شرمندگيها بعد از سختيها
نيوشا طبيبي
روزهاي سختي است. هر اندازه هم بخواهيم مثبتانديش و اميدوار باشيم و چشم بر نارساييها و مضايق ببنديم، باز هم سختيها و مشقات چندان هجوم آوردهاند كه نميشود ناديدهشان گرفت. در تاريخ بلند ما از اين روزهاي سخت كم نداشتهايم. ايران غالبا يكه و تنها و گاه حتي بيمتحد، حيات تاريخياش را با سربلندي و غرور از سر گذرانده. مردم در ايام سخت كنار هم ماندهاند،
به هم رسيدگي كردهاند، غمخواري كردهاند
تا دست آخر توانستهاند بر مشكلات فائق آيند و بمانند. در همين نيم قرن گذشته، آنچه در يك دوره به طول چندين قرن بر ملتي ميگذرد، بر ما گذشته. جنگ، تحريم، زلزله، سيل، تهديد مداوم دشمنان خارجي، حملات سازمانهاي تروريستي، فشارهاي اقتصادي و سختيهايي كه معاندان خارجي بر تكتك اتباع ايراني تحميل كرده و ميكنند.
حل مشكلات بينالمللي قاعدتا از افراد عادي و معمولي چون من و شما بر نميآيد و مسووليت آن بر دوش سياستمداران و تصميمگيرندگان كلان كشور است. سختيهاي اين دوره هم شايد از منظري شديدترين گرفتاريهايي هستند كه ايران تاكنون به آن دچار شده. اما آنچه كه ما را سر پا نگه ميدارد، بيش و پيش از اميدواري، در كنار هم بودن است. اميد در خيال ريشه دارد و كنار هم بودن واقعيت است. از كنار هم بودن، اميدواري به وجود ميآيد، از نامهرباني، نااميدي ميزايد و دلسردي. نتيجه دلسردي چنان است كه ميبينيم عده كثيري قصد مهاجرت دارند. جوانان نااميد ميشوند. پيران، توصيه ميكنند كه كلاه خود را بچسبيد و كار وطن را به خودش واگذاريد. در اين هنگامه است كه مسووليت شهروندي و حس ميهندوستي گم ميشود و هر كس آن ميكند كه تصور ميكند به نفع و سود شخصي اوست.
حل معضلات بينالمللي و اختلافات دولتها و مهار دشمنيها از دست من و شما بر نميآيد، اما ما ميتوانيم در اين وانفسا، اندكي مهربانتر باشيم. اندكي نگاه ملي و ميهني را در محاسبه سود و زيانهاي روزمره داخل كنيم. ذرهاي به حال و روز دوست و رفيق و شريك و همشهريهايي كه گرفتار شرايط موجود شدهاند، توجه كنيم و باري بر دوش آنها اضافه نكنيم. گران نفروشيم و سود خود را در ضرر ديگري نجوييم و طلبي اگر داريم شرايط بدهكار را درنظر بگيريم و عكس آن. بر سر صد تومان كم و بيش اضافه كرايه يقه همديگر را ندريم و اعصاب و روح و روان هموطن را خرد و خراب نكنيم. در نظر بگيريم كه همه خانوادهاي دارند در انتظار آنها، چشم به دست آنها. عده زيادي بيماري در خانه دارند، تنگي معيشت و كسادي بازار و نامراديها به زندگيشان چنگ انداخته، ما بار خاطر يكديگر نشويم و يار شاطر هم باشيم.اين دوره هم ميگذرد، فرمود «فان مع العسر يسرا، ان مع العسر يسرا.» روزهاي روشن و خوب عنقريب ميرسند و روسياهي براي كساني ميماند كه در اين دوره سختي بر مضايق هموطنان افزودند و كار و بار خود را از سختي و گرفتاري و احتياج مردم رونق دادند. دستمزد كارمند و كارگرشان را خوردند و بر خودروي چندصد ميليوني و ميلياردي سوار شدند. روسياهي براي مسوول و مديري ميماند كه به جاي برداشتن باري از دوش هموطنان و مردمي كه وظيفهاش خدمت به آنها بوده، آزارشان داده، روزيشان را تنگ كرده و به دادشان نرسيده و از بودجه ملي بابت سنگاندازي بر سر راه مردم و زخم زدن بر اعصاب و روانشان، حقوق هم دريافت كرده. به خدا قسم اين روزها ميگذرند و بايد مراقب و مواظب روز پاسخگويي باشيم و از شرمنده شدن بهراسيم.