بازگشت الواح هخامنشي
سيد محمد بهشتي
در حفاريهايي كه سال 1314 در تخت جمشيد انجام شده بود با حجم زيادي از الواح گلي مواجه شدند كه نميتوانستند آن را بخوانند. در آن زمان فارسي باستان قابل خواندن بود ولي نميتوانستد زبان ايلامي خصوصا آن شكلي كه در اين الواح آمده بود را بخوانند. در نتيجه اين الواح را به مركز شرقشناسي دانشگاه شيكاگو منتقل كردند تا در آنجا زير نظر اساتيد رمزگشايي و خوانده شود. بخشي از اين الواح طي اين سالها خوانده و حتي منتشر شد. يك زبانشناس آلماني به نام خانم كخ هم كتابي درباره اينها نوشته به نام «از زبان داريوش» كه كتاب بسيار مهمي است. اين اسناد اعم از حوالهجات، نامهنگاريها و... كه مربوط به دبيرخانه مركزي حكومت هخامنشي است پس از رمزگشايي اهميت فوقالعاده مهمي پيدا ميكند. اسنادي كه به ما كمك ميكنند تا درباره دوره هخامنشي فقط به آثار معماري و اشياي باقيمانده يا آن چيزي كه يونانيها نوشتند، اكتفا نكنيم...
بلكه به اسناد مكتوبي كه ميتوانيم به آنها دسترسي داشته باشيم هم مراجعه و استناد كنيم. منظور اسناد مكتوبي است كه به صورت كتيبههايي مثلا در بيستون، تخت جمشيد و امثال اينها وجود دارد. تا پيش از اين ما به جز معماري، اشيا و نوشتههاي يونانيها با حجم كمي از مكتوبات روبهرو بوديم و در اينجا كشف الواح به يكباره انبوهي از اطلاعات را در اختيارمان گذاشت و تصوير روشنتري از دوره هخامنشي به ما داد. كتاب «از زبان داريوش» به نظرم منبع اطلاعاتي بسيار مهمي است كه مطالعه آن ميتواند ارزش الواح كشف شده را روشنتر كند. اطلاعاتي كه اين كتاب در مورد تعدادي از اين الواح ميدهد، قاعدتا ما از هيچ طريق ديگري نميتوانستيم به دست بياوريم از اين جهت كتاب خانم كخ، اهميت فوقالعاده زيادي دارد. در طول سالهاي بعد از انقلاب اين الواح همچنان در اختيار دانشگاه شيكاگو بود. در يك مرحله 300 تا از اين الواح به ايران برگشت. زماني كه خودم در سازمان بودم. همان جا گفتوگوهاي ما آغاز شد براي اينكه بقيه الواح را هم به ايران برگردانند. بالاخره مسير در حال طي شدن بود تا اينكه دولت آقاي احمدينژاد بر سر كار آمد. نميدانم در آن دولت چه اتفاقي افتاد اما در دولت جاري متوجه شديم كه گويا شكايتهايي از ايران صورت گرفته و كساني داعيه خسارت كردهاند. به اين صورت كه كسي به كسي ديگر صدمه زده و امريكاييها گفتهاند، ايران در آن دست داشته و براي جبران خسارت، اين الواح را جهت توقيف معرفي كردهاند. يعني شكايتي صورت گرفته و دادگاههاي امريكا به نفع شاكيها راي دادهاند و ايران را محكوم كردهاند تا از داراييهاي ايران برداشت شود. به اين معنا كه الواح فروخته شود و خسارتها پرداخت شود. در اين زمينه تلاش فوقالعاده زيادي به لحاظ حقوقي صورت گرفت و بايد از بخش حقوقي رياستجمهوري تشكر كرد چون خيلي كوشش كردند تا موضوع را به ديوان عالي امريكا رساندند. در آنجا حكمي گرفتند مبني بر اينكه اين الواح نميتواند توقيف شود و حتما بايد به ايران برگردد. به دليل قراردادي كه قبلا بوده و اينكه اينها اشياي تاريخي محسوب ميشوند و به امانت به دانشگاه شيكاگو سپرده شدهاند. بعد از اينكه اين حكم صادر شد، مراحل خود را هم طي كرده و الواح در حال بازگشت است. اين اتفاق بسيار مهمي است. من خيلي اهل مسائل سياسي نيستم اما از جهت علمي اتفاق قابل اعتنايي است كه در دولت آقاي روحاني افتاده و بايد آن را دستاورد مهمي دانست كه در اين دولت تحقق پيدا كرده است.