• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4511 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۵ آبان

چند پرسش و بررسي تجربه‌هاي زيسته از تغييرات قيمت كالا و خدمات

ما و مسووليت‌هاي شهروندي

سينا قنبرپور

 

 

- آقا من 10هزارتومان بيشتر از قيمتي كه شركت تعيين كرده مي‌گيرم.

- آقاي عزيز، شركت هر روز همين مسير را 12 تا 14 هزارتومان اعلام مي‌كرد الان گفته 18هزارتومان. چرا من بايد 10هزارتومان بيشتر بدهم؟

- بنزين شده ليتري 3هزارتومان. شركت كه كرايه‌هايش را گران نكرده.

- ولي به نسبت روزهاي قبل دست‌كم 4هزارتومان گران‌تر اعلام كرده.

- اگر مي‌خواهي من اين مسير را 10هزارتومان گران‌تر مي‌گيرم.

- شما حق نداري به اسم شركت مسافر بگيري و رقم خودت را تحميل كني. برو آزاد كار كن.

اين يك ديالوگ ساده از هزاران ديالوگي است كه ديروز و ساعاتي پس از تغيير قيمت بنزين ميان راننده‌هاي تاكسي‌هاي مختلف اعم از تاكسي اينترنتي و تاكسي غيراينترنتي با مسافران درگرفت. گرچه تغيير قيمت بنزين و ساير حامل‌هاي انرژي به‌طور مستقيم بر بهاي حمل‌ونقل به ويژه حمل‌ونقل درون‌شهري تاثير مي‌گذارد اما ما پيش‌تر نيز مشابه اين ديالوگ‌ها را داشته‌ايم. همان‌موقع كه رييس‌جمهور امريكا به‌طور يكجانبه از برجام خارج شد و بهاي دلار تغيير چشمگيري كرد. آن موقع هم پرسش از بسياري از مشاغل خدماتي اين بود كه چرا بهاي خدمات را تغيير مي‌دهيد و آنها به راحتي با اين جمله از مسووليت رفتار خود شانه خالي مي‌كردند؛ «مگر نمي‌دانيد دلار گران شده است». هرچه هم مي‌گفتيد دلار گران شده چه ربطي به بهاي كار و خدمات شما دارد مگر اين خدمات وارداتي است كه گرانش مي‌كنيد باز هم فايده‌اي نداشت. شباهت‌هاي ديگري هم در رفتار خودمان به عنوان شهروندان اين مرز و بوم وجود دارد كه مي‌توانيم به آنها اشاره كنيم. هجوم يكباره ما به اقلام مصرفي. هنوز بيش از 18 ماه از زمان ناياب شدن پوشك بچه در داروخانه‌ها نگذشته است كه آن را فراموش كنيم. جالب بود كه آن زمان هم همه به سمت داروخانه‌ها و قفسه عرضه پوشك در فروشگاه‌هاي بزرگ هجوم بردند و به ناگاه موضوع به مساله تبديل شد و ما با نايابي «پوشك» مواجه شديم.

همين اتفاق را هم در مورد گوشت قرمز تجربه كرديم. خاطرتان هست مقرر شد با كارت ملي در ميدان‌هاي تر‌بار صف مي‌بستيم كه گوشت قرمز بخريم. واقعيت اين بود كه تغيير قيمت گوشت قرمز غيرعادي بود و جاي پرسش بسيار داشت كه در كشوري كه خودش توليدكننده گوشت است چگونه اين وضعيت به يك‌باره رقم مي‌خورد؟ اما از آن عجيب‌تر تغيير رفتار مردم بود. پرسش اين بود كه آيا قوت غالب ما ايرانيان گوشت‌قرمز بوده و ما هر روز گوشت قرمز مصرف مي‌كرديم كه اين وضعيت باعث شد در صف‌هاي طويل بايستيم و نگران بي‌گوشتي يك گرفتاري به گرفتاري‌هاي روزمره‌مان بيفزاييم؟ اگر باز هم بخواهيد مواردي از اين دست داريم. «رب گوجه‌فرنگي» و «تن ‌ماهي» هم همين بود. جالب است كه هميشه اين پرسش مطرح است؛ چند كارتن‌ يا چند بسته مي‌خواهيم يا مي‌توانيم بخريم و انبار كنيم كه تغيير قيمتش را لمس نكنيم؟ آيا بالاخره آن ميزان خريدمان مصرف و تمام نمي‌شود؟ بعد چه؟

ديروز تهران جمعه متفاوتي را تجربه كرد. دستكم در غرب تهران تاكسي و سواري كمتري براي تردد مسافران به چشم مي‌خورد؛ تجربه‌اي كه در روزهاي ديگر يا جمعه‌هاي ديگر نهايتا با 15دقيقه انتظار به نتيجه مي‌رسيد ديروز به 45دقيقه در مسير جنت‌آباد- صادقيه به طول انجاميد. اين وضعيت مي‌تواند ناشي از تغيير ناگهاني اوليه باشد و در روزهاي آينده رفته‌رفته عادي‌تر شود.

