مرداد ماه امسال خبر رسيد كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مشغول بررسي طرح ادغام موسسههاي تابعه و زيرمجموعه است. براساس اين طرح، ساختار موسسههايي از جمله «انجمن هنرهاي نمايشي ايران»، «انجمن موسيقي ايران»، «موسسه توسعه هنرهاي تجسمي معاصر» و «موسسه توسعه هنرهاي معاصر»، «موسسه هنرمندان پيشكسوت» و غيره دستخوش تغيير شده و احتمالا براي نزديك شدن به نظر دولت (اصلاح فرآيندها و چابكسازي) در شكل و شمايل تازه به انجام ماموريت مشغول ميشوند.
دولت ميگويد اجراي اين طرح موجب تجميع ظرفيتها، منابع و اموال منقول و غيرمنقول موسسهها و استفاده موثرتر از آنها ميشود. همچنين معتقد است اين تجميع افزايش بازدهي و كاهش هزينههاي مديريتي و بالاسري موسسههاي تابعه را به دنبال دارد. به زعم مسوولان وزارت ارشاد، اين ادغام موجب چابكي تشكيلات موسسات خواهد شد و از يك جنبه بسيار مهم هم به نظارت فراگير در حوزههاي مالي ياري ميرساند. تا اينجاي كار و در سطح كلام همهچيز منطقي و درست به نظر ميرسد. اصولا نقد رسانهها و كارشناسان نيز همواره ناظر بر همين ساختار فربه مراكز دولتي بوده اما اينجا دو نكته ناگفته هم وجود دارد؛ نخست اينكه آيا امروز كسي پاسخگوي دو دهه انحلال «انجمن نمايش» و فعاليت غير شفاف «موسسه توسعه هنرهاي نمايشي» از تاريخ تاسيس در سال 1378 تاكنون خواهد بود؟ و دوم، اينكه وزارت ارشاد حتي در اجراي همين ايده نيز شفاف عمل نميكند و براي مثال مشخص نيست با انحلال انجمن نمايش (به عنوان نهاد مادر انجمن هنرهاي نمايشي سراسر كشور) پيشنهاد وزارتخانه براي توزيع منابع مالي حداقل در بحث حمايت از گسترش هنر نمايش در استانها چه مختصاتي پيدا ميكند. سوم، آيا كسي از خود ميپرسد نتيجه عملكرد نهادهاي دولتي در تغييرات ساختاري چه بوده است؟ اينجا همچنان با عدم شفافيت و پاسخگويي مواجه هستيم؛ عدم شفافيتي كه نمونه صدور احكام جديد از سوي سيدعباس صالحي نشان ميدهد به زودي از موسسه توسعه هنرهاي معاصر به بنياد رودكي نقل مكان ميكند!
8 مردادماه امسال، مجيد فروغي مدير روابط عمومي معاونت امور هنري در گفتوگو با مهر با اشاره به تصميم جديد وزارت ارشاد در زمينه موسسههاي تابعه معاونت امور هنري و شرح ماموريت آنها بيان ميكند: «در حال حاضر درباره موسسات مرتبط با معاونت امور هنري هيچ تصميم جديدي گرفته نشده است و پس از مطالعه و بررسي جامع شرايط و ماموريتهاي آنها بخشهاي مسوول در وزارتخانه بررسي و اعلامنظر خواهند كرد.» چندان طولي نميكشد كه معاون امور هنري در گفتوگو با خبرنگار ايسنا (اول مهر ماه) اعلام كند: «وحي منزل نيست اما به ساماندهي موسسهها اعتقاد داريم.» مجتبي حسيني دو ماه بعد از شروع گمانهزني رسانهها و نگراني هنرمندان سرانجام وارد ميدان شده و با تاكيد بر اينكه از ساماندهي موسسههاي زيرمجموعه معاونت هنري كوتاه نميآيد، «چون همه بايد سرِ خطِ قانون بيايند» از تهيه چهار روش براي ساماندهي مورد نظر و بررسي آن در يك شوراي پنج نفره خبر ميدهد.
27 مردادماه تعدادي از روساي انجمنهاي هنري سراسر كشور در نامهاي سرگشاده خطاب به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خواستار توقف طرح ادغام انجمن هنرهاي نمايشي، موسيقي و تجسمي شدند. جان كلام اين گروه در همين يك جمله خلاصه است: «جناب وزير، نتيجه اين بههم زدنها و ادغامكردنها به سود هنر كشور نيست.»
