• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4527 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۳ آذر

تفضل آموزگار

عليرضا حيدري

قرار بود درباره روانشاد استاد «محمد مختاري» (درگذشته در 12 آذر 1377) چيزكي بنويسم. ديدم در شناخت اين استاد پياده هستم؛ حد من و امثال من نوشتن درباره او نيست كه حد من و امثال من نوشتن درباره هيچ استادي نيست تا دست‌كم به قدر كفايت از آن بزرگ خوانده يا آموخته باشيم تا آگاهانه به جهل خود در برابر وسعت علم ايشان معترف شويم.

اما ديدم كه درباره دو استاد بزرگوار «فرهنگ و زبان‌هاي باستاني» روانشاد دكتر «احمد تفضلي» (متولد 16 آذر 1316) و دكتر «ژاله آموزگار» (متولد 12 آذر 1318) كه آرزوي سلامت و بقا و شادماني همواره‌شان را دارم، به آن اندازه خوانده‌ام كه در چيزكي بخواهم به جهل خود معترف شوم. اين دو بزرگ در عرصه مطالعات ايراني، زمان بسياري نهادند و حاصل آن تحقيقات متعددي شد كه هر يك از آنها ياريگر بسياري از استادان و دانشجويان و پژوهشگران ايران‌شناس و زبان‌شناس است. از جمله اين آثار گرانسنگ عبارت است از: «تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام»، «تاريخ اساطيري ايران»، ترجمه كتاب پهلوي «مينوي خرد» و تهيه «واژه‌نامه مينوي خرد» در كتابي مجزا، ترجمه «ارداويراف‌نامه» متني به پهلوي كه «فيليپ ژينيو» آن را به فرانسه ترجمه كرده، ترجمه و گزارش متن پهلوي و تهيه واژه‌نامه «كتاب سوم دينكرد» يكي از مشكل‌ترين متون پهلوي به فرانسه و فارسي، ترجمه كتاب «نمونه‌هاي نخستين انسان و نخستين شهريار» نوشته «كريستين سن» و بسياري از تحقيقات مشترك و منفرد چاپ شده و چاپ نشده آنان به زبان‌هاي فرنگي و تحقيقات فارسي كه وسعت نظر و سخت‌كوشي اين دو را نشان مي‌دهد.

درباره مقالات «آموزگار» و «تفضلي» به صورت ويژه و تك‌تك مي‌توان ساعت‌‌ها بحث كرد، در مقام تحسين و اثبات و نفي؛ اما چيزي را نمي‌توان پنهان كرد، تلاش فوق‌العاده اين دو بزرگ و اثر مهم‌شان در دانشكده ادبيات «دانشگاه تهران»، به‌ويژه گروه «فرهنگ و زبان‌هاي باستاني» نشان مي‌دهد كه فاصله زماني هم واضح است و هم كم؛ اختلاف زمان تنها يك نماد است و فاصله‌‌ام با آن استاد ناديده‌، نه كه با بهترين شاگردانش، سال‌هاي سال است و بالاتر از عدد. اما استاد «آموزگار» كه توانستم، سعادت ديدار همايون‌‌شان را در دوره دكتراي «فرهنگ‌ و زبان‌هاي باستاني» بيابم و در كلاس‌هاي پهلوي‌شان شركت كنم؛ گرچه هيچ‌گاه شاگرد خوبي نبودم و نيستم و به سبب سهل‌انگاري و تنبلي‌هايم هيچ‌گاه نتوانستم حق شاگردي اين استاد ارجمند را ادا كنم و هيچ‌گاه هم ديگر نمي‌توانم، اما به قدر عقل ناقص و توان اندكم مي‌توانم اين بانوي ارجمند را چنين توصيف كنم: «آموزگاري يگانه» كه خود نام و نشانش از همين عنوان است و چه حسن مطلع و حسن تشابه و حسن تعليلي است در نامش. «انساني صبور» است كه در برابر هرگونه نافهمي و كندي ذهن دانشجوياني چون من شكيباست و با نرمش و مهر و خرد دانشجويان را تشويق به مطالعه و پژوهش و تمرين مي‌كند؛ «شيوا سخن» و «جذاب» كه در هر موضعي چنين است: «منش» و «كنش» و «گويش» و «روش» نيك با هم آميخته... سخن بسيار مي‌توان گفت و من بر نشان و نام‌خانوادگي اين استاد ارجمند براي شناخت بهترش بس مي‌كنم: «آموزگاري يگانه».

خداي طول عمرش دهاد و زادروزش خجسته باد.

استاد ارجمند «تفضلي» كه يار و همكار همواره استاد «آموزگار» بود، حتما بايد از سوي شاگردانش توصيف شود. بنده از راه كتاب‌ها و مقالات‌شان، ايشان را اندك مي‌شناسم و از همان اندك چه مي‌توانم جز تحسين و تعجب بر زبان راندن؟! ايشان هر اثري را به موقعش نوشت و چاپ كرد؛ دقيقا در زماني كه از فقر منابع توصيفي درباره ادبيات ايران پيش از اسلام رنج مي‌برديم، نتيجه تحقيقات چندين ساله‌اش آماده چاپ بود كه مرگ ناگهاني امانش نداد و در 1375 به جهان مينوي پرواز كرد؛ حال با مشاهده رويدادها و بازي روزگار، بر روان اين استاد فرزانه درود مي‌فرستم كه چه بجا و به موقع در جشن‌نامه مرحوم استاد «عباس زرياب‌خويي» مقاله مهمش را درباره «كرتير» نوشت، تا زمان‌سنجي او و عملا كنشگري‌اش در زندگي اجتماعي با تحقيقات تاريخي پيوند بخورد. روانش به مينو شاد باد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون