پرونده «اعتماد» به بهانه بررسي كارنامه نمايندگاني كه
از كانديداتوري مجدد خودداري كردند/ 6
تخريب نماينده جوان
روزگار در بهارستان برايش آرام بود و آرام ميگذشت. با صفت «جوانترين» نماينده دوره دهم مجلس شناخته ميشد و از اينرو بسياري اميدوار بودند او در ميان گمنامان آن روزهاي «ليست اميد» بيش از سايرين براي جوانان گام بردارد ولي اوضاع بر وفق مرادش نگذشت كه نگذشت. با بالا گرفتن ماجراي حقوقهاي نجومي در ايران و موجسواري رسانههايي كه در ماجراي «املاك نجومي» جز سكوت، كلامي به زبان نميآوردند، نام جوانترين نماينده تهران در مجلس نيز به پرونده باز شد و كليدواژهاي تلخ
به نامش چسبيد: «سفره انقلاب.» واژهاي كه خبرگزاري تسنيم به نقل از او منتشر كرد، حال آنكه او هرگز به زبانش نياورده بود. سيدهفاطمه حسيني، دختر صفدر حسيني، رييس سابق سازمان صندوق توسعه ملي در سال نخست و در ماجراي بررسي طرحي در ارتباط با وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات، در حالي كه رياست مجلس برعهده علي مطهري بود، پشت تريبون رفت و به اتهامات وارده به خود و همسرش پاسخ داد؛ پاسخي كه نه در زمان و نه در مكان مناسب بيان شد و مثال هيزمي شد بر آتش انتقادها.
حسيني از آن زمان به بعد تا مدتها روزه سكوت گرفت اما اين به معناي پايان وظايف نمايندگياش نبود. او چه در ماجراي استيضاح وزرا، چه سوال از مسوولان و مواردي از اين دست، جزو فعالترين نمايندگان مجلس بود ولي گويي موج انتقادها را پاياني نبود. فعاليتهاي فاطمه حسيني در سالهاي سوم و چهارم مجلس شدت بيشتري گرفت و او چه در نطقها و تذكرات صحن علني و چه در گفتوگو با رسانهها فعالتر شد و همزمان با تهيه طرح «تشديد مجازات مرتكبان اسيدپاشي» اثبات كرد كه شايد اگر نبود آن هجمهها و آن پاسخ بدموقع، او ميتوانست كنار زناني چون پروانه سلحشوري و طيبه سياووشي از فعالترين زنان پارلمان به شمار رود. اما همين فعاليتها بار ديگر سبب شد تا انتقادهاي بسياري به سوي او و همسرش روانه شود، اينبار اما موضوع متفاوت بود؛ «ويلا.»
برادران صدرالساداتي كه تا همين چندي پيش ازجمله حاميان عدالت در ميان اصولگرايان بهشمار ميرفتند، با انتشار تصاويري در فضاي مجازي از ويلايي اشرافي رونمايي كرده و مدعي شدند كه متعلق به فاطمه حسيني است؛ اين مدعا اما از سوي او تكذيب شد ولي بازهم مثال تكذيب بيان كليدواژه «سفره انقلاب» راه به جايي نبرد تا فاطمه حسيني همچنان يكي از نمايندگاني باشد كه عملكردش، چيزي كم از عملكرد ساير همكارانش در پارلمان دهم ندارد ولي در مقياسي غيرقابل باور، چنان هدف تخريب قرار گرفت كه درنهايت عطاي پارلمان يازدهم و رداي نمايندگي را به لقايش بخشيد.