علي اسفندياري معروف به نيما يوشيج (1338ـ 1274) در يوش مازندران به دنيا آمد. جريانسازي در شعر معاصر با خلاقيتهاي نيما شروع شد. او با گسست از شعر كلاسيك، شعر نو را بنيان نهاد و در جهت مفاهيم اجتماعي از گزارشگري صرف رمانتيسيم فاصله گرفت. اين بنيانگذار شعر نو فارسي در سال 1300«قصه رنگ پريده» را منتشر اما مدرنيسم را با شعر «افسانه» در سال 1301 مطرح كرد كه به نوعي مانيفست شعر نو بود. نيما با سروده «ققنوس» به ذهنيت خويش فرم داد، پنجرهاي تازه به ادبيات فارسي باز كرد و با نگاهي تازه به جهان، انگارههايي هستيمند را بنيان نهاد. در نوآوريهاي زباني به مضامين حسي، مفهومي، جنبههاي شهودي و كشف لحظهها نظر داشت. با شعرهاي ماندگاري مثل «ققنوس، مرغ آمين، اي آدمها، ريرا، پادشاه فتح، ناقوس، مانلي، داروگ و ...» بر ظرفيتهاي زبان فارسي افزود. حيات مدرن شعر نو به واسطه تلاشهاي نيما رقم زده شد. طوري كه شعر مدرن وامدار تحولي است كه وي به ساختار آن بخشيد. با شكستن مصرعها ذائقه مخاطب ايراني را عوض كرد. به واسطه دلبستگي به سمبليسم، طرح تئوري و نظريههاي ادبياش (1) را بنيان نهاد. آنچنان كه هستي شعرش در مظاهر طبيعت، اشيا و حيوانات عينيت پيدا كرده است.ذات زبان نيمايي در حوزه عروض نيمايي، قافيه، طول مصرعها و تئوريهاي ادبي قابل تامل است. در شعر نيمايي عروض عنصر موسيقيايي است. به واسطه موسيقي دروني (واجآرايي) و موسيقي معنايي ارتباط ميان تعابير و كلمات شعر فرم نويني شكل گرفت.
نيما به گفته خود رودخانهاي بود كه هر كسي از هر كجاي آن ميتوانست آب بردارد، (2) مضامين «اومانيسم، طبيعتگرايي و نمادگرايي» در اشعارش مشهود است. مولفههاي نظام شعر نيمايي در محوريت معنا و مفهوم و پيوند با مردم سرشار از رمز و راز است. نيما عقيده داشت كه انسان پارهاي از طبيعت است و با اين انديشه طبيعت را وارد زبان شعر كرد. (3) به واسطه تو را من چشم در راهم شباهنگام/ كه ميگيرند در شاخ «تلاجن» سايهها رنگِ سياهي/ وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم/ تو را من چشم در راهم/ شباهنگام، در آن دم كه بر جا درهها چون مردهماران خفتگانند/ در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پاي سرو كوهي دام/ گرم يادآوري يا نه، من از يادت نميكاهم/ تو را من چشم در راهم (تو را من چشم در راهم، تاريخ سرايش: 1326).
پسلرزههاي شعر نيمايي پيشفهمي براي مفاهيم اومانيسمي (4) بود. دريچهاي به جهان شعر باز شد كه در ارتباط ناگسستني با انسان در حوزه عشق و مرگ شد.
تحولات بنيادين شعر نيمايي متاثر از رويكردهاي زيباشناسي زبان در حيطه تصوير، نماد، استعاره، كنايه، ايهام و ابهام است كه ساختار كلامي آن بر مختصات زماني و مكاني، شرايط اجتماعي و سياسي استوار است.
خانهام ابري است/ يكسره روي زمين ابري است با آن/ از فراز گردنه، خرد و خراب و مست/ باد ميپيچد/ يكسره دنيا خراب از اوست/ و حواس من!/اي ني زن كه تو را آواي ني برده است دور از ره، كجايي؟ (خانهام ابري است، تاريخ سرايش 1331).
نيما صداي زمان خود بود، تاثيرش بر شعر و ادب فارسي انكار نشدني است. بيشترين تاثير را روي نسلهاي بعد از خودش گذاشت. بهطوري كه شاعران معاصر مديون آموزههاي نيما هستند. پس از وي شاعران هوشمندي پا به عرصه ادبيات فارسي گذاشتند و فرمهاي مختلف به دنيا آمد. تجربههاي تازهاي در حوزه ادبيات آفريده شد و مخاطبان با موقعيت تازهاي از جسارتهاي زباني و كلامي روبهرو شدند.
پينوشت:
1- نيما در نامهها، حرفهاي همسايه، درباره شعر و شاعري و ارزش احساسات و... تئوري و نظريههاي ادبياش را مطرح كرده است.
2- «من به رودخانهاي شبيه هستم كه از هر كجاي آن لازم باشد، بدون سروصدا ميتوان آب برداشت.»
3- انسانگرايي در اشعار نيما مشهود است: «ميتوان شاعر نبود، اما انسان بودن وظيفه است.»
منابع و مآخذ:
آرينپور، يحيي، از صبا تا نيما، نشر زوار، چاپ اول 1382.
اخوانثالث، مهدي، بدايع و بدعتها و لقاي نيما يوشيج، نشر بزرگمهر، چاپ اول 1369.
شفيعيكدكني، محمدرضا، ادوار شعر فارسي از مشروطيت تا سقوط، نشر سخن، چاپ اول 1380.
طاهباز، سيروس، پردرد كوهستان: زندگي و هنر نيما يوشيج، نشر زرياب، چاپ اول 1375.
طاهباز، سيروس، نيما يوشيج (مجموعه كامل اشعار) گردآوري و تدوين، نشر نگاه، چاپ اول 1370.
فلكي، محمود، نگاهي به شعر نيما، ، نشر مرواريد، چاپ اول 1372.