شكست نسخه امريكايي
نوذر شفيعي
رهبر معظم انقلاب از شكست استراتژي فشار حداكثري امريكا سخن گفت و اين در حالي است كه وقتي ايشان موضوع و موضعي را مطرح ميكنند، همواره بر اساس مطالعات و تحليلهاي دقيق كارشناسي است. ارزيابي رهبري مبتني بر اطلاعات ميداني و تحليلهاي آماري، رفتاري و گفتاري مقامات امريكايي است و اين در حالي است كه در عمل نيز شاهد تحقق گفتههاي ايشان بوديم. اين طبيعي است كه چنين فشاري ممكن است تا حداكثر امكان خود افزايش يابد ولي افزايش بيش از اين ميزان در عمل ممكن نخواهد بود. ما ديديم كه امريكاييها هر چه خواستند، كردند. در اين خصوص دو تحليل مطرح است؛ يكم راهبرد توسيدين كه معتقد به جنگ فوري و ضربتي است و ديگري، راهبرد منتسب به چرچيل كه به مناقشات طولانيمدت، به جاي جنگهاي ضربتي باور دارد. نكته حايز اهميت در اين راستا آن است كه ترامپ و دولت امريكا تلاشهايي براي تحقق هر دو اين راهبردها به كار بستند، اما هر دو راهبرد بينتيجه مانده و عملا با شكست مواجه شدند. به بيان ديگر امريكاييها ميخواستند با افزايش تحريمها و فشار حداكثري تلهاي براي ايران كار بگذارند، ولي واقعيت آن است كه ايران، كشوري نيست كه در نتيجه فشارهاي ناشي از تحريم درهم بشكند؛ بنابراين آنها سراغ راهبرد چرچيل رفته و ميخواهند ايران را وارد بحرانهاي طولانيمدت كنند و بر اين اساس، فشار را ادامه ميدهند. اين فشارها اما صرفا تا زماني مشخص ميتواند بر ايران كارگر باشد، چراكه از آن زمان به بعد، به اين دليل كه مردم به تحريم عادت ميكنند و آثار رواني تحريمها از بين ميرود، اين تحريمها بياثر ميشود. هماكنون نيز تحريمها ادامه دارد ولي مردم و سياستمداران و بازار ديگر عملا نگراني خاصي ندارند و به همين دليل است كه رهبري ميگويند فشار حداكثري ناكارآمد بوده است. استراتژيها پايدار بر هدفي معين است. ترامپ خواست با ادامه تحريمها براي ايران مشكلسازي كند و به خيال خود، مدتي 2 يا 3 ماهه براي دستيابي به نتايج مدنظرش در نظر گرفته بود.
در حال حاضر ترامپ به سمت دومين انتخابات رياستجمهورياش حركت ميكند ولي ميبينيم كه عملا خبري از فروپاشي يا شكنندگي ايران نيست. از اينرو بايد از اين راهبرد و تلاشهاي امريكا به عنوان شكستي اساسي ياد كرد. اين يك اصل است كه وقتي ميخواهيد تاثير رفتار، گفتار يا اعمال را بسنجيد، ميتوانيد از طريق واكنشها به آن رفتار، گفتار يا اعمال، دست به تفسير بزنيد. در حال حاضر ايران ميگويد تحريمهاي حداكثري شكست خورده و دلايلي روشن نيز ارايه ميكند؛ در اين شرايط اما شاخص ديگري نيز براي راستيآزمايي موجود است و آن، اينكه امريكاييها سخت به دنبال مذاكرهاند. پرسش اينجاست كه چرا آنها ميخواهند مذاكره كنند؟ آنها انتظار داشتند، تحريمهاي حداكثريشان، ايران را دچار فروپاشي كند ولي اصرارشان براي مذاكره، عملا نشانگر شكست اين استراتژي است. به هر حال اگر ايران تحت فشارهاي كمرشكن قرار داشت، يكي از گزينههاي پيشرويش حركت به سمت مذاكره بود، ولي در حال حاضر چنين نيست و ميبينيم كه جمهوري اسلامي همچنان براي ورود به مذاكره بر اصول اساسي خود پافشاري ميكند و حاضر به عقبنشيني از اين اصول نيست.