چرا اطلاع‌رساني نشد؟

يكي از مهم‌ترين نكته‌ها و نقدهايي كه به تصميم اخير دولت در تغيير قيمت بنزين مطرح است اين بوده كه چرا به ناگاه اين كار انجام شد و مردم را در جريان تغييرات پيش رو قرار نداديد؟ چندماه قبل را به خاطر بياوريد. همان شبي از شب‌هاي بهار گذشته كه شايعه‌اي در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شد و مي‌گفت بنزين قرار است سهميه‌بندي شود. خاطرتان هست كه همه به سمت پمپ‌بنزين‌ها هجوم بردند و صف بستند تا يك باك بيشتر بنزين داشته ‌باشند؟ درگيري‌ها و زد و خوردهاي آن شايعه كم نبود. آيا اگر دولت اعلام مي‌كرد از اول آذر 98 مي‌خواهد بنزين را گران كند همه به سمت پمپ‌بنزين‌ها هجوم نمي‌بردند؟ آيا عده‌اي سودجو بنزين انبار نمي‌كردند. هنوز سال‌هاي زيادي از ماجراي ورود كارت سوخت نگذشته است. بنابراين نبايد از ياد برده باشيم كه در سال 1386 چه فجايعي رخ داد و چه خانه‌هايي آتش گرفت كه بدون رعايت نكات ايمني در آن بنزين انبار كرده بودند. به نظر مي‌رسد اگر قرار مي‌شد از اول آذر 1398 بنزين گران شود همه كار و زندگي‌شان را تعطيل مي‌كردند و در صف بنزين مستقر مي‌شدند و خودتان مي‌توانيد حدس بزنيد چه مي‌شد.

چرا الان؟

يكي ديگر از پرسش‌هايي كه در فاصله نيمه‌شب پنجشنبه تا ديروز جمعه از زبان بسياري شنيده شد اين است كه چرا الان اين كار را كردند؟ برخي گفتند چرا گذاشتند در روز ميلاد حضرت محمد (ص) كه اتفاقا مردم انتظار عيدي داشتند اين وضعيت را به مردم تحميل كردند. زمان ديگري را براي اين كار انتخاب مي‌كردند. موضوع باز هم با طرح پرسشي همراه است. سال‌هاي پاياني دهه شصت را به خاطر داريد؛ همان سال‌هايي كه 13 فروردين كه مي‌رسيد زمان تغيير بهاي بنزين بود و از 14فروردين قيمت جديدي مستقر مي‌شد. دوره پلكاني تغيير قيمت حامل‌هاي انرژي را به درست يا به غلط متوقف كرديم. چندسالي بود كه به هر دليلي بهاي بنزين را تغيير نداده بوديم. پس اگر از هر زماني اين كار را عملي مي‌كرديم فرقي نمي‌كرد.

وقتي تهران داشت خفه مي‌شد

امروز را نبينيد كه طبيعت به دادمان رسيد و با وزش باد از جمعه چهره تهران رخ نمود. روزهاي هفته قبل اگر چشم‌هاي‌مان مي‌سوخت و چشم‌انداز تهران را در خاكستري و قهوه‌اي غبار و آلودگي مستتر مي‌ديديم بخشي از ماجرا به استفاده خودروي شخصي مربوط بود. جالب اينجا بود كه همه‌مان سردرد را تجربه كرديم، گلوهاي‌مان مي‌سوخت يا مرتب به سرفه‌ افتاده بوديم و مي‌دانستيم كه چيزي در شهر غيرعادي است اما باز هم خودروي شخصي‌مان را سوار شديم و به خيابان آمديم. شايد اين مساله به طنز شبيه شده باشد كه تا مي‌گويند آلودگي هوا در تهران و ما دست به دامن باران و باد مي‌شويم. مثل همين اظهارنظر اخير شهردار تهران. پيروز حناچي هفته قبل و در حاشيه جلسه هيات دولت با اشاره به اينكه براي كاهش آلودگي راهي جز وزش باد، بارش باران و كاهش تردد خودروها نداريم، گفت: ۸۰ درصد آلودگي تهران مربوط به سوخت‌هاي فسيلي است. در شرايط «اينورژن» كه جريان باد به حداقل رسيده و بارندگي نداريم، هيچ راهي جز كاهش تردد خودروها و محدودسازي آلاينده‌ها نداريم.

پرسش اين است كه چقدر توانسته‌ايم تردد خودروهاي شخصي را كاهش دهيم؟ چقدر توانسته‌ايم خودروهاي تك‌سرنشين را كاهش دهيم؟ حتي اگر بپذيريم كه در شرايط كنوني هيچ‌چيز جاي خودش نيست و انتقادهاي بسياري به رفتار و تصميم‌هاي دولت و حكومت وارد باشد مي‌توان به اين نكته از منظري ديگر نگريست؛ تردد در تهران آن‌قدر ارزان ‌است كه خودروهاي شخصي و تك‌سرنشين بسياري در ترددند و شايد اين تغيير قيمت سبب شود تغييري در رفتارمان به ويژه در استفاده از خودروي شخصي رقم بخورد.

نكته ديگر اين است كه وقتي استفاده از خودروي شخصي ارزان نباشد دست‌كم انگيزه‌ مطالبات مردمي از مسوولان شهري و دولتي در توسعه حمل و نقل عمومي بيشتر و بيشتر مي‌شود و آنها مجبور مي‌شوند سريع‌تر و باكيفيت‌تر به توسعه اين خدمات بپردازند. حداقل وقتي سوارشدن بر خودروي شخصي به‌صرفه‌تر از خودروي حمل و نقل عمومي باشد هيچ‌كس رغبت نمي‌كند از سيستم حمل و نقل عمومي استفاده كند و هيچ‌وقت نمي‌توانيم شاهد كاهش تردد خودروها و در نتيجه كاهش مصرف سوخت‌هاي فسيلي در شهرهاي بزرگ و ابرشهري مثل تهران باشيم و همواره آلودگي هوا باقي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون