زاويهاي به زيباييشناسي فيلمهاي علي حاتمي به بهانه بيست و سومين سالمرگش
ايرانيت به مثابه فرمهاي بصري
بهنام ناصري
به مناسبت سالمرگ علي حاتمي و در اين فرصت كوتاه ميخواهم درنگي كنم بر حضور عناصر ايراني در فيلمهاي او. حضوري كه منجر به توصيفهايي عمدتا مبتني بر ايرانيت به مثابه مهمترين خصلت فرمي و محتوايي آثار او شد.
به نظر ميرسد آنچه بيش از هر چيز در وجه ايراني سينماي حاتمي اهميت دارد، كاركرد محتوايي تحت عنوان ايرانيت نيست بلكه او ايرانيت را در وجهي زيبايي شناسانه در عناصر فرمي كار خود مدنظر دارد. از اين منظر اگر محتوايي هم از ايرانيت جاري در فيلمهاي اين فيلمساز فقيد مستفاد ميكنيم، از فرم و اجزاي بصري فيلمها برميآيد تا مثلا آنچه ديگراني مصرانه بر آنند آن را ارج نهادن به نفس ايراني بودن و از اين حرفها تعبير كنند.
ديرزماني بود كه علي حاتمي به سبب اين حضور فرميك عناصر ايراني در فيلمهايش مورد انتقاد منتقداني بود كه اين فيلمها را تا سطح آثاري صرفا نوستالژيك و گير افتاده ميان قلمروي از گذشته ايران معاصر و عمدتا قاجاريه فرو ميكاستند. در حالي كه جهان آثار او صرفا در بند امر نوستالژيك نيست؛ او در كنشي كاملا مدرن بر آن بوده كه از طريق بازآفريني فرمهايي بصري در هنرهايي چون مينياتور يا نقاشي ايراني يا طرحهاي قالي ايراني در سينما، نوعي پيوند اتمسفريك بين سنت هنر ايراني با زندگي جاري در قصه و فيلمي ايراني به دست دهد و از اين رهگذر قرائتي نه صرفا موضوعمحور بلكه استتيك از مفهوم ايرانيت بعه دست دهد. به طور نمونه، زماني كه او «دلشدگان» را ساخت، فيلمي كه هم كارگرداني كرده بود، هم فيلمنامهاش را نوشته بود، هم تهيهاش كرده بود و هم طراحي صحنه آن را بر عهده داشت، كمتر منتقد ايراني قدرت هضم و درك توضيحات او در باب همين پيوند استتيك بين فرمهاي بصري مختلف در فيلمش را داشت. او در گفت و گويي درباره فيلم، مجموعه تمهيدات بصري فيلم را معطوف به يك هدف فرميك دانسته بود: رسيدن به شكلي زيباييشناسانه كه در قاليبافي يا مينياتور ايراني وجود دارد.
امروز، حدود 30 سال از آن روزگار ميگذرد و بسياري از كساني كه اين تمهيد او را مينكوهيدند، طبعا با ارتقاي سطح دانش سينماييشان به تلقيها و نگرشهاي جديدي از مديوم سينما رسيدهاند كه قطعيتانگاريهاي آن روزگارشان را به چالش ميكشد. قطعيتانگاريهايي كه چنان مرزي ميان امكانات هنرهاي مختلف قائل بود كه نميتوانست تعريض يك اثر سينمايي به فرمي در نقاشي يا هر فرم بصري ديگري را پذيرا باشد و به همين جهت كنشهايي تجربي از اين دست را وصله ناجور ساحتِ لابد مقدس سينما ميدانست. از آن منتقدان، آنها كه بزرگمنشانه بر اشتباه آن روزگارشان تاكيد ميكنند، البته كه امروز بايد بيشتر مورد توجه قرار بگيرند؛ تا آنها ترجيح ميدهند يا كماكان بر آن مواضع پاي بفشارند يا اينكه حرفي از آن تنگنظريها به ميان نياورند.
علي حاتمي امروز اگر زنده بود، امروز 75 ساله بود. خواب ابدي نيمه آذرماه 23 ساله شد اما آثارش بيدار و حاضرند و در انتظار قرائتها و تحليلهاي تازه. فيلمسازي كه بايد طور ديگري به جهان آثارش نگريست.