ادامه از صفحه اول
معادله پيچيده در بريتانيا
اما نظرسنجيها و سنجش افكار عمومي بريتانيا توسط احزاب مخالف باعث شده است كه به سمت انحلال پيش نروند و در طرف مقابل بوريس جانسون طرح تعليق را پيش ميبرد. در حقيقت ماه اوت، ماه تعطيلي در اروپا و در بريتانيا تا سوم سپتامبر بطور معمول تعطيلات ادامه دارد و پس از سوم احزاب براي چند روز در پارلمان حضور پيدا كرده و سپس احزاب اجلاسهاي سالانه خود را برگزار ميكنند. قصد آقاي جانسون تعطيلي اتصال تعطيليها به يكديگر است. تا احزاب مخالف فرصتي براي مخالفت خروج بريتانيا از اتحاديه نداشته باشند و هدف بوريس جانسون براي خروج بدون توافق از اتحاديه اروپا تحقق پيدا كند چرا كه تمام موضعگيريها در خصوص خروج از اتحاديه هم از سوي بوريس جانسون و هم مقامهاي اروپايي صورت گرفته نميتوان اميدي به يك خروج با توافق داشت. اگر موضعگيريهاي مخالفان را در خصوص تعليق پارلمان نيز مشاهده كنيم، هم جرمي كوربين و هم رهبران ساير احزاب مخالف دولت، موضعگيريهايي انجام دادند كه بيشتر از سر استيصال بود. هرچند مخالفت شديد كردند اما واقعيت آن است كه يك موضوع كمسابقه در اين كشور رخ داده است كه بخواهند بر مبناي رويه سابق موضعگيري كنند. از همين رو احزاب مخالف نميتوانند كار جدي در قبال آقاي جانسون انجام دهند؛ مگر اينكه تمام تلاش خود را به كار ببندند در يك فرصت كوتاه پس از پايان تعليق دست به كاري بزنند اما در حقيقت نميتوان پيشبيني كرد كه آقاي جانسون آيا ميتواند به اهداف خود دست پيدا كند يا نه چرا كه ابهامات و عدم قطعيتها در اين جريان بسيار زياد است. ولي همچنان سناريوي خروج بدون توافق در كنار همه سناريوي ديگر قطعيتر به نظر ميرسد. در حال حاضر اگر احزاب اپوزيسيون بخواهند تصميمي را در خصوص عزل نخستوزير بگيرند نياز دارند كه بخشي از حزب محافظهكار را نيز با خود همراه كنند چرا كه اكثريت با حزب محافظهكار است و استيضاح و بركناري وي نيز با اما و اگرهاي بسيار زيادي مواجه است. در حال حاضر اگرچه احزاب مخالف روي برگزيت با توافق اجماع دارند اما اينكه بر بركناري بوريس جانسون توافق داشته باشند اين نيز خود جاي سوال جدي دارد چرا كه اين اقدام ميتواند تبعات سياسي داخلي و خارجي بسيار زيادي را به همراه داشته باشد و نميتوان با قطعيت گفت احزاب بتوانند در اين زمينه به اجماع برسند.
مردم و مجلس
اين سنگها به چين صادر و با برند و مارك اين كشور در بازارهاي دنيا با قيمت چندين برابري فروخته ميشوند. در خصوص سنگ آهن و باقي مواد معدني هم وضع به همين ترتيب است و خامفروشي به آفتي در اين عرصه تبديل شده است. بنابراين زماني كه از اقتصاد تك محصولي در ايران سخن ميگوييم، نبايد فراموش كنيم تنها نفت ايران نيست كه به صورت خام صادر ميشود بلكه در ساير حوزهها هم وضع به همين ترتيب است. اين در حالي است كه بنيه علمي ايران از طريق دانشگاهها، مراكز علمي و صنعتي به گونهاي است كه در آن اساتيد و صاحبنظران ميتوانند به برونرفت ما از اين وضعيت كمك كنند. با اين حال به نظر ميرسد دستهايي در كار است كه مصلحت آنها ايجاب ميكند با صادرات مواد خام پول هنگفتي را در راستاي منافع شخصي خودشان به دست بياورند. اگر فساد از كشور رخت بندد دو چالش بيكاري و مهاجرت نخبگان برطرف ميشود. جوانان بااستعداد ما به راحتي جذب كشورهاي ديگر ميشوند تا زندگي بهتري را تجربه كرده و لااقل از علم آنها استفاده شود. با اين حال به نظر ميرسد طليعه اميدواركنندهاي براي رفع اين دو دغدغه ديده نميشود. در خبرها ميشنويم خاك جزيرههاي جنوبي كشور به ارزاني به كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس فروخته ميشود. چه دليلي براي اين كار داريم؟ زماني ميگوييم اقتصاد ما به نفت وابسته است و ناچار به خام فروشي آن هستيم اما آيا نيازمند خاك فروشي هم شدهايم؟ متاسفانه عدهاي از ثروت ملي سود خالص ميبرند و حاضر نيستند منافع شخصي خود را به واسطه منافع عمومي حداقلي تعريف كنند. اين در حالي است كه اگر فضاها را در كشور باز كنيم قطعا جوانان و دانشمندان ما قادرند بسياري از موانع توسعه را از پيش پاي بردارند.