• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4460 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۰ شهريور

تجربه‌اي كوتاه از حال و هواي تعزيه در برغان

مردم از اين مواجهه باشكوه محرومند

بابك احمدي

 

 

روز گذشته همراه دو دوستِ تئاتري سفري كوتاه داشتم به برغان در اطراف تهران، بلكه در كنار هم از نزديك شاهد اجراي «تعزيه» حرفه‌اي باشيم، آن ‌هم در حسينيه‌ اعظم اين روستا كه به همين منظور طراحي شده و امكانات حرفه‌اي در اختيار مخاطبان و حاضران مي‌گذارد. وصف حسينيه و تعزيه‌هايش سال‌هاست كه به گوشم ‌خورده، شايد شما هم شنيده باشيد. خانم‌ها در دو طبقه كه گرداگرد محوطه اصلي و سن تعزيه ساخته شده، مي‌نشينند و آقايان پايين دورِ محل اجرا. هر چه به ساعت برپايي مجلس نزديك مي‌شديم، تعداد خودروهايي كه خودشان را به محل مي‌رساندند نيز بيشتر مي‌شد. بساط نذري و نوحه و عزا هم كه به راه. در فاصله انتظار شروع مجلس با يكي از كسبه گپ و گفت مي‌كردم كه حرف جالبي زد. من طول مدت برپايي تعزيه و كيفيت آن را
جويا شدم و همين‌كه شروع كرد از ماجراي شش، هفت ساعت! اجرا بگويد با تعجب به ميانه صحبتش دويدم كه: «شش هفت ساعت؟!» و او در پاسخ گفت: «بله، اينها بچه‌هاي حرفه‌اي هستند، اگر كارشان را سانسور! نكنند شش، هفت ساعتي طول مي‌كشد.» سانسور. طبيعتا لازم نيست مكث كنيم كه اين ذهنيت از كجا سرچشمه مي‌گيرد، اصلا گيرم منظور مرد ميانسال ماجراي ما اين باشد كه اگر گروه خودش متن را كوتاه نكند، اجرا هفت ساعت طول مي‌كشد، اما همين جرقه‌اي شد در ذهنم كه براي لحظه‌اي به نوع ديگري از سانسور فكر كنم، سانسور غيردولتي. سانسور ما عليه خودمان. به تعزيه برگرديم، حضور پرتعداد مردم و علاقه‌شان به تماشاي هنر آييني باعث شد از نزديك شاهد باشم وجود يك مكان ثابت و شناسنامه‌دار براي اين دست از اجراها نه فقط ضروري كه در عين حال چقدر باشكوه است. كاش مي‌شد تمام آن نيرو و انرژي حاكم در فضا را در اين مجال كوتاه شرح دهم، اصلا چرا خودتان به فاصله يك ساعت از پايتخت نمي‌رويد كه از نزديك شاهد اين شكوه باشيد؟ يا، اصلا چرا مديران براي احداث تكيه محل اجراي تعزيه اين‌قدر دست دست مي‌كنند؟ اصلا مي‌شود به مديران اميد داشت؟ آيا همه با هم
مشغول سانسور تعزيه‌ايم؟

علي قلي‌پور در كتاب «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوي» به نكته‌اي اشاره مي‌كند، اينكه فرم‌هاي مردم‌پسند تئاتر هيچ‌گاه مورد حمايت دولت‌ها نبوده‌اند، بلكه با اهميت يافتن سياستگذاري فرهنگي و توسعه فرهنگي در دهه 1960 از سوي سازمان يونسكو به ويژه در كشورهاي آسيايي بود كه حمايت از فرم‌هاي سنتي تئاتر عامه‌پسند موردتوجه قرار ‌گرفت. تازه همان زمان و در سال‌هاي پيش از انقلاب هم سياه‌بازي و نقالي و خيمه‌شب بازي بيشتر مورد حمايت قرار گرفت و سر تعزيه بي‌كلاه ماند. حالا اما سه دهه بعد از انقلاب بايد شاهد اتفاق ديگري مي‌بوديم. چنانكه اجراي
«جاترا» در هند و «كابوكي» و «بونراكو» در ژاپن به واسطه همين حمايت‌هاي دولتي احيا شدند، ولي ما روز به روز دست‌مان را از پشت گروه‌هاي تعزيه برمي‌داريم. از من بپذيريد خودمان، فرزندان‌مان و مردم را از مواجهه با يك اتفاق باشكوه
محروم مي‌كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون