قمار حيثيتي اردوغان
ابراهيم فراهاني
رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه در روابط اين كشور با ايالات متحده امريكا نشان داده است كه فردي پراگماتيست و عملگرا است؛ بهويژه زماني كه سرنوشت سياسي خودش در گروي اقدام قاطع باشد. به تازگي شاهد بوديم كه اردوغان با وجود فشارهاي شديد و تهديدهاي ايالات متحده امريكا، قرارداد خريد سامانههاي موشكي اس -400 را از روسيه عملي كرد، هر چند كه راهاندازي اين سامانه قرار است در سال 2020 انجام شود. بار ديگر منافع سياسي و اقتدار اردوغان در سايه يك رويارويي ديگر با ايالات متحده امريكا قرار گرفت. اردوغان به تازگي با مشكلات متعددي در داخل مواجه شده است. حزب او در انتخابات محلي شكست خورد و با وجود تكرار انتخابات شهرداري استانبول، باز هم در اين انتخابات با شكست مواجه شد. چهرههاي سرشناس و بانفوذ پيشين حزب عدالت و توسعه از جمله نخستوزير پيشين، احمد داوداوغلو از حزب جدا شدهاند و در حال تشكيل احزاب جديدي براي رقابت با اردوغان در انتخابات هستند. همزمان حزب اصلي رقيب اردوغان، حزب جمهوريخواه خلق تركيه (CHP) با پيشرفت زيادي در آراي عمومي مواجه شده و به يك رقيب خطرناك تبديل شده است. دو هفته پيش حزب جمهوريخواه خلق يك كنفرانس در تركيه با عنوان «كنفرانس بحران سوريه» تشكيل داد و نمايندگان گروههاي كرد را هم در آن مشاركت داد. حزب جمهوريخواه خلق برخلاف اردوغان تاكيد دارد كه ميخواهد دولت بشار اسد در سوريه را به رسميت بشناسد و با همكاري كردها و دولت مركزي سوريه، به بحران در اين همسايه جنوبي پايان دهد. در چنين شرايطي وضعيت داخلي اردوغان به شدت شكننده است و او مجبور است براي اينكه بحران را چه از مرزهاي كشور و چه از صندوق آراي انتخابات دور كند...
مجبور به اقداماتي جدي است. اما حمله به شرق فرات براي اردوغان يك قمار بزرگ است كه ميتواند سرنوشت سياسي اردوغان را تغيير دهد. مساله گروههاي مسلح كرد و شرق سوريه از زماني ايجاد شد كه دولت پيشين ايالات متحده امريكا به رهبري باراك اوباما از ارتش آزاد سوريه كه متحد تركيه بود در مبارزه با داعش نااميد شد و با وجود سرمايهگذاري كلاني كه براي حمايت از اين گروه كرده بود به اين نتيجه رسيد كه با حمايت از ارتش آزاد، توان موفقيت ميداني در سوريه نخواهد داشت. دولت اوباما با تغيير رويكرد خود در سوريه، تصميم گرفت تا به جاي گروههاي عرب ارتش آزاد سوريه به سمت گروههاي مسلح كرد برود و با تشكيل يك ائتلاف نظامي با عنوان نيروهاي دموكراتيك سوريه (SDF يا قسد) به رويارويي نظامي با داعش ادامه دهد. اين تغيير رويكرد باعث شد كه امريكا در ادامه موفق شود با همكاري نيروهاي كرد استانهاي حصكه و رقه و شرق فرات را از تسلط نيروهاي داعش پاك كند.دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در كارزار انتخاباتي خود وعده داده بود كه به دخالت نظاميان امريكايي در سوريه پايان دهد. حالا چراغ سبز او به تركيه براي تصرف شرق فرات در راستاي اجراي همين شعار است. ايالات متحده امريكا در منبج، تنها شهر غرب فرات كه همچنان در كنترل نيروهاي ائتلاف تحت رهبري امريكا است، بارها و بارها تاكنون تعهدات خود در مورد همكاري با تركيه را زير پا گذاشته است و همچنان به تامين اسلحه براي شبهنظاميان كرد و تحكيم مواضع آنها ادامه ميدهد. در اين شرايط آنكارا احساس ميكند كه امريكا در وعدههاي خود براي همكاري با تركيه بازي ميكند و قصد وقتكشي دارد.اين اولين بار نيست كه دونالد ترامپ وعده خروج كامل نيروهاي امريكا از سوريه را ميدهد. سال 2018 اين وعده ترامپ با مخالفت جدي وزارت خارجه امريكا مواجه شد. از آن زمان جيمز جفري، نماينده ويژه پيشين امريكا در امور سوريه با خلوصي آكار، وزير دفاع و ابراهيم كالين، دستيار ارشد رييسجمهور تركيه چندين دور گفتوگو كرد تا به راهكار ميانهاي با تركيه براي حل و فصل اختلافات در شمال سوريه دست پيدا كند. اين مذاكرات به نتيجه مورد پذيرش آنكارا نرسيد و با وجود اينكه مقامهاي دو كشور در ماههاي گذشته از توافق براي ايجاد منطقه حائل در شمال سوريه خبر دادند، اما مشخص است كه اين توافق، مطالبات آنكارا را برآورده نكرده است.اما واقعيت اين است كه برخلاف سال گذشته كه امريكاييها با عقبنشيني از عفرين اجازه پيشروي نيروهاي تركيه را به اين شهر داد، واقعيت ميداني در شرق فرات متفاوت است. همان گونه كه نيروهاي كرد شرق سوريه اعلام كردهاند، اگر تركيه واقعا قصد داشته باشد عملياتي نظامي در شرق فرات انجام دهد، اين جنگ يك نبرد ساده مانند آنچه در عفرين اتفاق افتاد نخواهد بود و تركيه را وارد يك جنگ پيچيده و طولاني خواهد كرد.دونالد ترامپ، همواره بر اساس تصميمگيريهاي آني سياست خارجي خود را تنظيم ميكند. در حال حاضر نزديك به 30 درصد از خاك سوريه در اختيار نيروهاي دموكراتيك سوريه (SDF) است. اين مناطق عمدتا مناطق نفتخيزي هستند و قاعدتا نيروهاي بانفوذي در دولت امريكا بهويژه پنتاگون، مخالف عقبنشيني كامل و رهاسازي اين مناطق از سوي امريكا هستند. به اضافه اينكه ايراد ديگري كه به بيانيه اخير كاخ سفيد و دونالد ترامپ وارد ميشود، اين است كه خالي كردن پشت كردهاي سوريه، بدنامي ماندگاري براي واشنگتن در همكاريهاي سياسي و نظامي به جا ميگذارد. استراتژي سياست خارجي ترامپ، سرشار از سردرگمي است و هنوز كسي نميداند كه اين سردرگمي محصول تصميمي استراتژيك براي گيج كردن رقبا است يا اينكه واقعا يك خط سياسي مشخص در واشنگتن وجود ندارد.