صادق و روراست
محسن هاشمي
بي‌ترديد ضايعه شهادت سردار بزرگ اسلام، سپهبد قاسم سليماني تمامي شهروندان ايراني و تمامي آزادي‌خواهان جهان و صلح‌طلبان دنيا را به شدت متاثر كرد. بنده نيز به نوبه خودم و به نمايندگي از اعضاي شوراي شهر تهران و مديريت شهري همچنين از سوي خانواده آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني اين حادثه تلخ را به خانواده ايشان و رهبر معظم انقلاب و تمامي هموطنانم تسليت مي‌گويم. اما ارتباط بين زنده‌ياد سليماني و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، ارتباط عجيب و تنگاتنگي بود به گونه‌اي كه از سال‌ها قبل و دوران جنگ، ايشان به طور متوسط هر هفته يك بار خدمت مرحوم پدرم مي‌رسيدند و در مورد مسائل جنگ، گزارش‌هايي را ارايه مي‌كردند. همين گزارش‌ها باعث مي‌شد تا مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني نيز بهتر و بيشتر با مسائل و موضوعات منطقه‌اي و برون‌مرزي آشنا شوند و آنها را پيگيري كنند. اين جلسات كه سال‌ها نيز ادامه داشت باعث ايجاد ارتباط عاطفي و دوستي عميقي بين ايشان و مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني شده بود و براي همين حتي بعد از جنگ نيز تا هنگام فوت ايشان، اين جلسات به صورت مستمر ادامه داشت. ضمن آنكه سردار سليماني همواره در ارايه گزارش‌هاي خود، صادق و روراست بودند و اينگونه نبود كه بخواهند فقط جنبه‌هاي مثبت هر مساله‌اي را ارايه دهند بلكه با رشادت و صراحتي كه داشتند، هم نقاط مثبت و هم جنبه منفي موضوعات را عنوان مي‌كردند. آن هم بدون آنكه بخواهند، سانسور يا بزرگنمايي كنند. به ياد دارم كه همين روحيه و ديدگاه خاص آن شهيد باعث شده بود تا مرحوم پدرم، بارها از سردار سليماني به عنوان يكي از فرماندهان با هوش، با ذكاوت، دلير و پرتلاش ياد كنند. البته اين ارتباط، ارتباطي دو طرفه بود و سردار نيز عرق و علاقه خاصي به آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني داشتند به طوري كه بعد از فوت ايشان، فوري خودشان را به جماران رساندند و ...
با خانواده ما ابراز همدردي كردند. اين ارتباط باعث شده بود تا بنده نيز به سبب مسائل مختلف چند باري بعد از فوت پدرم با ايشان ملاقات‌هايي را داشته باشم و در اين جلسات و با شناخت بيشتري كه از خلقيات آن شهيد پيدا كردم بيش از پيش علاقه‌ام به ايشان بيشتر و بيشتر مي‌شد. گذشته از اين ارتباط و شناخت، سردار سليماني در دنياي جهاد و جنگ‌هاي چريكي و مبارزه عليه باطل چهره‌اي بين‌المللي و شناخته شده بود. سابقه رشادت‌ها و جانفشاني‌هاي او به سال‌ها قبل و دوران جواني او برمي‌گردد. يعني زماني كه با سني كمتر از 20 سال وارد جبهه جهاد جنگ تحميلي شد و تا روز آخر عمر خود مانند يك سرباز «صفر» فرمانبردار اوامر رهبري بود. اين فعاليت‌ها بعد از جنگ نيز با خدمت در يكي از لشكرهاي كرمان سپس در سپاه قدس ادامه پيدا كرد و تا روز شهادتش همواره با جديت به خدمت براي كشور و اعتقاداتش و رهبري ادامه مي‌داد. يكي از ويژگي‌هاي سردار سليماني، جديت ايشان در انجام امور محوله و ماموريت‌هاي داخلي و خارجي و جبهه‌هاي جنگ بود به گونه‌اي كه برخلاف بسياري از مديران امروزي كه از دفتر كار و منزل خود مديريت مي‌كنند، سردار همواره در خط مقدم عمليات‌هاي مختلف بود و رشادت‌هايشان از شماره خارج شده بود. به همين جهت معتقدم كه گرچه فقدان ايشان در ظاهر شايد ضايعه‌اي براي كشورمان باشد ولي در عمل مي‌تواند، بهترين دليل براي تقويت همبستگي بين ايرانيان و حتي كشورهاي مسلمان منطقه باشد تا در كنار كوتاه كردن دستان تمامي دشمناني كه چشم طمع به اين مروز و بوم دارند مانند هميشه پرچمدار درايت و صلح در منطقه باشند.