زبان عربي و زائران عراقي
سينا قنبرپور
لحظهاي سالن پروازهاي خروجي فرودگاه مهرآباد تهران را در نظر آوريد؛ مسافران عربزبان اهل عراق ميخواهند براي برگشت به شهر و كشور خود به اهواز بروند. كارمندان كانتر صدور كارت پرواز هيچ يك عربي نميدانند. در فرودگاه هيچ كس نيست كه عربي بداند. از شانس مسافران عراقي هيچ يك از مسافران اهواز هم عربزبان نبودند كه كمكي بكنند. زبان اشاره هم به كار نيامد چون موضوع درباره سلامت جسمي مسافر بود. اين مسافران از جاي دوري نيامدهاند. از فرهنگ ديگري هم نيستند. بيگانه به حساب نميآيند عمدتا مسلمان و شيعه هستند كه معمولا براي زيارت امام رضا(ع) به ايران ميايند. براي همين قبل از ر سيدن به مشهد در اهواز يا تهران توقف ميكنند. برخي از آنها هم براي اقدامات و انجام امور پزشكي از اهواز به تهران ميآيند. ميتوان تصور كرد عموما اين عده اهل جنوب عراق هستند كه به ايران سفر ميكنند. حال با اين تصور برنامههاي كلان كشور در حوزه گردشگري را از ذهن بگذرانيد. بر اساس افق 1404 كه چيزي ديگر به فرا رسيدن آن باقي نمانده، مقرر شده بود ايران بايد در گردشگري نخستين كشور منطقه باشد و در همين راستا سالي 20 ميليون گردشگر خارجي را ميزباني كند. در وصف اينكه چگونه جذب 20 ميليون گردشگر در سال بايد برنامهريزي ميشد و مسافران مورد نظر اهل كدام قارهها و كشورها هستند، هيچگاه سخني به ميان نيامد. دولتهاي نهم و دهم كه در آغاز برنامههاي رسيدن به افق 1404 يا چشمانداز 20 ساله ايران بر سر كار بودند بسيار شعار دادند و در آن روزهايي كه دلارهاي نفتي به كشور سرازير بود، حرفها زدند ولي تغيير چشمگيري رخ نداد. كما اينكه يكي از مهمترين برنامههاي اين دو دولت ساخت هزار چشمه سرويس بهداشتي بود كه هيچگاه مشخص نشد به چند چشمه رسيد. جز اينكه ايران براي چه گردشگراني جذاب و مناسب بود، واقعيت اين بود...
كه چه زيرساختهايي براي جذب گردشگر فراهم است و اگر امروز گردشگران از همه موانع سياسي و اقتصادي عبور كردند، در ايران كجا ميخواهند اقامت كنند، چگونه ميخواهند تردد كنند و در كدام رستورانها ميخواهند غذا ميل كنند. همه اين زيرساختها را هم اگر كنار بگذاريم و فكر كنيم مثل مشهد شهر به تسخير انواع هتلها، هتلآپارتمانها و مراكز خريد درآمده، مساله بسيار مهمتري را از ياد بردهايم و آن شيوه مواجهه با گردشگر است. حتي بحث آداب و رفتار هم نيست. بحث ارتباط برقرار كردن با توريست است. موضوع زبان و فهم متقابل. اگر زبان توريستها را ندانيم چگونه ميخواهيم آنها را راهنمايي كنيم و بگوييم چه امكانات و زيرساختهايي داريم. اصلا چگونه آنها را به آدرس مورد نظرشان برسانيم و موضوعاتي از اين دست. واقعيت اين است كه ما همسايگان متعددي داريم كه زبان آنها عربي است. بسياري از آنها شيعه هستند و اتفاقا گردشگري مذهبي بهترين فرصت براي جذب آنهاست. عراق يكي از همان كشورهايي است كه شيعيان بسياري دارد و آنها مستعد سفر به ايران براي زيارت و در كنار آن اقدامات پزشكي هستند. اما پرسش اين است كه چه تعداد از دستاندركاران گردشگري ما براي ميزباني از مسافران عربزبان آموزش ديدهاند و زبان و فرهنگ آنها را ميشناسند؟ جالب اينجاست كه ما در مدرسه و پيش از آنكه زبان انگليسي بياموزيم، درس عربي داشتيم. اما امروز نه رانندگان تاكسي، نه كاركنان فرودگاه و نه كساني كه در ارتباط با مسافرت كار ميكنند، زبان عربي نميدانند و حتي به آن تسلطي در بيان سادهترين تقاضاها نيز ندارند. اينجا شايد جاي آن نباشد كه از سيستم آموزشي بپرسيم براي چه 7 سال عربي تدريس ميكنند در حالي كه هيچ كاربردي از آن در جامعه شاهد نيستيم. مشهديها اين روزها در عمل انجام شده قرار گرفتند و براي رفع نيازهاي خود به جذب هموطنان عربزبان كشورمان از خوزستان پرداختهاند. موارد متعددي را شاهد بودهام كه ساكنان آبادان و خرمشهر كه اتفاقا بيكار بودهاند يا كار مناسبي نداشتهاند به مشهد مهاجرت كردهاند و در مشهد به نوعي از زبان عربي خود بهره گرفتهاند و شايد برخي شغلهاي مناسبي هم نداشته باشند اما قدر مسلم ميتوانند از اين راه كسب درآمد كنند. اما اين مشكل مواجهه دستاندركاران گردشگري با مسافران عرب را حل و مرتفع نميكند. سالها ميشنيديم كه قرار است رانندگان تاكسي را آموزش زبان خارجي بدهند، اما در واقعيت چه تعداد از رانندگان تاكسي به زبان ديگري جز فارسي مسلط هستند. شايد به واسطه آذري بودن تركي را بدانند، اما ميدانيم كه تركي استانبولي هم متفاوت است. در نهايت بحث بر سر اين است كه به همان اندازه كه ساختن هتل و راهاندازي سيستمهاي حمل و نقل و بهينهسازي آنها مهم است، مولفههاي نرمافزاري هم حياتي هستند. دانستن زبان نخستين گام ارتباط با اتباع خارجي است و اگر قرار باشد در گردشگري موفق شويم، حتي نه به آن اندازه 20ميليون در سال، به همين اندازهاي كه الان از عراق ميهمان داريم، لازم است كاركنان فرودگاهها، ايستگاههاي راهآهن، رانندگان تاكسي، كاركنان هتل و... را به زبان آنها آشنا كنيم. حالا كدام وزارتخانه و نهاد بماند!