آيا بر فراز آسمان كس نيست؟
حسن اسلامياردكاني
پيرامون ما را شرور طبيعي مانند سيل و زلزله و شرارتهاي اخلاقي چون قتلعام مردم بيگناه و نسلكشي گرفته است، كشتار قومي در رواندا و مسلمانكشي در بوسنيهرزهگوين يا شيعيان به دست داعش در عراق نمونههاي كوچكي از حجم شرارتهاي اخلاقي هستند كه كمابيش از آنها خبر داريم. در برابر اين واقعيتهاي آشكار چه ميتوان گفت و چگونه ميتوان اين فجايع را با عدل خداوند سازگار دانست؟ مومنان با ايماني بسيط همه را به مشيت الهي نسبت ميدهند و خيال خود را راحت ميكنند. ديگراني از وجود اين شرور نبود خدا را نتيجه ميگيرند و به سوي الحاد ميلغزند. اما در اين ميان كساني هستند كه اينگونه پاسخهاي سادهسازانه به كارشان نميآيد و ميكوشند با حفظ باور به وجود خدا، معضل اين شرور گسترده را حل كنند. اينجاست كه استخوان راه گلوي مومنان را ميگيرد و آنها بايد بكوشند به گونهاي خردپسند، شرور عالم را با عدالت خداوند سازگار كنند.پاسخهاي كهني چون عدمي بودن شر، كم بودن، يا عرضي بودن آن ديگر در قرن بيست و يكم و پس از فجايعي كه در اروپا و آسيا به دست هيتلر، استالين و رژيم پل پوت صورت گرفت، پاسخگو نيست و بايد طرحي نو در انديشه عدل الهي يا «تئوديسه» درانداخت. اين فجايع چنان جنبه عيني و آشكاري به خود گرفتهاند كه آن صورتبنديهاي سنتي و مدرسي گويي ديگر پاسخگوي آنها نيست. زماني ميلان ماكووك، فيلسوف لهستاني نوشت: «من نميتوانم ميان ايمان به خدا و آشويتس جمع كنم. يا خدا نيست، يا من به او ايمان ندارم.» اينجاست كه نيازمند الهيات تازه و نگاهي نو به بحث شرور هستيم. كتاب «درباره شر: ترجمه مقالات برگزيده در فلسفه و الهيات شر» (به سرپرستي نعيمه پورمحمدي، قم، كتاب طه، 1397، دو جلد) با مروري كه بر آن داشتم، درآمد خوبي براي بازانديشي در اين مساله است.اين كتاب كه در زبان فارسي مفصلترين اثر در عرصه شرشناسي يا الهيات شر به شمار ميرود، با ارايه الگوهاي تازه و تفسيرهاي بديلي از مساله شر، ذهن خواننده را به چالش ميكشد و او را وادار ميكند خيره در چشم شرور عالم بنگرد و زشت و زيباي آنها را دريابد. شصت و يك مقاله منتخب اين كتاب كه عمدتا مقالات خوب اين عرصه در زبان انگليسي به شمار ميرود و به دست متفكران مطرح نوشته شده است، ابعاد گوناگون اين ادبيات را به نمايش ميگذارد.در حالي كه عدهاي شرور را تجلي عدالت، حكمت يا كيفر خداوند ميشمارند، برخي از اين مقالات آشكارا اين شرور را دليلي براي اعتراض به حكمت خداوند و شورش بر ضد او ميدانند و بر اين باورند كه ديگر دوران آن توجيهات كهن به سر رسيده است. البته در اين ميان نيز كساني اصولا بحث شرور را به ساحت انساني فرو ميكشند و از من و شما ميخواهند تا مسووليت مواجهه با شر را بر عهده بگيريم. در واقع، در اين كتاب شاهد تنوع آراي عجيبي هستيم و ديدگاهها از تاكيد بر كامل بودن اين جهان تا مصيبتبار بودن آن متغير است.اين كتاب، با چاپ خوب و طرح چشمنوارش، دو چهره را به نمايش ميگذارد. نخست چهره فردي دانشگاهي كه طي چند سال با دقت ادبيات اين عرصه را كاويده، مقالاتي از منابع مختلف گرد آورده، برخي را خود ترجمه كرده و برخي را به مترجماني ديگر سپرده و در عين حال بر كارشان نظارت كرده و سرانجام با مقدمهاي صد صفحهاي گزارش تمامنمايي از كل مباحث به دست داده است. دوم چهره مادري كه با تولد فرزندي با سندرم باردت بيدل، از خواب جزمي بيدار ميشود و «در تب و تاب مادرانه پشت در اتاقهاي عمل جراحي» پسرش براي رسيدن به پاسخي درخور دست و پا ميزند و نگران آينده نافرجام فرزندش است. كتاب حاضر حاصل تلاش براي آن پاسخ است.در زمانه كوتاهنويسي و خلاصهگرايي، خواندن اين كتاب حجيم كه حدود 1500 صفحه حجم دارد، شايد نوعي شر به شمار برود. اما شري است دوست داشتني و خواستني. سعي ميكنم در فرصتي مناسب مروري انتقادي بر آن بنويسم.