نقش عباس ميرزا
رضا مختارياصفهاني
عباسميرزا، وليعهد فتحعليشاه قاجار، را در چند قاب ميتوان تصوير كرد. در يك قاب او در شكستهاي ايران از روسيه مقصر است. در قابي ديگر، وليعهد ناكام قاجاري در رقابت با برادرانش، بيمناك از آينده خود و فرزندانش به پشتيباني روسها از سلطنت خود و اعقابش
ميانديشد. از همينرو در عهدنامه تركمانچاي بندي براي تضمين اين پشتيباني گذاشته شد. قاب سوم اما عباسميرزايي را به تصوير ميكشد كه در كنار خويش مردان بزرگي چون ميرزاعيسي و ميرزاابوالقاسم قائممقام فراهاني را دارد. او پس از شكست ايران از روسيه تنها به شكست نينديشيد، بلكه به چرايي آن نيز
توجه كرد.
چرايي آن را در اين سوال مهم براي نسلهاي متمادي به ميراث گذاشت: «ما چرا عقب ماندهايم؟» او پاسخ اين سوال را هم در عمل خود نشان داد. چه او يك دولتمرد بود، نه نخبه فكري و به بيان ادبيات سالهاي پس از او، يك منورالفكر. آنچه اما او انجام داد، پايه بسياري از تحولات روشنفكري در ايران شد.
مهمترين اقدام عباسميرزا اعزام محصل به خارج بود. اين اقدام موجب تحول در بسياري از مفاهيم از جمله مفهوم علم شد. اگر تا پيش از اين علم تنها به علمالاديان و علمالابدان تقسيم ميشد، حال محصلان ايراني براي آموختن علومي رهسپار فرنگ ميشدند كه تا پيش از اين علم شناخته نميشدند يا با مبنايي ديني سنجيده ميشدند.
آنچه علم نافع بود، علوم ديني بودند. با اعزام محصلاني براي آموختن نقاشي، مهندسي، طب جديد و زبانهاي غربي مفهوم علم در نزد ايرانيان دچار تحول شد. طب قديم هم كه دچار خرافات و اوهام شده بود، در نظر عباسميرزا بايد جاي خود را به طب جديد ميداد.
با اين تحول، مقصد طالبان علم ديار فرنگ شد اين تحول در طول ساليان موجب شد حتي در انديشه ديني نيز تحول ايجاد شود و تطبيق مسائل عقيدتي با علوم جديد از جمله ثمرات آن بود. در واقع اصلاحات عباسميرزا موجب تحول فكري در جامعه ايران شد.
برخي از علوم كه از نگاه سنتي جزو امور تفنني و غيرنافع شناخته ميشدند، از دايره چنين تصوري خارج شدند. با چنين تحولي بود كه بعدها محصلان بعدي براي آموختن علومي چون موسيقي، معماري، فلسفه و... به ديار فرنگ رفتند. مدرسه دارالفنون هم با چنين نگاهي توسط ميرزاتقيخان اميركبير بنيان
نهاده شد. آنچه عباسميرزا سنگ بنايش را گذاشت، كاري سترگ بود. او در مقام يك شاهزاده در بالاترين بخش قدرت به اصلاحات از درون روي آورد.
در اين ميان نقش قائممقامها (پدر و پسر) نبايد مغفول بماند. دو رجلي كه در پرورش شخصيت او موثر بودند. ناكامي اصلاحات عباسميرزا اما از مرگ نابهنگام او پيش از تكيه زدن بر تخت سلطنت آغاز شد و با قتل ميرزاابوالقاسم قائممقام توسط محمدشاه ادامه يافت.
آنچه از تصوير عباسميرزا بيشتر در يادها مانده يا تبليغ شده، تصوير او در قاب اصلاحات است. تصاوير ديگر او يا كمرنگ شدهاند يا اشتباهات عباسميرزا بيشتر به گردن پدرش، فتحعليشاه، گذاشته شدهاند. گويا جامعه نخبگي ايران بيشتر خواسته او را در اين قاب ببيند كه البته چندان بزرگ و پررنگ هست كه بتواند تصاوير ديگر او را تحتالشعاع قرار دهد.