برخيز و اول بكش (315)
فصل بيست و هشتم
تعداد بمبگذاران انتحاري بيشتر از جليقههاي انفجاري است
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
شين بت تا پايان سال 2001 خودش را محدود به كاري كه به «تيك زدن بمبهاي زماني» معروف بود، كرده بود افرادي كه يا براي برنامهريزي حمله يا براي انجام يك حمله كار ميكردند، يا افرادي كه به طور مستقيم در چنين كارهايي دخيل بودند- مثلا فرمانده حمله انتحاري يا فردي كه براي اين كار استخدام شده يا بمبساز. براي اين كار چند مشكل وجود داشت. اولين مشكل شناسايي اهداف از ميان به ظاهر تعداد داوطلبان بيپايان بود. آن طور كه يك سخنگوي حماس گفته بود «تعداد بمبگذاران انتحاري بيشتر از جليقههاي انفجاري است.» اين فلسطينيها با هيچ پروفايلي تطبيق نميكردند. آنها جوان، پير، تحصيلكرده و بيسواد بودند؛ آنهايي كه هيچ چيز براي باختن نداشتند و آنهايي كه خانواده بزرگي داشتند. در اوايل آنها فقط شامل مردان بزرگسال بودند اما بعدا رهبران حماس زنان و كودكان را براي ايثار كردن خودشان تشويق كردند. علاوه بر اين، شناسايي موفق يك حملهكننده به معناي لزوما متوقف كردن حمله نبود. رصدكنندگان، افسران مسوول ميز، مترجمان و تحليلگران اطلاعاتي و فناوران شايد همگي آنها يك حمله را كه به زبان حرفهاي آژانس «پيش ميرود» رصد ميكردند تا اينكه «تقريبا صدايش دربيايد.» اما نميتوانستند آنها را متوقف كنند زيرا اسراييل نميتوانست در داخل قلمرويي كه فلسطينيان متخاصم آن را كنترل ميكنند، عمليات باز انجام دهد و زماني بمبگذار به اسراييل ميرسيد كه ديگر تقريبا دير شده بود. در اين دوره چندين فروپاشي عصبي در ميان افسران مسوول ميز و رصدكنندگان رخ داده بود. يك افسر مسوول ميز، حمله ماه مه 2001 را در مال نتانيا رهگيري و تمامي سيستم را براي متوقف كردن آن فعال كرده بود. اما بمبگذار به داخل قلمروي اسراييل رفته بود و او نتوانست تا زماني كه بمبگذار را كه خودش و 5 شهروند ديگر را كشت، دقيقا پيدا كند. ديچتر، مدير شين بت گفت «افسر مسوول ميز در آنجا نشسته بود و در حالي كه تلويزيونهايي كه در اطراف اين خانم بودند، نشان ميدادند كه اجساد را دارند برميدارند. اما تا زمان ديگري كه هشدار بعدي بيايد و او مجبور شود به كار برگردد بايد اشكهايش را پاك ميكرد.»
پايان فصل بيست و هشتم
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه