هشت سال زندگي روي آتش
هوشنگ جوكار٭
يكي از مناطق نفتي فلات قاره ايران منطقه نفتي بهرگان است كه در تمام دوران دفاع مقدس به علت آسيبديدگي پالايشگاههاي داخلي تامينكننده انواع سوخت مورد نياز مانند بنزين، گازوييل و نفت سفيد از طريق دريا بود. منطقه نفتي بهرگان به علت حساسيت بالايي كه داشت مرتب مورد هجوم دشمن و اصابت موشكهاي آنها از طريق هوا قرار گرفت. علاوه بر حمله به مخازن پر از بنزين و نفت سفيد و گازوييل چاههاي نفتي منطقه بهرگانسر و نوروز هم مورد اصابت قرار گرفته و دچار آتشسوزي شدند كه با از خودگذشتگي همه برادران زحمتكش منطقه به ويژه برادران آتشنشان همگي به موقع خاموش و پس از تعميرات مختصر تا انتهاي درگيريهاي دشمن مورد استفاده قرار گرفتند. درواقع كاركنان زحمتكش منطقه با تحمل همه سختيها نگذاشتند تامين سوخت كشور دچار وقفه شود.
خاطرات بسياري از هشت سال زير بمباران دشمن، انجام وظيفه كردن باقي مانده است. گرچه خاطرات تلخ در دوران جنگ بسيار است اما گاه با يادآوري نجات چندين مخزن با گنجايش 500 هزار بشكه نفت و بيست هزار بشكه مواد نفتي و بيدار ماندن 52 ساعته مسوولان به ويژه مديرعمليات وقت فلات قاره ايران و مسوولان تعميرات مناطق نفتخير جنوب و مسوولان و كاركنان منطقه بهرگان براي جايگزيني پمپ منهدم شده با پمپ جديد كه تنها وسيله ارسال مواد نفتي به خط لوله سراسري ايران بود، لبخندي به لب مينشيند.
ذكر اين نكته به جاست كه همه كاركنان فلات قاره ايران در مناطق بهرگان، خارك، لاوان و ... مورد تهديد بودند و در دفاع از آب و خاك كشور عزيزمان در دوران هشت سال دفاع مقدس بدون هيچ چشمداشت يا پاداشي زير بمبارانهاي دشمن به هموطنان خود خدمت كردند بدون آنكه حتي خانواده آنها از مرارتهاي وحشتزاي حملههاي دشمن باخبر باشند. در زمان اين حملهها علاوه بر خاطرههاي تلخ گاه خاطرههاي شيريني هم برايمان شكل گرفتند؛ نمونهاش روزي بود كه هليكوپترهاي توپدار عراقي به سكوي نوروز حمله كردند. همه كاركنان حاضر در سكو براي مصون ماندن از حملات، پشت پايههاي اصلي سكو كه لولههاي آهني قطوري هستند پناه گرفته بودند. در اين ميان يكي از كاركنان خدماتي كه مسوول آشپزخانه هم بود از ترس قرار و آرام نداشت و مرتب به هر سويي ميدويد و فرياد ميزد كه دريا جاي قوم عرب است و جاي من در كوه و بيابان اگر از اين مهلكه جان به در برم پا در دريا نميگذارم. خوشبختانه آن روز جز تخريب قسمتهايي از سكو به كشتي آسيبي نرسيد اما ترس و وحشت آشكار در همه به خوبي غالب شده بود.
خاطره ديگر اينكه زماني كه مخزن شماره هفت محتوي چهارصد هزار بشكه بنزين در حال سوختن بود، كاركنان جان بر كف براي نجات مخزن از پلههاي مخزن صعود كرده بودند. ناگهان جسمي از مخزن به بيرون پرتاب شد كه همه فكر كردند يكي از كاركنان به پايين پرتاب شده و همه گروه با وحشت به پايين مخزن چشم دوخته بودند. معلوم شد قطعهاي از لاستيكهاي اطراف سقف مخزن در اثر فشار داخلي از مخزن جدا و به بيرون پرتاب شده است. كاركنان با تلاش زياد از رسيدن صدمات بيشتر به مخزن جلوگيري كردند و عمليات ختم به خير شد. خاطرنشان ميشود كه از هشت مخزن موجود در بهرگان همگي مورد اصابت قرار گرفت و هفت مخزن با تلاش شيرمردان از سوخت نجات يافت و در ادامه عمليات به كار گرفته شدند و فقط يك مخزن از هشت مخزن از جرگه عمليات خارج شد.
خاطره ديگر ورود پيكر سرباز شهيد در سكوي بهرگانسر به اسكله بهرگانسر بود كه چنان استقبالي از پيكر آن شهيد مظلوم به عمل آمد كه تمام حاضران را چنان تحت تاثير قرار داد كه همه كاركنان حاضر اشك ميريختند و تشييع شايستهاي از پيكر آن شهيد كه به زادگاهش فرستاده شد، به عمل آمد. در ضمن منطقه تحت نظارت شركت پخش فرآوردههاي نفتي امكان بارگيري 1200 كاميون سوخترسان را ايجاد كرده بود كه مواد نفتي مورد نياز با كاميون به شهرهاي جنگزده و جبههها ارسال ميشد.
تمام حملههاي نظامي دشمن به تاسيسات نفتي موجب انفجار، آتشسوزي و سوختن و راهكار آن مقابله با آتش است. شهامت و از خودگذشتگي مسوولان وقتي كه براي قوت قلب يك جوشكار روي لوله صدمهديدهاي كه در آن نفت جريان دارد ميايستد تا جوشكار بيمحابا جوشكاري كند يا در دقايقي كه براي بريدن لنگرهاي يك كشتي در حال انفجار در كنار برشكار قرار بگيرد تا آن برشكار با اطمينان و اعتماد عمليات موردنظر را انجام دهد يا طوري رفتار كرده باشد كه در هنگام بروز خطر، خود را به خطر بيندازد تا كاركنانش از خطر بگريزند نتيجهاش اين ميشود كه در منطقهاي سربلند و سرافراز از جنگ بيرون بيايد. اين افتخاري است كه در بيست و دو حمله موثر دشمن به منطقه بهرگان نصيب كاركنان آن منطقه شد؛ البته وطنپرستي ايرانيان ريشهاي تاريخي دارد و آن را ميتوان در ادوار مختلف سراغ گرفت.
٭ جانشين منطقه بهرگان و رييس بهرهبرداري منطقه از سال 61 تا 79