درباره طرح «پويش تئاتر شهرهاي ايران» و «رپرتوار تئاتر استانها»
همهچيز براي يك خطاي استراتژيك آماده است
بابك احمدي
روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي گزارش داده كه اين اداره كل قصد دارد دو طرح «پويش تئاتر شهرهاي ايران» و «رپرتوار تئاتر استانها» را از مهرماه سال جاري، با مديريت واحد هماهنگي تئاتر استانها و مشاركت ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامي سراسر كشور و انجمن هنرهاي نمايشي استانها فعال كند. براساس گزارش منتشر شده، برگزاري اين دو طرح در راستاي بهرهمندي از ظرفيت و امكانات آموزشي، ضرورت برگزاري كارگاههاي تجربي، عملي و آموزشي در استانها و شهرهاي ايران، همچنين توجه به توسعه اجراهاي نمايشي و امكان بهرهمندي مخاطبان سراسر كشور از توليدات موفق است.
واحد هماهنگي تئاتر استانها همچنين قصد دارد از ظرفيت و قابليت دانشآموختگان و فارغالتحصيلان هنر نمايش و بهرهمندي از هنرمندان فعال و شناخته شده و مدرسان صاحب تجربه نيز در طرح مورد نظر بهره بگيرد. مهمترين اولويت طرح، گسترش دانش و تجربه در سطح گروههاي نمايشي سراسر كشور از طريق برگزاري كارگاهها، گسترش روند توليد، دانشافزايي و اجرا با پشتوانه مشاركت هنرمنداني از شهرهاي سراسر كشور است. در طرح مورد نظر روندي آموزشي و كارگاهي با استفاده از ظرفيت هر شهر و استان در دو حوزه نمايشنامهنويسي، توليد و اجراي نمايش با راهنمايي مدرسان دنبال خواهد شد. تا اينجاي كار قطعا همهچيز براساس حسن نيت چيده شده و احتمالا گروهها و هنرمندان زيادي حاضر به همكاري در اجراي طرحهايي از اين دست هستند، اما نكاتي وجود دارد. نخست اينكه بايد ديد اداره كل هنرهاي نمايشي ميتواند منابع مالي لازم براي اجراي چنين ايدهاي را تامين كند يا خير، كه به عقيده نگارنده با برنامهريزي قابل اجرا است. دوم و مهمتر از اولي توجه به تجربه چند دهه اخير در اجراي طرحهاي مشابه است. در دهههاي اخير هنرمندان بسياري به هدف آموزش تئاتري يا برگزاري كارگاههاي آموزشي به استانهاي سراسر كشور گسيل شدهاند اما حقيقتا چه دستاوردي داشتهاند؟ يعني تئاتر ايران از حضور اين افراد چه به دست آورده است؟ جز اينكه بعضي جاي دانش، نادانستههاي غلط خود را به جوانان مستعد شهرهاي ديگر تزريق كردهاند؟ به اين اعتبار اگر افراد را به شهرستانها نفرستيم حداقل لوح سفيد را مكدر نكردهايم و همين خودش يعني يك گام مثبت! بر همين اساس معتقدم صدور فراخوان و بيان اينكه «هركس آماده بود، بيايد» صحيح نيست. از سوي ديگر، تجربه نشان داده اعزام گروههاي شناخته شده به استانها بعضا با انتقال چارچوبها و مختصات فرهنگي تئاتر تهران به سمنان، شيراز يا اصفهان برابر ميشود كه به هيچوجه رويكرد درستي نيست. تئاتر هر استان بايد با فرهنگ خودش شكل بگيرد و ما نيز بايد در حفظ تكثر فرهنگي كوشا باشيم. در اين زمينه نيز بايد از هنرمندان و گروههايي دعوت شود كه اطمينان داريم نسبت به آيينها، آداب، رسوم و فرهنگ هر استان آگاهي دقيق دارند و علاوه براينها، ميتوانند از رسوم و آيينهاي متنوع موجود در كشور به نفع طراحي يك فرم اجرايي صحيح بهره بگيرند. در صورتيكه به همين ويژگي آخر توجه كنيم، خطاي استراتژيك صورت نميگيرد و سره از ناسره به خوبي قابل تميز است.