ادامه از صفحه اول
نگراني از مرگ برجام
اگر از اجراي خواست تهران ناتوان باشند، حتما اين موضوع را به اطلاع طرف ايراني ميرسانند. اما شواهد نشان ميدهد كه ژاپنيها همچنان در تلاش هستند و مشورتهايي هم كه با چين و روسيه انجام شده است در كنار تحرك هر چند ناچيز اروپاييها براي نجات برجام ممكن است كه هنوز اميدي براي گشايش در عملي شدن تعهدات طرفهاي باقيمانده در برجام باقي گذاشته باشد.
رييس كميسيون اروپا، اورسلا ون درلاين، بهتازگي اعلام كرد كه حفظ برجام بهشدت سخت شده است و نگه داشتن آن روز به روز مشكلتر ميشود. اين اظهارات مقامهاي اروپايي، چندان دور از واقعيت نيست. بعد از اينكه ايران، پس از يك سال صبوري در برابر عدم اجراي تعهدات طرفهاي برجام تصميم گرفت گامهاي تقابلي خود را در چارچوب برجام اجرايي كند، اروپاييها بهتدريج در حال نااميد شدن از حيات برجام هستند. اما حقيقت ديگري كه وجود دارد اين است كه اروپاييها علاقهاي ندارند اعلام كنند برجام از بين رفته است. اروپاييها هنوز كورسوي اميدي دارند كه شرايط دستكم در مورد اجراي تعهدات طرف ايراني به بهار امسال بازگردد. شعله سوسوزن اين اميد، هنوز از تلاشهايي كه از سوي ژاپن، عمان و فرانسه ادامه يافته است، جان ميگيرد.
واقعيت ديگر در مورد موضع اروپا اين است كه اروپاييها اميدوارند با تعلل در تصميمگيري
به نوعي زمان بيشتري براي خود بخرند. مشخص است اگر اروپاييها اعلام كنند كه از برجام خارج شدهاند يا برجام بميرد، بايد اقداماتي جايگزين انجام دهند و گامهايي عملي در اين زمينه بردارند. اگر اروپاييها بخواهند در شرايطي كه تعهدات زمين مانده خودشان اجرا نشده، به بهانه زمين ماندن تعهدات ايران برجام را از بين ببرند، بايد اقدامات ناگزير بعد از آن را هم انجام دهند و ميدانند كه نتيجه اقدامات بعد از مرگ برجام افزايش تنشها خواهد بود. هيچكس در اروپا خواستار افزايش تنش در منطقه نيست. سيل مهاجرت در اروپا كه ناشي از تنشها در خاورميانه است، تاكنون مشكلات و بحرانهاي زيادي براي كشورهاي اروپايي ايجاد كرده است و به مسائلي همچون گرايشهاي مليگرايانه و نژادپرستانه و نگراني از تروريسم در اين قاره دامن زده است. براي اروپا، مرگ برجام، يك بحران جديد به مسائل جاري همچون بحرانهاي سوريه، يمن و ليبي اضافه ميكند كه رويارويي با آن مشكل است.
در نتيجه اين نگرانيها اروپاييها تمايلي ندارند كه برجام را مرده اعلام كنند و اقدامهاي ناگزيري را در پي آن اجرا كنند. در شرايط مرگ برجام، اروپاييها مجبور به همراهي بيشتر با دولت امريكا خواهند شد؛ دولتي كه پايتختهاي اروپايي تقريبا يكصدا عامل و مقصر شرايط كنوني برجام ميدانند. وقت خريدن اروپايي بخشي هم به اين دليل است كه اميدوارند انتخابات در امريكا برگزار شود و زمامدار كنوني كاخ سفيد بركنار شده تا راهي براي حل و فصل مشكلات يا گفتوگويي ميان تهران و واشنگتن ايجاد شود.
ايران هم همزمان نگرانيهاي متعددي از فروپاشي برجام دارد. چين و روسيه هر چند در مقام بيانيههاي سياسي تاكنون با ايران همراهي كردهاند به ويژه روسيه، همواره مقصر اقدامات متقابل و كاهش تعهدات ايران را واشنگتن اعلام كردهاند، اما در صورت گذشتن ايران از مرزي در كاهش تعهدات هستهاي، روسها هم ممكن است حساسيت بيشتري به فعاليتهاي هستهاي ايران نشان دهند. طبيعتا نميتوان انتظار داشت كه روسيه و چين تا هر جايي با ايران همراهي كنند. درنتيجه فعلا اميد همه 6 كشوري كه در برجام باقي ماندهاند اين است كه راهي پيدا كنند كه شرايط اندكي براي اجراي مفاد آن هموارتر شود، چراكه در صورت استمرار روند كاهش اجراي تعهدات برجامي، همه طرفها به نوعي دچار ضرر خواهند شد.
قياس غلط برجام و FATF
به نظر ميرسد، فلسفه بيان و طرح اين مقايسه معالفارق از اساس باطل است. چه آنكه برجام به عنوان عامل اصلي لغو قطعنامههاي خطرناك شوراي امنيت عليه ايران به سود ما و زيان دشمنانمان بود؛ چنانكه شاهد بوده و هستيم كه چگونه نتانياهو در گذشته و ترامپ در حال حاضر از تمام توان خود براي از بين بردن اين توافق هستهاي استفاده ميكنند و از عقد اين قرارداد عصباني و ناخشنودند.
در بحث FATF نيز بايد دقت داشته باشيم كه ادامه رويه فعلي كه مبتني بر دور زدن تحريمهاست به نفع كشور نبوده و با گذشت زمان شرايط را بيش از پيش دشوار ميكند. هر چند به نظر ميرسد، برخي به دليل منافعي كه در صورت عدم برقراري ارتباطات بانكي و مالي مرسوم و معمول ايران با جهان به دست ميآورند، تمايلي به تصويب لوايح مربوط به FATF ندارند و ترجيح ميدهند همين وضعيت حفظ شود اما واقعيت اين است كه منافع ما در اين شرايط تامين نميشود؛ چنانكه به گفته رييس كل بانك مركزي حتي كشورهايي همچون چين و روسيه نيز به ما پيغام دادهاند كه در صورت عدم تصويب اين لوايح امكان همكاري مالي و بانكي با جمهوري اسلامي برايشان فراهم نخواهد بود.
همزمان فضاسازيهايي كه از جانب طيفي خاص از مخالفان تصويب اين لوايح صورت گرفته به ويژه در ارسال پيامكهاي تهديدآميز به نمايندگان مجلس در مقطعي و به اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام در روزهاي اخير نمود يافته است نبايد مانع از تصويب اين لوايح شوند؛ چراكه انتظار از اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام اين است كه مبتني بر نظرات كارشناسي خود بدون ترس و واهمه از هجمههاي جناحي و سياسي نظر بدهند و تنها منافع ملي را مدنظر قرار دهند. واقعيت اين است كه نبايد سرنوشت اقتصادي يك كشور با پيامك تغيير كند.
در نهايت اگرچه نميتوان تصميم نهايي در اين رابطه را پيشبيني كرد اما شخصا احساس ميكنم اين لوايح نيز توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام تصويب شده و زمينه همكاري ايران با گروه ويژه اقدام مالي فراهم شود.