روايت يك نويسنده از رمان خودش
انديشيدن درباره مرگ و جاودانگي
بختيار علي
اشاره: ترجمه فارسي رمان «درياس و جسدها» نوشته بختيارعلي به تازگي با ترجمه مريوان حلبچهاي روانه بازار كتاب شده است، به همين مناسبت از نويسنده اين رمان خواستيم كه جهان ذهنياش را درباره اين اثر برايمان شرح دهد.
نوشتن براي رمان كار سختي است، اما نويسندگان هميشه ميل شديد و پنهاني دارند كه درباره نوشتههاي خود حرف بزنند. گرچه هميشه صدايي در حوزه فرهنگ، نويسندگان را به سكوت فرا ميخواند و به آنها تاكيد ميكند كه از اين به بعد حق ديگران است كه درباره متنها حرف بزنند.گاهي تمايل عميق به تامل در خود براي درك بيشتر نوشتههاي خود، نويسندگان را واميدارد درباره نوشتههايشان تمركز كنند.پس از چاپ اول رمان درياس و جسدها، خوانندهاي از من پرسيد: چرا درياس و جسدها؟ چرا جسدها براي درياس مهم هستند؟ مردهها در اينجا چه هستند؟در پاسخ آن خواننده كه رابطه درياس و جسدها را به شيوه و فرم ابتدايي فرويدي، به نوعي از «مرگدوستي» يا چنين چيزي تفسير ميكرد، به دو مورد اشاره كردم؛ اول به نگاه والتر بنيامين به مردهها. والتر بنيامين ميگويد: «اگر دشمن پيروز شود، حتي مردهها هم از دستش رهايي نمييابند.»اين جمله به كليت فلسفه بنيامين در رابطه با مردهها وابسته است. فراموش كردن جسدها به معني فراموش كردن گذشته طولاني سركوب انسان است. جسدها خود مردهها نيستند بلكه تاريخهايي هستند كه نبايد فراموش شوند، تاريخهايي كه بايد «به ياد آورده شوند.» اما بايد آگاه باشيم اين به ياد آوردن نزد بنيامين مفهومي برعكس «خاطره» دارد. نه مساله در ياد نگه داشتن نيست بلكه مساله نپريدن از روي گذشته است. نپريدن از روي آنچه از نظر زماني گذراست. تاكيد است بر سر آنچه نگذشته است، بلكه اكنوني است كه ما ادامه آن هستيم، يعني مساله ياد و يادآوري و خاطره نيست.والتر بنيامين سخني روشنتر و مهمتري در اين مورد دارد كه ميگويد ايدهاي كه مردم عليه ناعدالتي قيام ميكنند تا كودكانشان زندگي بهتري داشته باشند، درست نيست. آنچه سبب قيام مردم ميشود، تصوير پشت خميده اجدادشان زير بار سركوب است. خلاصه آنكه اين تصوير گذشته است كه سبب ميشود به فكر ساختن آينده باشيم.مردهها و جسدها تنها چيزهاي حقيقي و منجمدي است كه در تاريخ معاصر ما باقيمانده است.نگهداري و محافظت از جسدها توسط درياس مانند يادمان و بزرگداشت حزب براي شهدايش نيست، بلكه برعكس، عليه آن است. بنيامين ميگويد اگر دشمن پيروز شود مردهها هم در امان نيستند، يعني اينكه دشمن پس از پيرزوي طوري تاريخ را مينويسد كه گويي اين تاوان و جسدها وجود نداشته است. در طول تاريخ چنين بوده است. جسد با عنوان نماد و نشانه فاجعه از بحث خارج و تنها به عنوان نماد و نشانه شكوه و جاودانگي و قدرت و فداكاري حفظ ميشود. درياس و جسدها فراخواني است براي حفظ آگاهي نسبت به تاريخ، به عنوان فاجعه نه به عنوان داستان ساختگي افتخار و شكوه و قهرماني.دوم آنچه ميخواهم مختصر به آن اشاره كنم موضوعي است كه جوديس باتلر بسيار به آن اهميت ميدهد. جوامع امروزي بهطور كلي روي جداسازي ترسناك و كاملا غيرانساني كار ميكنند، جداسازي آنهايي كه شايسته سوگواري هستند از آنها كه شايسته سوگ و عزا نيستند. باتلر بهشدت اين فرهنگ را نقد ميكند كه براي قربانيان 11 سپتامبر سوگواري ميشود اما كشتهشدگان گمنام كشورهايي مانند افغانستان و عراق شايسته غمخواري و سوگواري دانسته نميشوند.اين جداسازي انسانها، به كساني كه شايسته غمخواري هستند و كساني كه بيهيچ ارزش بهايي ميميرند، در فرهنگ جامعه شرقي ما هم وجود دارد. در تاريخ معاصر، شمار كساني كه جامعه را چيزي اضافه (بيعمل) و كساني كه شايسته سوگواري نيستند ميبينند هر روز بيشتر ميشوند. اينهايي كه بيارزش و بيبها ميميرند چه معني دارند و اشاره به چه چيزي دارند؟ انسانها همه در پي جاودانگي هستند. بازگشت پس از مرگ، نمردن به معناي نمادينش، همآميزي است به زيست ابدي، چيزي كه اكثر انسانها را به جنبش واميدارد. اما سياسي كردن گستره مرگ كاري ميكند كه «دوباره زنده شدن» و «جاودانگي» امتياز ويژه مخصوص سياستمداران باشد. جاودانگي در اينجا به عنوان كوشش سيستم براي رسيدن به جاودانگي خويش، خودنمايي ميكند و ماندن ابدي، در واقع جاودانگي رهبران، چيزي نيست جز دلالتي نمادين به ابدي بودن سيستم. در حالي كه جسدهاي فراموش شده، مردههاي حقيقي كه درياس به آنها ارج مينهد، همانطور كه ژيژك ميگويد اشاراتي هستند به تمامي نفي شدن، به مهيا شدن براي آغازي ديگر. اهميت دادن درياس به مردگان ارزش نهادن است به آن تنها احتمال هوشياري كه وادارمان كند به آغازي نو بينديشيم. در اينجا ارج نهادن به مرگ در برابر آن نوع از جاودانگي سياسي، تنها فرآيند احترام نهادن به مردهها نيست بلكه فرآيند زنده كردن احتمال آغازي نو نيز هست.اين رمان بهطور كلي دعوتي است به انديشيدن عميقتر درباره مرگ و جاودانگي به عنوان دو مفهوم كه سياست بيش از صد سال است كه در شرق توليد ميكند و آنها را به بازي ميگيرد.