• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4490 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۴ مهر

درباره‌ رمان «زنده‌باد گل‌هاي آپارتماني» نوشته جرج اورول

مرده‌باد گل‌هاي هميشه زنده

رويا عجمي

 

 

همه جرج اورول را با رمان‌هاي «مزرعه حيوانات» و «۱۹۸۴» مي‌شناسند، رمان‌هايي كه شهرتي جهاني‌ دارند اما نكته‌ جالب رمانِ «زنده‌باد گل‌هاي آپارتماني» اين است كه اورول اين كتاب را حدود 10سال قبل‌ از اين دو رمان نوشت.

رمان «زنده‌باد گل‌هاي آپارتماني» در اصطلاحِ تحت‌اللفظي «اسپيديسترا را بالا نگه‌دار» معني شده است. اسپيديسترا گياهي است كه به نماد مقاومت شناخته مي‌شود چون در شرايط سخت زنده مي‌ماند. در اين رمان نيز نويسنده اين گياه را به شكلي هوشمندانه به‌ عنوان نماد طبقه‌ متوسط در نظر گرفته كه طبقه‌ فقير جامعه تنها نشانه‌اي كه از طبقه متوسط مي‌تواند داشته باشند، داشتن همين گلدان، پشت پنجره‌ خانه‌هاي‌شان است. نمادي كه به ظاهر، انسان فقير را از فلاكت نجات مي‌دهد اما آيا رسيدن به طبقه‌ متوسط، تنها راه نجات است؟ امري كه در اكثر جوامع مي‌توان رنگي از آن را مشاهده كرد كه به شكلي ملموس قابل تصور است. اين موضوع سبب مي‌شود تا مخاطب از ابتدا با گوردن (شخصيت محوري داستان) همذات‌پنداري شديدي داشته باشد و حتي رنج شخصيت‌هاي فرعي هم برايش قابل لمس باشد.

«زنده‌باد گل‌هاي آپارتماني» نامي است كه مترجمِ كتاب، آرش طهماسبي با مشورت خشايار ديهمي براي آن برگزيده است و او دليل اين انتخاب را مانوس و خوش‌آهنگ بودن در زبان فارسي و همچنين دور نشدن از معناي اصلي عنوان كتاب بيان كرده است.

داستان كتاب با فقر شروع مي‌شود و با نشانه‌ فقر به پايان مي‌رسد. روايتي تاثيرگذار از نكبتي ا‌ست كه فقر در زندگي مي‌سازد و در تمامِ طول داستان تلخكامي را براي خواننده به همراه مي‌آورد؛ تلخكامي و نكبتي كه تكليف خواننده را روشن نمي‌كند و او را در چيستي آنچه انتخاب كرده يا هر لحظه در معرض انتخاب آن است رها مي‌كند. مهم هم نيست خواننده از چه طبقه‌اي باشد، اين رمان با هركسي، در هر طبقه‌اي مي‌تواند صحبت ‌كند چون مساله‌اي كه به آن مي‌پردازد كاملا انساني است.

شخصيت اصلي، شاعر 30 ساله‌اي است به‌نام «گوردن كومساك» كه مخالفِ نظام سرمايه‌داري است و مخالفت خود را به‌شكل خودخواسته و خودآگاه با انتخاب راهي عجيب و نامانوس در زندگي شخصي‌اش مي‌خواهد نشان بدهد، انتخابي كه نه تنها زندگي خودش را تحت تاثير قرار داده بلكه، در زندگي اطرافيانش هم بي‌تاثير نيست.

گوردن كومساك، دست به انتخاب مي‌زند و روند زندگي‌اش با اين انتخاب دستخوش تغير مي‌شود، اول با شغلي كه انتخاب مي‌كند و در ادامه با انتخاب‌هاي ديگرش. جالب است اگر بدانيد شغلي را كه گوردن انتخاب مي‌كند -كه جزو محورهاي روايي داستان است- يكي از شغل‌هايي بوده كه جرج اورول در جواني آن را تجربه كرده و بطور كامل از چندوچون آن آگاه بوده است.

نمي‌دانم چند نفر از ما در دوراهي‌هاي دشوار و البته سرنوشت‌سازي كه در طول زندگي‌هاي‌مان پيش آمده توانسته‌ايم درست انتخاب كنيم و رضايتمند باشيم؟ اما اتفاقي كه در اين داستان براي‌مان مي‌افتد همين حسي است كه بارها تجربه‌اش كرده‌ايم و اين حس به شكلي عجيب در داستان رقم مي‌خورد. بايد ديد آيا در نهايت گوردن گلدان آپارتماني مي‌خرد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون