برخيز و اول بكش (286)
فصل بيست و ششم
«مثل مار حيلهگر و مثل يك بچه ساده» – روسياهي براي موساد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
اين قرارداد (تبادل زندانيان فلسطيني و رهبر حماس با رها كردن جاسوسان اسراييل در اردن) يكبار ديگر نشان داد كه اسراييل براي برگرداندن افرادش از پشت خطوط دشمن چقدر ايثار و تعهد دارد.
اين برگرداندن با قيمت بالايي به دست آمد. عمليات سرهمبندي شده در اردن تعدادي از روشهاي عملياتي موساد را به نمايش گذاشت و پوشش كل جوخه سرنيزه را منفجر كرد، آن طور كه ديگر نيازي به بازسازي دوباره آن احساس نشد. براي اسراييل سالها طول كشيد تا خرابي رابطه مهم و ظريفي كه با پادشاهي هاشمي داشت، بازسازي كند. آشتي رسمي ميان حسين و نتانياهو فقط در اواخر سال 1998 و طي يك ديدار دوجانبهاي كه به ايالات متحده داشتند، روي داد. ترور مشعل همچنين موقعيت ديپلماتيك اسراييل با كانادا و ديگر كشورهايي كه پاسپورت آنها توسط تيم ضربت مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود را به عقب راند و آشفته كرد. اسراييل يكبار ديگر مانند يك بچهاي كه سرزنش ميشود، مجبور شد كه عذرخواهي كند و قول بدهد كه ديگر اين اشتباه را تكرار نخواهد كرد.
به دنبال بيرون آمدن تناقضهاي چندگانه اين عمليات، هيات تحقيق و تفحص داخلي و خارجي تشكيل شد تا مشخص كند كه چه كسي از عمليات خبر داشته و چه كسي اين اختيار را داده است. نتانياهو و موساد مصر بودند كه آنها تمام افراد مربوطه را مطلع كرده بودند اما وزير دفاع، اسحاق مردخاي، موشه يالون سرپرست آمان و مدير شين بت، آيالون همگي مدعي شده بودند كه از قبل درباره عمليات چيزي نميدانستند اما از ايده كشتن مشعل از ماهها قبل و در يك نشستي كه با روساي اطلاعاتي داشتهاند فقط كليات آن به آنها داده شده بود و اينكه اين ترور فقط به عنوان يكي از احتمالات بالقوه شرح داده شده بود.
آيالون نسبت به كل عمليات انتقاد شديدي داشت: «خالد مشعل بخشي از حلقه عمليات تروريستي نيست. بنابراين از همان آغاز يك هدف مشروع نبوده است. مشعل نسبت به وزير دفاع در يك كشور دموكراتيك در فعاليتهاي نظامي حماس نقش بسيار ناچيزي دارد.»
تامير پارادو كه بعدا مدير موساد شد، در يك تحقيقات دروني موساد كه يكي از چندين گزارش مهم در تاريخ موساد است، انتقادات تندي را مطرح كرده بود و هر فردي را كه در برنامهريزي و اجراي عمليات درگير بود مقصر معرفي كرده بود. فرماندهان قيصريه و سرنيزه، بن ديويد و جندين نفر ديگر به خاطر سهمشان مورد انتقاد قرار گرفته بودند. كميته حتي يك حوزهاي را پيدا نكرد كه در اين اتفاق مقصر نباشد. هر چند كه هيات تحقيق به نقش ياتوم در اين قصورات فقط بهطور ضمني اشاره كرده بود.
اچ اچ، سرپرست قيصريه استعفا داد. جري كه جاهطلبياش يكبار به او خدمت شاياني كرده بود، از سمتش به عنوان سرپرست تيم سرنيزه كنار گذاشته شد. او خجالتزده و با تلخي سازمان را ترك كرد.
در راس همه اين كارها، ياسين حالا يك مرد آزاد بود. كل هدف كشتن مشعل اين بود كه حماس تضعيف شود اما در عوض بنيانگذار و رهبر معنوياش حالا آزاد شده بود. او اسراييل را به مقصد دولتهاي حوزه خليج (فارس)، مثلا براي درمان پزشكي ترك كرد، اما در واقع او از سفرش براي تامين منابع حماس استفاده كرد. او با افتخار ميگفت كه «يك مقابله بزرگ با اسراييل» در حال رخ دادن است هيچ دليلي وجود نداشت كه به او اعتماد نكرد.
پايان فصل بيست و ششم
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه