گذر سخت اردوغان از باتلاق ليبي
ترجمه: هديه عابدي
رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه نمونه بارز يك رهبر سياسي قدرتمند در جهان امروز است، اما تصميم او مبني بر فرستادن نيروهاي نظامي خود به ليبي او را خيلي از اين لقب دور ميكند. زماني كه تصميم او با شكست روبهرو شود، كه قطعا ميشود، او شانس و دوستانش را از دست خواهد داد. سايت خبري تحليلي «پراجكت سينديكيت» در مقالهاي نوشت: رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه، به درخواست دولت وفاق ملي (GNA) كه تحت حمايت سازمان ملل قرار دارد، در مدت كوتاهي نيروهاي نظامي خود را به ليبي خواهد فرستاد. دولت وفاق ملي در هشت ماه گذشته در شهر طرابلس تحت محاصره ارتش ملي ليبي (نيروهاي ژنرال خليفه حفتر) بوده است.
اين يك بيخردي نظامي و ديپلماتيك خواهد بود. اردوغان از قبل نمونه درگيري سوريه را در بيخ گوش خود داشته است. آيا او واقعا فكر ميكند كه فرستادن چند صد – يا حتي هزاران- نيروي نظامي به ليبي براي كمك به دولت وفاق ملي تحت محاصره، ميتواند به نحوي آشفتگي غمانگيز و خونين ليبي را از بين ببرد؟ مشكلاتي كه خود در سال 2011 در نتيجه مداخله قدرتهاي خارجي در امور اين كشور به وجود آمد و موجب سرنگوني رژيم معمر قذافي، ديكتاتور سابق آن شد. اردوغان بيدليل انتظار پيروزي دولت وفاق ملي يا صلحي قريبالوقوع را دارد، او خود را در اين موضوع گول ميزند. ارتش ملي مجهز ليبي به رهبري حفتر از حمايت مصر، امارات متحده عربي، عربستان سعودي، روسيه و (حداقل به صورت مخفيانه) فرانسه برخوردار است. حفتر به كمك سربازان اجير شده روسيه و سودان بايد از فائز السراج، نخست وزير كنوني ليبي (و دولت وفاق ملي) نسبت به آينده خوشبينتر باشد. اما حمايت تركيه و قطر از دولت وفاق ملي و به رسميت شناخته شدن آنها از سوي سازمان ملل كه به نوعي كار آنها را لاپوشاني كرده است، در توازن نظامي ارزش كمتري دارد. پس توجيه تركيه براي ورود به درگيري وحشتناك ليبي به عنوان يكي ديگر از جنگجويان نيابتي چيست؟ عاملي كه اغلب براي خارجيها گيجكننده بوده، نفوذ ايدئولوژيك و سياسي اخوانالمسلمين در خاورميانه - يا حداقل در بخشهاي سني نشين- است. اخوان المسلمين يك جنبش فراملي اسلامگراي اهل سنت است كه در بسياري از كشورهاي عربي طرفدار دارد. اين جنبش كه تقريبا يك قرن پيش در مصر بنيان نهاده شد خواستار انتقال (مسالمتآميز) به دولتي ديني است. اين رويكرد را در شعار آنها نيز ميتوان ديد: «اسلام راهحل است.»
براي خاندانهاي سلطنتي عربستان سعودي، امارات متحده عربي و بحرين كه جنبش اخوانالمسلمين را سازماني تروريستي ميدانند كه ميخواهد قدرت آنها را زير سوال ببرد، اين مشكل بزرگي است. رژيم سركوبگر مصر به رهبري عبدالفتاح السيسي كه كودتاي نظامي 2013 را به راه انداخت و موجب پايان يافتن حكومت اخوان المسلمين شد نيز به همين ترتيب عمل كرد. تنها تركيه - خصوصا حزب عدالت و توسعه اردوغان- و قطر (كه با همسايه سعودي خود تضاد زيادي دارد) با اشتياق به جنبش اخوانالمسلمين نگريستند نه با احساس خطر. تركيه و قطر با اين فرض كه «دشمن دشمن من دوست من است» اقدام به تصميمگيري كردند و حمايت عربستان سعودي، امارات و مصر از حفتر بهانه خوبي شد تا اين دو كشور (تركيه و قطر) از فائز السراج و دولت وفاق ملي او پشتيباني كنند.
دليل مهمتر اردوغان براي ماجراجويي در ليبي اين است كه ميخواهد تركيه براي اولينبار از زمان سقوط امپراتوري عثماني (كه ليبي بخشي از آن بوده است) نقش تعيين كنندهاي در منطقه داشته باشد. چنين جاهطلبي به اندازه كافي منطقي به نظر ميرسد. تركيه بيش از 80 ميليون نفر جمعيت، دومين ارتش نظامي بزرگ ناتو و اقتصاد نسبتا پيشرفتهاي دارد. اين كشور سزاوار اين است كه با احترام نسبت به آن برخورد شود و اين نشان ميدهد كه چراعدم تمايل آشكار اتحاديه اروپا نسبت به پيشنهاد ادامه عضويت آنكارا در اين نهاد ضربهاي به غرور آن محسوب ميشود.
روياي رهبري بر منطقه براي تركيه هزينه بالايي دارد. تقريبا دو دهه پيش كه حزب عدالت و توسعه در اين كشور روي كار آمد، مشاور اردوغان احمد داووداغلو بود. او از اساتيد دانشگاه بوده و سپس وزير امور خارجه شد و سرانجام نيز سمت نخستوزيري را از آن خود كرد. داووداوغلو مايل به گسترش نفوذ تركيه به خارج از مرزهاي كشورش بود، اما تنها با شعار «هيچ مشكلي با همسايگان (نخواهيم داشت) ».
اما اردوغان تقريبا با همه همسايگان خود دچار مشكل شد. اتحاديه اروپا نميتواند سابقه بد تركيه در موضوع حقوق بشر، خصوصا پس از تلاش كودتاي نافرجام ارتش اين كشور در سال 2016 را بپذيرد. (البته) حمايت تركيه از حماس (كه متحد اخوانالمسلمين است) در غزه نيز ضربه بزرگي به اسراييل بود. اما تقريبا همه از سياست تركيه درقبال سوريه متعجب هستند، تصميمي كه در راستاي حمله به كردها (تاثيرگذارترين جنگجويان عليه داعش) و جهتگيريهاي دوگانه نسبت به چندين گروه جهادي بود. داووداوغلو بر سر همين تصميمات راه خود را از اردوغان جدا كرد و يك حزب سياسي رقيب تشكيل داد. حاميان اردوغان ميتوانند ادعا كنند كه تركيه تبديل به يكي از بازيگران مهم منطقه شده است و ميتوان بر روي آن حساب كرد. اتحاديه اروپا در نهايت بايد سخاوتمندانه عمل كند وگرنه ممكن است آنكارا اجازه دهد صدها هزار پناهنده اهل سوريه و ديگر كشورها كه از شدت فقر و جنگ به اين كشور پناه آوردهاند، به اروپا سرازير شوند. روسيه و ايران، كه هر دو حامي بشار اسد، رييسجمهور سوريه هستند- از زمان ادامه روند صلح سهجانبه كه سه سال پيش در شهر آستانه قزاقستان آغاز شد، ميدانند كه حل و فصل مناقشه سوريه بستگي به رضايت تركيه دارد. اردوغان دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا را نيز تحقير كرد: او بدون در نظر گرفتن حساسيتهاي ناتو و تهديدهاي اقتصادي واشنگتن، بر تصميم خود مبني بر خريد سيستم دفاع موشكي روسيه پافشاري ميكند. اما اردوغان با تصميم مخاطرهآميز خود در مورد ليبي پا را از گليمش فراتر گذاشته است.اردوغان نمونه بارز يك رهبر سياسي قدرتمند در جهان امروز است، اما تصميم او مبني بر فرستادن نيروهاي نظامي خود به ليبي او را خيلي از اين لقب دور ميكند. زماني كه تصميم او با شكست روبهرو شود، كه قطعا ميشود، شانس و دوستانش را از دست خواهد داد.