برخيز و اول بكش (334)
فصل سيام
«هدف حذف شد اما عمليات شكست خورد»
وقتي پاي بيگناهان در ميان است
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
و با اين حال، با آنكه تلاشهاي زيادي صورت گرفت تا از كادربندي دقيق هدف (شحاده) اطمينان حاصل شود، اما تلاشهاي خيلي كمي در راستاي اينكه هدف تنها باشد و اينكه افراد بيگناهي در كنار وي نباشند، انجام شد. اسراييل بهرغم قوانين، حفاظت و افزونگي، اكنون عمليات كشتن هدفمند را در مقياسي اجرا ميكرد كه اشتباهات اجتنابناپذير بودند و با آنكه اين اشتباهات نسبتا خيلي كم بودند اما زماني كه رخ ميداد، افراد بيگناه هم ميمردند.
گاهي اوقات، تصميمگيران عامدا بررسي ميكردند كه آيا مجاز هستند تا افراد اطراف هدف را در صورتي كه ديگر هرگز نتوانند او را تنها گير بياورند، بكشند يا خير. در چنين مواقعي ايدياف و شين بت از دپارتمان حقوقي بينالملل ميخواستند تا نمايندهاش را نزد آنها به اتاق جنگ مشترك بفرستد. دانيل رايزنر، سرپرست وقت آن واحد گفت: «اين وضعيت افراد اين دپارتمان را در موقعيت پيچيدهاي قرار ميداد. براي اينكه محرز است كه اگر يك وكيلي حاضر باشد و نه نگويد، به اين معناست كه او آره گفته است.»
دادستان نظامي هم در نشست ستاد كل حضور مييافت و در مشاورههاي فوقمحرمانه امنيتي مشاركت ميكرد. توصيه شين بت به وكلا در خصوص نامزدان در دسترس كشتن هدفمند اين بود كه تا آنجا كه ميخواهند آنها را مطالعه كنند. رايزنر و دپارتمان حقوقي بينالملل بهطور مكرر در اتاق مشترك جنگ و در زماني كه ضربه ميخواست عملياتي شود، شركت ميجستند. حضور آنها به نوشته فينكلشتاين يك «پوشش حقوقي» بود كه افراد امنيتي حس كنند كه آنها را در مواردي كه مورد بازخواست در اسراييل يا جاهاي ديگر قرار گيرند، نياز دارند.
ملاحظات اصلي دپارتمان حقوقي بينالملل، كاربرد عملي «به تناسب» بود كه در تئوري به اين معناست كه آسيبي كه توسط اسراييل وارد ميشود از منفعت تخطي نميكند. در هر صورت اسراييل زندگاني چه تعداد افراد بيگناه را كه براي كشتن يك تروريست خطرناك باشند، ميتواند به خطر بيندازد؟ رايزنر گفت: «تروريستها بهطور كامل از حس ما نسبت به آسيب وارد كردن به بيگناهان بهرهبرداري ميكردند. آنها عادت داشتند تا كودكان را در بغل بگيرند و از خيابان رد شوند و خودشان را در ميان شهروندان غيرنظامي قرار دهند. يك بار من در اتاق جنگ مشترك حضور داشتم، زماني كه يك موشك به سمت يك تروريستي كه روي بام بود، شليك شد. سپس ناگهان ديدم كه او يك بچه را بلند كرد. البته من سريعا دستور دادم كه موشك منحرف بشود و به فضاي باز اصابت كند.»وكلا به سختي ميتوانستند يك قاعده يكپارچهاي را در مورد پرسش خسارت و آسيبهايي كه وجه التزام را ايجا ميكرد، پيدا كنند. رايزنر گفت: «هر پرونده را در چارچوب خودش قضاوت كنيد. هر چند كه ما يك قاعده شفاف داريم. ما همه صاحب فرزند هستيم، نميتوانيم كشتن بچههايمان را تاييد كنيم. ما هرگز يك عمليات ترور مانند آن را امضا نكردهايم.»هر زمان كه اطلاعات از پيش نشان ميداد كه «نشانه مثبتي از حضور كودكان» در منطقهاي كه ميخواهد ضربه وارد شود، است مجوز عمليات صادر نميشد. هر چند كه حضور تعداد كمي از بزرگسالاني كه به هر صورتي با فرد محكوم مرتبط بودند، لزوما عمليات را متوقف نميكرد حتي اگر آن بزرگسالان هيچ ارتباطي با سازمانهاي تروريستي نميداشتند. همين موضوع در مورد همسران، دوستان و انواع رانندگان حمل و نقل مانند رانندگان تاكسي هم بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه