برخيز و اول بكش (289)
فصل بيست و هفتم
يك نقطه پايين- گرداب اسراييل
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
افتضاح انصاريه درست يك روز بعد از سه عمليات انتحاري در بازار كنار خياباني بن يهودا در بيتالمقدس، فاش شد؛ حملهاي كه اطلاعات اسراييل هيچ اطلاعي از آن نداشت و هفتهها قبل از آنكه تلاشهاي مذبوحانه براي كشتن خالد مشعل در اردن روي دهد، رخ داده بود.
پس از آن در بسياري از موارد، سپتامبر سال 1997، يكي از تباهترين ماههاي اطلاعات اسراييل در تاريخ شد. هركدام از سه بازوي اطلاعاتي، روي ركاب شكست نشسته بودند. شين بت نتوانست نخستوزير را در برابر موج حملات انتحاري محافظت يا آنها را متوقف كند. موساد نتوانست مراكز فرماندهي سازمانهاي تروريستي جهاديها را در ماوراي مرزي مورد هدف قرار دهد. تلاشهاي آمان براي نفوذ و اختلال در حزبالله اصلا موثر نبود و دو سازمان آخر هم كه پروژههاي سلاح كشتار جمعي ايران، سوريه و ليبي را كه بعدا فاش شد، از دست دادند.
افتضاح انصاريه جنجال عمومي بر سر حضور نظامي اسراييل در لبنان را كه برخي آن را قابل مقايسه با نزاع امريكا در ويتنام ميديدند، تشديد كرد. تظاهراتكنندگان كه توسط نهضت «چهار مادر»، نامي كه از چهار مادر سالار انجيل اخذ شده بود و مادراني بودند كه پسرانشان در ايدياف خدمت ميكردند، هدايت ميشد خواهان عقبنشيني اسراييل از لبنان بودند. ايدياف و رهبري سياسي با آنها با تحقير برخورد ميكردند- يك افسر ارشد آنها را «چهار كهنهشور» ميناميد- اما مخالفت آنها بازتاب و صدا داشت.
كشتن هدفمند در لبنان بعد از فاجعه فلوتيلا متوقف شد. ايدياف بهطور مكرر ايدههاي كشتن افسران حزبالله را مطرح ميكرد اما هر بار توسط رييس ستاد يا آنكه در نشست هفتگي عمليات و ردهبندي كه با وزير دفاع ميداشتند، رد ميشد. حزبالله نه اينكه ديگر تهديد نبود اما هدفگذاري افسرانش مسووليت سياسي بالقوهاي را در پي داشت.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه