3 سناريوي «اعتماد» درباره حضور ناطقنوري در جلسه جامعه روحانيت مبارز
بازگشت صاحبخانه
شهاب دليلي
اين گزارش از ادامه سوالات انتهاي گزارش خبري ديروز «اعتماد» با عنوان «پايان غيبت 10 ساله؟!» آغاز ميشود. ديروز روزنامه اعتماد خبري را منتشر كرد مبني بر اينكه «ناطقنوري در جلسه ديروز جامعه روحانيت مبارز حضور يافت» و در انتهاي آن، پرسشهايي مطرح شد كه تلاش داشت اين حضور را با توجه به نزديك شدن به انتخابات اسفندماه تحليل كند. پرسشهايي مبني بر اينكه «آيا حضور ناطق در اين جلسه پالس مثبتي براي بازگشت او به زمين سياست خواهد بود؟ آيا حضور ناطق در اين جلسه با توجه به نزديك بودن انتخابات مجلس يازدهم، حضوري انتخاباتي است يا نه؟» با اين سوالها البته ميتوان پرسشهايي ديگر نيز افزود. اينكه اساسا آيا ميتوان چهرهاي سياسي بود و از سياست كنار كشيد؟! يا به صرف اينكه ناطقنوري بگويد از حضور در جلسات اصولگرايان كنار كشيده و «مدتهاست كه وقت بازنشستگياش فرا رسيده» به اين معني است كه از كنش سياسي هم دست كشيده است.
گاهي هر عملي از جانب سياستمداراني در سطح و شأن ناطق نوري، حتي اينكه هيچ اقدامي نكنند، ميتواند پيامهايي سياسي به همراه داشته باشد و در اين فقره، مثلا به معناي دور شدن شيخ اصولگرا از طيفي سياسي متبوع خود باشد. چنان كه بهگواه تاريخ، اين دوري معنادار ناطق از همراهي با تندرويهاي اصولگرايان و همين طور سكوت معنادارش در قبال آن تندرويها در جريان حوادث 88، تفاسير و تحليلهاي سياسي بسياري را به همراه داشت. به لحاظ تاريخي جامعه روحانيت مبارز از ابتدا با چهرههايي همچون مرحوم هاشميرفسنجاني، مرحوم مهدوي كني، علياكبر ناطقنوري، حسن روحاني و موحديكرماني به عنوان محوريت جريان راست سنتي يا اصولگرا شناخته ميشود. آهسته آهسته اما به خصوص پس از انتخابات 88، هاشمي، ناطق و روحاني با نزديكي به جناح مقابل از حضور در جلسات جامعه روحانيت مبارز امتناع كردند. چنان كه حتي پس از يك دهه، وقتي در سال 98 احمدينژاد وارد مراسم افطاري اين تشكل سياسي - مذهبي اصولگرا شد، برخي از اعضا از جمله ناطقنوري مراسم را ترك كردند.
عبدالله ناصري در اين باره به رويداد 24 گفته است: «زماني آيتالله مهدويكني و عسگراولادي بهمثابه محور اصولگرايي بودند و چهرههايي چون ناطقنوري و علي لاريجاني نيز به عنوان مصداق اصولگرايان اصيل شناخته ميشدند. از دهه 80 با ورود چهرههاي جديد اصولگرا به مناصب سياسي و احمدينژاديزهشدن طيفهايي از اين جريان، رفته رفته اصولِ اصولگرايي منحرف و اصالتِ اصولگرايان به حاشيه و انزوا كشيده شد. پس از مدتي شيب اين انحراف آنقدر تند شد كه كساني چون ناطق و لاريجاني خود را نزديكتر به ميانهروهاي اصلاحطلب يافتند.»
