مشق شب
حسن لطفي
از زمان ساخت فيلم مشق شب بيش از سه دهه ميگذرد. فيلم كه حاصل نگاه خلاق و تيزبين زندهياد عباس كيارستمي است، معضلي را به تصوير كشيده كه سالهاي زيادي كابوس برخي دانشآموزان كشورمان بوده است. كابوسي كه همگاني نبود و براي بعضي از كودكان و نوجوانان اين سرزمين بهانهاي براي يادگيري بود. نگاه منتقدانه كيارستمي در مشق شب باعث شد تا فيلم مدتي توقيف باشد و ثابت كند، عدهاي ترجيح ميدهند روي مشكلات سرپوش بگذارند. درست مثل كساني كه به جاي جارو كردن آشغال آن را زير فرش يا درون گنجه يا جايي دور از چشم ديگران پنهان ميكنند. يا بدتر از آن همانند كسي كه زخم و چرك وجودش را گرفته است و او به جاي مراجعه به پزشك خودش طبيب ميشود و ترجيح ميدهد زخم و چرك را با چيزي بپوشاند. بگذريم. عمر توقيف فيلم مشق شب مثل عمر تمام فيلمهاي توقيفي زياد نبود. فيلم كه اكران شد امكان رد و بدل شدن نظرات مختلف درباره مشكلي كه مطرح ميكرد، فراهم شد و اين كابوس چندين ساله وضعيت بهتري پيدا كرد. حالا پس از سي و يك سال و در حالي كه روز كودك و نوجوان بهانهاي براي قرار گرفتن كودكان و نوجوانان در نماي درشت فراهم كرده است، اين سوال به ذهن ميرسد كه سهم فيلمهايي كه براي بهتر شدن شرايط زندگي فرزندان اين سرزمين ساخته ميشوند، چقدر است. فيلمهايي از جنس گال (ابوالفضل جليلي)، نياز (عليرضا داودنژاد)، مشق شب (عباس كيارستمي)، ماهي (كامبوزيا پرتوي) و... به نظر ميرسد تمايل به ساخت چنين فيلمهايي با وجود بازتر شدن فضا براي طرح مسائل انتقادي كمتر شده است. دليلش هر چه هست امكان بهبود شرايط زيستي كودكان و نوجوانان كشورمان را كمتر كرده است. گمانم بهتر باشد پاي چنين فيلمهايي به سينماي كشور باز شود اگرچه فيلمسازان هم تمايلي به ساخت چنين فيلمهايي ندارند. مسوولان مرتبط با اين رده سني براي يكبار هم كه شده سري را كه درد نميكند دستمال ببندند و بودجهاي به ساخت فيلمهايي اختصاص دهند كه سازندگانش به دنبال معضلاتي باشند كه عرصه را بر كودكان و نوجوانان كشورمان تنگ كرده است. شك نكنيد حتي اگر چند نفري هم سياهنمايي كنند و شرايط را بدتر از آنچه هست نشان دهند، نتيجه كلي ميتواند زمينهساز پس زدن و كنار گذاشتن موانعي شود كه نميگذارد كودكان و نوجوانان براي آيندهاي بهتر آماده شوند.