به دنبال آتشبس
جعفر قنادباشي
شرايط ليبي طي ماههاي اخير به نحوي است كه در يك حالت بنبست قرار گرفته است. از 9 ماه پيش خليفه حفتر اعلام كرد كه طي دو هفته طرابلس پايتخت ليبي را اشغال ميكند و در آنجا دولت تشكيل ميدهد. اما بهرغم اينكه دولت مستقر در ليبي در موضع تدافعي و ضعف زير فشار نظامي نيروهاي حفتر قرار داشت اما مجموعه در نهايت حفتر نيز نتوانست به هدفي كه قصد داشت دست پيدا كند. حفتر نيروهاي زيادي را صرف و كمكهاي بسياري دريافت كرد. از همين رو با حجم عظيم تجهيزات توانست طرابلس را به نحوي محاصره كند و تلفات بسيار زيادي را نيز از مردم اين منطقه برجا گذاشته است. اما متوجه شده كه نميتواند طرابلس را اشغال و كنترل كل ليبي را در دست گيرد. اما از سوي ديگر فايز سراج، نخستوزير دولت وفاق ملي را در اختيار دارد، نتوانسته منافع ليبي و از چاههاي نفتي كه متعلق به دولت اين كشور است حفاظت كند و اكنون اكثر چاههاي نفت ليبي در اختيار نيروهاي حفتر قرار دارد. بنابراين دولت مايل به ادامه جنگ نيست، زيرا جنگ بسيار براي آنها زيان بار است. مردم نيز خواستار صلح هستند؛ اين مربوط به زمان حاضر نيست بلكه طي 8 سال گذشته به دنبال صلح بودند. زماني كه خليفه حفتر به همراه فايز سراج به مسكو رفت و دو طرف قصد داشتند كه آتشبس برقرار كنند، مردم طرابلس جشن گرفتند و بر اين باور بودند كه به آتشبس و پايان جنگ در كشور نزديك ميشوند و اشتياق زيادي براي صلح نشان دادند. اكنون كشورهايي كه در نشست برلين حضور دارند دو دسته كشور هستند. يكسري كشورهايي هستند كه در صحنه ليبي حضور داشتند و به اشكال مختلف به وسيله ارسال كمكها و اعزام نيرو براي كمك به هريك از طرفين و همچنين ارسال تسليحات و حتي اعزام نيرو از طريق هوايي از جمله اقداماتي بوده است كه برخي از اين كشورها انجام دادند. به طور مثال هواپيماهاي مصري چندين بار ليبي را بمباران كردند. اماراتيها نيز به طور علني در ليبي دخالت و از حفتر حمايت كردند. اما دسته ديگري از كشورها تازه ورود هستند و علاقهمند هستند تا در آينده ليبي سهمي داشته باشند. چرا كه ليبي كشور ثروتمند و كمجمعيتي است. جمعيت ليبي حدود 6.5 ميليون نفر است ولي وسعت آن بيش از يك ميليون و759هزار كيلومتر مربع است و گفته ميشود ذخاير نفتي ليبي به اندازه كل ذخاير نفتي قاره آفريقا است و ذخاير غني دارد كه كمتر از آن بهرهبرداري شده است.
همچنين ليبي از سواحل بسيار خوب و استراتژيكي در كنار مديترانه برخوردار است كه ظرفيت بسيار بالايي براي سرمايهگذاري توريستي و هتلسازي دارد از همين رو اين موضوع اروپاييها را تحريك ميكند كه هم به لحاظ سياسي و هم به لحاظ اقتصادي در اين منطقه حضور داشته باشند تا بتوانند سهمي از سرمايهگذاري در حوزه گردشگري سواحل مديترانه به دست آورند. موضوع ديگري كه اروپاييها را آزار ميدهند و علاقهمند به حل موضوع هستند آن است كه ليبي تبديل به محلي براي عبور مهاجرين به سمت اروپا بود و بهبود وضعيت ليبي ميتواند از هجوم مهاجران غيرقانوني به سمت اروپا جلوگيري كند. آنچه روز گذشته در برلين صورت گرفت تركيب نامتجانس و ناهماهنگي از كشورها بود كه البته كوشش شده سازمان ملل، اتحاديه عرب و اتحاديه آفريقا حضور پيدا كنند. ولي همه طرفها به يكديگر بياعتماد هستند. از يك طرف در اين درگيري شاهد يك تقابل ميان نيروهاي اخواني و وهابي هستيم و در سوي ديگر يك سري كشورها به تازگي وارد اين جريان شدند. با اين حال گفتني است كه نشست برلين در چارچوب صلح شكل گرفته تا ليبي از جنگ خارج شود. اما واقعيت آن است كه كمپانيهاي توليد اسلحه و همچنين شركتهاي نفتي خواهان شعلهور كردن جنگ هستند.
از طرفي واقعيت آن است كه خليفه حفتر به تنهايي نميتواند در مورد يك موضوع تصميم بگيرد، چرا كه او تنها نيست و در واقع هيچ گونه جايگاه مردمي در ليبي ندارد و تمام امكانات كنوني كه در اختيار دارد تنها با حمايتهاي مالي خارجي بوده است و اگر اين حمايتها برداشته شود او نيرويي براي حاكميت بر ليبي نخواهد داشت. از همين رو واقعيت آن است كه در اين مدت تعداد زيادي از كشورها در اين مسير به حفتر كمك كردند. اصليترين اين كشورها امارات و مصر بودند. در خصوص روسيه نيز بايد گفت، به دليل اينكه در زمان قذافي ليبي تحت سيطره روسيه بود اما عملا با حذف قذافي روسها زمين بازي در ليبي را باختند. اكنون نيز به نوعي از حفتر حمايت كردند در حالي كه او هيچگاه نيروي روسيه نبود و موضع آن نسبت به روسها شبيه موضع آقاي سيسي نسبت به روسها بود. از همين رو حفتر را هيچگاه نميتوان نيروي روسيه دانست، چرا كه تركيب فكري آقاي حفتر نزديك به روسيه نيست او 20 سال در امريكا زندگي كرده است. با اين حال روسها تلاش ميكنند كه بار ديگر به ليبي بازگردند و نقشي كه اكنون ايفا ميكنند به دنبال آن هستند سهمي از ليبي داشته باشند.