اكنون نيز به نظر ميرسد با فوت آيتالله مهدويكني و عسگراولادي در يك دهه گذشته، محوريت جريان اصولگرا رفته رفته از كنترل اين طيف معتدل خارج شد و حال آنها با توجه به نزديك شدن به انتخابات و مواجهه با مساله نياز به ائتلاف، به دنبال محوري براي وحدت هستند. با توجه به اتفاقات اخير و تندروي نيروهاي پايداري و حملههاي اين جريان سياسي به علي لاريجاني در صحن مجلس، تقابل نيروهاي تندرو و ميانهروي اصولگرا بيش از پيش شدت گرفته است.
اما كماكان پرسشهاي فراواني درخصوص احتمال محور قرار گرفتن ناطق در ميانه ميدان سياستورزي جناح راست، در آستانه انتخابات اسفندماه مطرح ميشود كه ميتوان آنها را در چند سناريو دستهبندي كرد. سناريوي محتمل آنكه ناطق در ميان جامعه روحانيت و اصولگرايان يك رهبر معنوي است كه با دستبالايي كه دارد، ميتواند نيروهاي تندروتري همچون پايداريها را مديريت كرده و به عنوان مديري ميانهرو و معتدل در ميان اصولگرايان به تدوين استراتژي آنها براي حضور در انتخابات اقدام كند. چنان كه سيدرضا اكرمي نيز در مورد حضور ناطق در اين جلسه به خبرآنلاين گفته است: «به هيچ عنوان حضور او در مقام ميهمان نبوده و در مقام صاحبخانه به جامعه بازگشتند.»
بازگشت «صاحبخانه» به خانه خود، آن هم در روزهايي كه به انتخابات نزديك ميشويم، ميتواند همزمان گوياي آن باشد كه اين صاحبخانه يا براي وحدتبخشي فرزندان آمده يا براي بيرون انداختن فرزندخواندگان. اينجاست كه سناريو دوم شكل ميگيرد.
به اين ترتيب اين سناريو ميگويد اما حضور ناطق بهمعناي آن است كه ميانهروهاي اصولگرا نسبت به حضور طيف تندروتر اين جريان در بازي اصولگرايي تجديدنظر كرده و در تلاش است تا با دعوت افراد ميانهرويي چون ناطق و محور قرار دادن او زمينه خروج نيروهاي تندرو از جامعه را مهيا كنند. خبرآنلاين نوشته است: «شنيدهها حكايت از آن دارد وقتي زمزمه دعوت از ناطقنوري مطرح بوده است برخي اعضاي اين تشكل روحاني، تمام تلاش خود را به كار بستهاند تا موحديكرماني را از اين اقدام منصرف كنند كه البته او در برابر اين عده مقاومت ميكند و با تلاش اكثريت اعضاي جامعه روحانيت مبارز، نهايتا جلسه ديروز تشكيل ميشود.» البته احتمال اين سناريو كمتر است. آنچنان كه محمدرضا باهنر اخيرا در پاسخ به پرسش «اعتماد» در مورد امكان همراهي اصولگرايان با پايداريها به «اعتماد» گفته است: «اين طور ميتوانم بگويم كه در تهران از اصولگراها، دو ليست درنميآيد، انشاءالله.»
سناريوي سومي نيز ممكن است، اما اين سومي در ميانه دو سناريوي پيشين جاي دارد و براي صحبت از چند و چون آن بايد منتظر وقايع روزهاي آينده باشيم. اما در مجموع و با توجه به اينكه تشكلهاي اصولگرا رو به ائتلاف با يكديگر نميآورند و هر روز به انتخابات نزديكتر ميشويم، پرسشهايي بيشتر و پيچيدهتر مطرح ميشود. پرسشهايي ازجمله اينكه آيا وحدت اصولگرايان به دست چهرهاي سنتي و معتدل محقق ميشود؟ آيا ميتوان گامي جلوتر رفت و تصور كرد كه قرار است ائتلافي ميان نيروهاي معتدل و اعتدالگرا از چپ ميانه تا راست ميانه صورت گيرد و نيز اينكه آيا در اين صورت چهرههاي شاخص اين طيف جديد، افرادياند همچون ناطقنوري، علي لاريجاني، حسن روحاني و همراهانشان؟!