معرفي ضد محيط زيستها
سينا قنبرپور
پايتخت امسال روزهاي نفسگيري را در پاييز و همين چند روز ابتداي زمستان پشت سرگذاشته است. حالا درست در روزهايي كه به يمن بارشي اندك آسمان تهران آبي شده و نفس كشيدن در آن ممكن، بايد پرسيد باز هم قرار است باد و باران ناجي ما شوند يا قصد داريم آستينها را بالا بزنيم و براي خودمان كاري بكنيم. واقعيت اين است كه در مورد آلودگي هوا حتي خود ما شهروندان پايتخت هم بيتفاوت شدهايم. چند درصد از ما در روزهاي آلوده خودروهايمان را تكان نداديم؟ اما در مورد آستين بالا زدن؛ موضوع ساده است بايد پرسيد قانون در مورد آلودگي هوا چه گفته است. از دو سال قبل كه قانون هواي پاك لازمالاجرا شده تكليف دستگاهها و نهادهاي بسياري مشخص شده است. بديهي است تا اجراي اين قانون از سوي مردم مطالبه نشود و شهروندان كلانشهرها به ويژه در تهران كه الگويي براي ساير شهرها هم هست، اجراي اين قانون را نخواهند هيچ مسوولي سختي به جان نميخرد و تن به اجراي آن نميسپارد. درست در همين ماههاي اخير بود كه خودروسازان با دستاويز قرار دادن تحريمها نقشهها در سر پروراندند كه خودروي ديزلي توليد كنند يا استانداردهاي لازم را بيخيال شوند. بخشي از اين ماجرا مربوط به رفتار ماست. ما سالها و سالها خودروهايي خريديم كه فاقد استانداردهاي لازم بودند. هر بار كه ثبتنام و پيشفروش آغاز شد، نگذاشتيم ساعتي بيشتر شركتهاي خودروساز نگران فروش محصولات خود باشند. فقط به اين فكر كرديم كه مابهالتفاوت رقم ثبتنامي با قيمت بازار چقدر است و چقدر سود خواهيم كرد. حالا كه بهاي بنزين تغيير كرده هم جالب است كه باز قيمت خودروها افزايش پيدا كرده و ما همچنان همانخودروهايي كه در يك قلم مصرف بالايي دارند را مطالبه ميكنيم. چرا در اين سالها نخواستيم خودروهاي باكيفيتي را بخريم و سوار شويم كه مصرف كمتري داشته باشند؟
دستكم مصرف كمتر يعني كمتر آلوده شدن هوا. اما ما به عنوان كساني كه داريم اين هواي آلوده و بسيار خطرناك را استنشاق ميكنيم بايد مطالبات ديگري هم از مسوولان داشته باشيم. يكي از آنها عمل به قانون هواي پاك است. چرا در شبكههاي اجتماعي و فعاليتهاي روزمره خود بر اين خواسته تاكيد نميكنيم؟ آنها كه هشتگي را ترند ميكنند، چرا تلاش نميكنند اجراي قانون هواي پاك به ترند توييتر تبديل شود؟ موضوع بعد مطالبه معرفي كساني است كه اقدامات و تصميمات ضد محيط زيستي گرفتهاند. چرا در همين روزهايي كه نفسمان از آلودگي هوا به شماره افتاده است، منتخب اول ما در شوراي شهر اقدامات مردي را «جسورانه» ميخواند كه در نقض قوانين يد طولايي داشته است. چرا از ياد بردهايم كه اگر منطقه 22 تهران جولانگاه بلندمرتبهسازي نشده بود، كريدور ورودي باد به شهر با مانع روبهرو نشده بود و اوضاع امروز شهر اينگونه نبود. چرا از ياد بردهايم كه اگر تراكم در تهران فروخته نميشد اين همه خودرو هم در شهر تردد نميكردند كه براي جبران وضعيت سنگين ترافيك بخواهيم بزرگراه صدر را صرفا به زور پول تراكم دو طبقه كنيم و هيچ آوردهاي براي شهر نداشته باشيم. «چرا»هاي بسيار ديگري هم ميتوان به اين فهرست افزود. اما واقعيت اين است كه ما از همين «چرا»ها ميتوانيم تمريني مهم را در رفتارمان آغاز كنيم. مديران و مسوولاني كه اقدامات ضد محيط زيست كردهاند را از ديگران متمايز كنيم و اجازه ندهيم آنها بارها و بارها آزمون و خطاهايشان را به قيمت جان ما در كارنامه مديريتي خود ثبت كنند. واقعيت حياتي و مهم اين است كه عمر ما در آزمون و خطاهاي اين مديران از دست رفته است، دستكم تهمانده و باقيمانده سلامتمان را خرج اين عده نكنيم. حتما لازم نيست به جايي مراجعه كنيم. كافي است از شبكههاي اجتماعي كمك بگيريم و مديران ضد محيط زيست را با ذكر دليل و مدرك معرفي كنيم. مديري كه براي محيط زيست و هواي پاك ارزش قائل نباشد، براي ارزشها و اصول ديگر هم نميتواند ارزش قائل شود.