است كه همه مشكلات امروز را نميتوان ناشي از عملكرد آنها دانست؛ به اين معنا كه در بستن ليستها و حمايتهايي كه انجام شده، دست اصلاحطلبان بسته بوده است؛ يعني نه در جريان انتخابات رياستجمهوري اصلاحطلبان توانستند، تاييد صلاحيت كانديداي مطلوب خود را بگيرند و نه در انتخابات مجلس ليست مورد تاييد اصلاحطلبان از فيلترها عبور كرد؛ لذا نبايد همه آنچه اتفاق افتاده را به گردن اصلاحات انداخت اما بدونشك بخشي از اين مسائل متوجه جريان چپ ميشود. با اين وجود اگر مردم احساس كنند، صادقانه با آنها سخن گفته ميشود، ميپذيرند اما مشكل وقتي است كه صداقت در كلام وجود نداشته باشد. راهكاربازگشت اعتماد اين است كه اصلاحطلبان افرادي كه در طول حضورشان در حاكميت از آنان صداقت در كردار و گفتارديدند را مورد توجه قرار دهند. از سوي ديگر بايد به سمت نيروهاي جوانتر و در عين حال با تجربه حركت كرد. من فكر ميكنم يكي از مشكلاتي كه امروز وجود دارد، اين است كه بعضا به اسم جوانگرايي از كساني استفاده كرديم كه از آن اصالت اصلاحطلبي برخوردار نبودند و نتوانستند آن انتظاري كه از آنها وجود داشت را برآورده كنند. در مجموع بايد گفت اگر اين موارد مورد توجه قرار بگيرد، مردم هم دوباره اعتماد خواهند كرد. مضاف بر اينكه فاصله گرفتن مردم از اصلاحطلبان به اين معنا نيست كه آنها به سمت اصولگرايان متمايل شده باشند؛ بلكه اگر يأس و نااميدي وجود دارد، ناشي از اين احساس است كه مردم تصور ميكنند، اصلاحطلبان نميتوانند آن كارآمدي لازم را داشته باشند. بنابراين اگر اين مسائل به درستي تبيين شود به نظر ميرسد نه همه آن سرمايه اجتماعي كه بعد از انتخابات رياستجمهوري سال 88 پشت سر اصلاحطلبان قرار گرفت بلكه بخشي از آن دوباره به اين جريان اعتماد كند.
عضو شوراي مركزي حزب اتحاد