گرتا تونبرگ؛ از اثربخشيهاي جدي تا حاشيههاي نامطلوب
موجهايي كه نسل جديد ميآفريند
مريم حاتمي| محمد جواد سميعي
مشكلات محيط زيستي، گرماي جهاني و تغييرات آب و هوايي ناشي از فعاليتهاي بشر، يكي از چالشهاي اساسي جهان امروز و دنياي فرداست كه به ويژه در دو دهه اخير، توجه بسياري از محافل علمي و سياسي جهان را به خود جلب كرده است.
قبل از فراگير شدن اين موضوع در افكار عمومي، از سالها قبل يعني از حدود دهه 80 ميلادي، برخي افراد و نهادها از جمله هيات بين دولتي تغييرات آب و هوايي، با تكيه بر برخي شواهد علمي اعلام كرده بودند كه انتشار گازهاي گلخانهاي ناشي از فعاليتهاي انساني، خطراتي جدي را براي آبوهواي جهان ايجاد ميكند. با قويتر شدن اين احتمال، به تدريج نهضتي شكل گرفت تا با بسيج افكار عمومي، برگزاري كنفرانسهاي بينالمللي دورهاي و تشكيل پيماننامهها، براي حل اين مساله تلاش نمايد. از آن زمان تاكنون، كنوانسيونها و برنامهريزي براي فعاليتهاي متعدد در جهت تلاش براي كاهش اثرات و سازگاري با تغيير اقليم دنبال شده است.
اخيرا نيز رهبري يك نوجوان سوئدي در رابطه با مسائل محيط زيستي و گرمايش جهاني، توجه افكار عمومي در سطح جهان را به خود جلب نموده است؛ گرتا تونبرگ، دانشآموز ۱۶ ساله سوئدي است كه در واكنش به بيتوجهي سياستمداران جهان در حفاظت از محيطزيست و تغييرات آب و هوايي، مدرسه را در شكل معمول خود، ترك نموده است. ايده و حركت او در اين رابطه، نظر دانشآموزان و مردم كشورهاي مختلف را به خود جلب نموده و توانسته بسياري از آنها را با خود همراه كند تا آنجا كه بسياري از دانشآموزان ديگر نيز در اجتماعات خود، دست به اعتراضات مشابه زده و يك جنبش اعتراضي نسبت به وضعيت آب و هوا در مدارس با نام «جمعهها براي آينده » شكل گرفت و بدينترتيب جنبشي كه از سوئد آغاز شده بود تا امريكا و پاكستان و بسياري از كشورهاي ديگر، توسعه پيدا كرد.
چهره و اقدام گرتا تونبرگ خيلي زود رسانهاي شد و در محافل عمومي (نظير سخنراني در تدتاك استكهلم) يا در سطح جلسات سياسي (نظير اجلاس سالانه داووس و اجلاس اقليمي سازمان ملل) سخنرانيهاي صريح و شفاف او جريان ساز شد. شكي نيست كه اين نوجوان فعال، امروز تبديل به يك چهره جهاني شده و انگشت اتهامش به سمت قدرتهاي سياسي و اقتصادي جهان است، همان كساني كه در تالارهاي بزرگ مينشينند و نتيجه تصميماتشان بر آينده مردم عادي تأثير ميگذارد. در عين حال، اثرگذاري فعاليتهاي خانم تونبرگ در ميان افكار عمومي و تصميمات روزمره جامعه نيز قابل رصد است؛ به عنوان نمونه، طبق گزارش خبرگزاري رويترز، طي يك نظرسنجي از 6هزار مسافر خطوط هوايي، در ايالاتمتحده، فرانسه، انگليس و آلمان، يك نفر از هر 5 نفر تعداد سفرهاي هوايي خود را به دليل چيزي كه آن را «شرمندگي از پرواز» عنوان ميكند، براي محافظت از كره زمين كاهش داده است؛ اين خبرگزاري يكي از دلايل اين امر را فعاليت افرادي همچون گرتا تونبرگ عنوان كرده است. اين خبرگزاري همچنين اعلام كرده است كه در اكتبر سال2019 (مهر 98) نسبت به ماه ميهمين سال (ارديبهشت 98)، درصد افرادي كه مسافرتهاي هوايي خود را به دليل كاهش ردپاي كربن خود كاهش دادهاند، از 20 درصد به 27 درصد افزايشيافته است. همچنين به گزارش خبرگزاري CNN، روز جمعه 29 نوامبر (8 آذر 98)، هزاران نفر از مردم كشورهاي جهان همزمان با روز «جمعه سياه- Black Friday» در اعتراض به تغييرات آب و هوايي تظاهرات كردهاند. «بلك فرايدي يا حراج جمعه» در آخرين جمعه ماه نوامبر و براي آغاز آيين خريد براي روز «كريسمس» در بسياري از كشورهاي جهان برگزار ميشود. تظاهركنندگان پلاكاردهايي با عنوان گرين فرايدي، آينده ما در دستان شماست و... در دست داشتند. اين خبرگزاري اين تظاهرات را به فعاليتهاي گرتا تونبرگ و جنبش «جمعهها براي آينده» مرتبط دانسته است.
در اين ميان، برخي گرتا تونبرگ را تحسين كرده و او را رهبري براي مبارزات محيط زيستي ميدانند اما برخي نيز صحبتهاي او را نمايشي و او را دستمايه سياستمداران چپ و مخالف ترامپ دانسته و اقدام او را حركتي عمدتا پوپوليستي در عصر معاصر قلمداد ميكنند يا اين سوال را مطرح ميكنند كه چرا صدها انسان ديگري كه در زمينههاي مشابه فعاليت دارند به اين شهرت نرسيدهاند؛ افرادي كه ساليان متمادي از عمر خود را در راه نجات كره زمين و محيطزيست صرف كردهاند؛ و اينكه آيا اين امر، حاكي از وجود جريانهايي پنهاني نيست؟!
فارغ از زواياي پيدا و نهان چنين حركاتي و بدون آنكه به صورت يكجانبه يا با تكيه بر حدس و گمان بخواهيم در اين رابطه گفتوگو كنيم، بهتر است بر اين سوال اساسي تمركز كنيم كه حركات و جنبشهاي اينچنيني چقدر در حفظ محيطزيست موثر خواهد بود و درسهايي كه از الگوهايي نظير گرتا تونبرگ ميتوان براي كشوري چون ايران كه با انبوهي از چالشهاي محيط زيستي در عرصههاي آب و خاك و هوا و تنوع زيستي و ... دست به گريبان است، ميتوان داشت؛ چيست؟!
در تحليلي سريع، ترديدي نيست كه از يك منظر حركات اينچنيني منجر به جلبتوجه عمومي به معضلات محيطزيستي همچون تغييرات آب و هوايي ميشود و بهدنبال آن، شكلگيري جنبشهايي در سطح زندگي و براي تغيير در عادات روزمره ميتواند رخ دهد و برآيند مطالبهها موجب ميشود تا بسياري از سياستمداران و تصميمگيران، ديگر آزادانه يا لااقل بدون هزينه نتوانند هر تصميمي را از جمله خروج از پروتكلهاي بينالمللي مرتبط با حفاظت از محيطزيست و تغييرات اقليمي بگيرند. نكته مهم در اين رابطه آن است كه نسل جديد در شكلدهي به چنين حركتهايي، ظرفيت قابل توجه و اساسي دارند و ميتوانند موجهايي جديد در سطح جامعه ايجاد كنند.
با اين وجود تهديدهايي كه متوجه اين قبيل حركتهاست نيز شايان توجه ويژه است. از جمله اينكه چنين جنبشهايي ميتواند تنها در سطح هيجاني زودگذر بماند و همانطور كه به يكباره ظهور نمودهاند، به يكباره نيز به فراموشي سپرده شوند؛ يا اينكه بر اثر چنين اقداماتي، بحثهاي محيط زيستي صرفا به شكل يك پز و مد عمومي درآيد و از سطح گفتوگو، لايك و نمايش فراتر نرود. اغراقهاي هيجانآميز در بيان مسائل و پيشبينيهاي محتوم از آينده يا همان فراتر رفتن از آنچه سناريوهاي علمي به ما ميگويد، تهديد مهم ديگري است كه ميتواند افكار عمومي را نسبت به مسائل محيط زيستي بدبين كند. از منظري ديگر تنها برجسته كردن چالشها و تكرار مكرر آنها بدون ارايه راهكارهايي ملموس براي مشاركت در حل مساله، به تدريج منجر به رنگ باختن اهميت موضوع و بيتفاوتي منجر ميشوند و چه بسا افراد پس از چنين تبليغاتي، با سوءظن نسبت به اقدامات هرچند كارا و اثرگذار نگاه كنند و هر فعاليت محيط زيستي را يا به جريانات سياسي مرتبط دانسته يا به نتيجه بخشي اين تحركات اميدي نداشته باشند.
براساس آنچه سرفصلوار مرور شد، تحركاتي نظير آنچه دانشآموز نوجوان سوئدي، گرتا تونبرگ، ايجاد و توسعه داده است، ارزش شايان توجهي دارد از اين منظر كه به برجسته شدن جدي موضوع محيطزيست و تغييرات اقليمي در ميان عموم و نيز تصميمگيران منجر ميشود؛ خصوصا آنكه اين امر توسط نمايندهاي از نسل جديد دنبال شده؛ يعني همان چيزي كه دقيقا ما نيز به آن نياز داريم و آموزشهاي سواد آبي و محيط زيستي ميتوانند مايه و زمينه يا به عبارت بهتر جرقه اوليه آن را فراهم كنند؛ با اين وجود نبايد از نظر دور داشت كه در استفاده از اين تجربه و داشتن الگوهايي از اين جنس در ادامه مسير ضروريست تا به استمرار جدي (نه همچون يك تب و موج زودگذر) و بسنده نكردن به سطح آگاهي بخشي و عبور به مرتبه حساسسازي و عرضه راهكارهايي ملموس و قابل پيادهسازي توسط مخاطب، نيز توجه شود. لوازمي كه به ويژه با قابليت بيبديل دانشآموزان و نوجوانان ميتواند رنگ و بويي جديد به سپهر نااميدانه و كمتوان اين سالهاي آب و محيط زيست، ببخشد.
ترديدي نيست كه از يك منظر حركات اينچنيني منجر به جلبتوجه عمومي به معضلات محيطزيستي همچون تغييرات آب و هوايي ميشود و بهدنبال آن، شكلگيري جنبشهايي در سطح زندگي و براي تغيير در عادات روزمره ميتواند رخ دهد و برآيند مطالبهها موجب ميشود تا بسياري از سياستمداران و تصميمگيران، ديگر آزادانه يا لااقل بدون هزينه نتوانند هر تصميمي را از جمله خروج از پروتكلهاي بينالمللي مرتبط با حفاظت از محيطزيست و تغييرات اقليمي بگيرند