حسين مسافر آستانه، مدير فرهنگي و از جمله اعضاي «انجمن هنرهاي نمايشي» كه بعد از انحلال دستوري «انجمن نمايش» توسط دولت و وزارت ارشاد! تشكيل شد، از منتقدان جدي تغييرات مد نظر وزارت ارشاد است. او در گفتوگو با يكي از برنامههاي تئاتريِ صداوسيما انتقادهاي صريح خود را اينگونه بيان ميكند: «هر وقت ارشاد قصد داشته در مورد انجمن نمايش كاري كند، جز ضرر در حق انجمن كاري نكرده است. ارشاد اداره تئاتر را تعطيل كرد و بهضررش تمام شد. انجمن نمايش را كه در كل كشور شعبه داشت بهبهانه واهي ساماندهي تعطيل و تئاتر را پراكنده كرد. زير انجمن نمايش سابق ديناميت گذاشتند و بعد با خواهش و تمنا خواستند انجمن نمايش را راهاندازي كنيم. دولت نميتواند بر تئاتر كشور اشراف داشته باشد. انجمن بال اداري و اجراي تئاتر كشور است».
مسافرآستانه پيشتر در گفتوگو با تسنيم اعلام كرد: «طبق مفاد مندرج در اساسنامه دولت توانايي انحلال انجمن هنرهاي نمايشي را ندارد چرا كه انجمن يك نهاد خصوصي است. در همين راستا مسافرآستانه در همان گفتوگوي تلويزيوني نيز اشاره ميكند «انجمن نمايش توسط بنده، آقاي خبري و مرحوم كشنفلاح بهصورت شخصي تشكيل شد و طبق اساسنامه قابل ادغام و انحلال توسط دولت نيست؛ مگر اينكه بگويند «امور تئاتر را خودمان ميخواهيم اداره كنيم» كه بهتر است تكليف ما را مشخص كنند. هياتمديره انجمن از ماجرا خبر ندارد».
محمدرضا درند، مدير انجمن كرمانشاه از مخالفان فعال با اين نظر و از امضاكنندگان بيانيه روساي انجمنها خطاب به وزير ارشاد معتقد است: «برخلاف حرف رييسجمهور در زمان راي اعتماد كه قرار بود با اهالي هر قشري مشورت شود، بدون هماهنگي هنرمندان اين تصميم گرفته شده است؛ آن هم در اتفاقات جشنوارههاي استاني و با سرعتي عجيب. به ما بگويند در مورد ادغام با چهكسي مشورت شده است، آيا اساسنامه انجمن را خواندهاند؟ آيا ميدانند تعداد دفترها و شعب انجمن چهتعداد است؟»
ماجراي موسسه توسعه هنرهاي معاصر
در اين ميان بعضي تحركات نشان ميدهد برخلاف اظهارنظرهاي مديران ارشاد كار به هيچوجه در مراحل اوليه قرار ندارد، جابهجايي مديران و احكام صادره در روزهاي اخير از اتفاقات تصميمهاي تغييرات كلان حكايت ميكند. 2 مهر سيدعباس صالحي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در حكمي، مهدي افضلي، مديرعامل موسسه توسعه هنرهاي معاصر را به عنوان مديرعامل جديد «بنياد رودكي» منصوب كرد. براساس اخبار منتشرشده بنياد رودكي از اين پس شكل ساختاري جديدي خواهد داشت و موسسه توسعه هنرهاي معاصر هم كه افضلي مديرعامل آن بوده، در ساختار جديد، به عنوان زيرمجموعه بنياد رودكي فعاليت خواهد كرد. افضلي پيشتر گفته بود: «هدف اصلي و تمركز موسسه اجراي سياستهاي وزارت ارشاد است؛ اگرچه فعاليتهاي فرابخشي هم دارد اما در صورتي كه كمكهاي وزارت ارشاد قطع شود عملا تعريفي براي فعاليت موسسه وجود ندارد و قادر به ادامه حيات نخواهد بود.» تغيير به وجود آمده در شرايطي رخ داد كه افضلي در تمام دوران مديريت خود هيچگاه صورت دقيق همين «فعاليتهاي فرابخشي» مورد اشارهاش را در اختيار رسانه قرار نداد. به تحقيق ميگويم كه حتي سامانه مرتبط با گردش آزاد اطلاعات دولت نيز اطلاعاتي در اين زمينه نميدهد.
ارمغان بهداروند مديرعامل سابق انجمن هنرهاي نمايشي كشور در گفتوگو با «اعتماد» درباره طرح ادغام مورد نظر وزارت ارشاد ميگويد: «حذف تصدي دولت و تاكيد بر جنبههاي نظارتي و حمايتي آن در ساختار فرهنگي- هنري كه وزارت ارشاد به عنوان متولياش شناخته ميشود قرائت قانون است. پرواضح است هر تغيير و تحولي بايد در جهت قوامبخشي به اين رويكرد برنامهريزي شود و قاعدتا نبايد در اين رويكرد، مطالبات جامعه هنري كه طي آزمون و خطاهاي بسيار به آرامش يا پذيرش حداقلي رسيدهاند در تقابل و تضاد باشد. آنچه من نيز به عنوان يكي از مخاطبان طرح با آن مواجه بودهام عدم همصدايي متوليان طرح و غبارآلوده بودن افقي است كه در نقشههاي پيشنهادي به چشم ميخورد. به اعتقاد من اين طرح بيشتر با تاثيرگذاري معاونتهاي غيرتخصصي وزارت ارشاد پيشنهاد شده و سازوكارهاي مالي در آن بيشتر لحاظ است تا ساحت شغلي هنرمندان و اصالت و اولويت توليد اثر. گواهم نيز سازگاري معاونين تخصصي فعلي، يعني معاونت امور هنري و معاونت امور فرهنگي با سابقه پيش از طرح تلفيق و برنامههاي پيشنهادي آنها كه دقيقا براساس سوابق و تجربيات اسلاف خويش بوده است. نكتهاي كه بيشتر تشكيكآفرين به نظر ميرسد حركت خزنده و خاموش ابتكار اين طرح است كه با اندك هوشمندي و آگاهيبخشي ميشد جامعه مخاطب را در بازپروري و بهبود طرح مشاركت داد و آنها را كه مستقيما به عنوان منتفعان و متضرران واقعي طرح محسوب ميشود طرف مشورت خويش قرار داد. بايد بپذيريم بخشنامهاي و دستورالعملي رفتار كردن با هنرمندان كه از روحيات و ماهيت انتقادي و اعتراضي برخوردارند نتيجهاي معكوس به دنبال خواهد داشت. دولت قطعا طرحها و سياستهاي فرهنگي خود را در اندك زمان باقيمانده قطعا بايد بهتر مديريت ميكرد و اعتبار زمان خويش را به نحوي كاربرديتر هزينه ميكرد. هيچ هنرمندي با بهينهسازي اعتبارات و امكانات مخالفتي ندارد؛ مشروط براينكه چشمانداز مبهمي پيش رويش نباشد.
بهداروند همچنين در پاسخ به اين پرسش كه آيا از جزييات برنامه مد نظر وزارت ارشاد اطلاع دارد يا خير، بيان كرد: «با توجه به پيگيريهاي صورتگرفته معتقدم شكل اجرايي اين طرح در استانها شفاف نيست و نكته قابل اشاره اين است كه به خصوص در زمينه هنرهاي نمايشي، استانها پيش از مطرح شدن چنين طرحي هم به اندازه كافي با مشكل جذب اعتبار و حمايت مالي مواجه بودند. عدم شفافيت فعلي نشان ميدهد چشماندازي براي استانها مد نظر نيست و امور به صورت آزمون و خطايي، سپس بهواسطه صدور دستورالعمل پيش خواهد رفت.»
بهداروند با در نظر گرفتن سابقه عملكرد دولت و تغيير يكباره ساختارها بدون كسب مشورت از هنرمندان پيشبيني كرد: «اگر قرار باشد به آثار اوليه و بازخوردهاي رسانهاي مدت اخير توجه كنيم از حالا ميتوان دريافت در آينده يك جور مواجهه و رويارويي با جامعه هنري دست خواهد داد، به اين دليل كه هنرمند قبلا بهصورت حداقلي شاهد به بار نشستن مطالباتش بود، يعني ما تاثيرگذاري حداقلي آنها در برگزاري فستيوالها و هدايت امور مالي توليد آثار نمايشي و اتفاقات تئاتري را شاهد بوديم، ولي طرح مورد نظر فاقد چنين چيزي است كه موجب ميشود به نقطه اول بازگرديم.»
مجموع همين نگرانيها و آثار ناشي از طرح مورد نظر حتي به مجلس شوراي اسلامي نيز كشيده شده است. فاطمه ذوالقدر، سخنگوي كميسيون فرهنگي مجلس در گفتوگو با ايلنا درباره اين طرح و نارضايتي و اعتراض هنرمندان گفته است: «با توجه به مسائلي كه پيرامون طرح انحلال و ادغام انجمنها و موسسات معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مطرح شده بسياري از هنرمندان نسبت به شتابزده بودن تصميم و طرف مشورت قرار نگرفتن انجمنهاي مورد نظر معترض بوده و از آن به عنوان طرحي ياد ميكنند كه فعاليتهاي هنري را برخلاف قوانين و وعدههاي دولت، نه به سمت خصوصيسازي كه به سوي اداره هرچه بيشتر دولتي سوق ميدهد. از سوي ديگر با وجود گذشت چند هفته از طرح مساله، معاون هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي جزييات طرح ادغام را نه با هنرمندان و نه با رسانهها مطرح نكردهاند كه همين موضوع نگرانيها و ابهامهاي جامعه هنري را افزايش داده است.» با توجه به تمام ابراز نگرانيها اما وزارت ارشاد همچنان به راه خود ميرود.