تاريخ براي فهم بنيادهاي
وضعيت اكنون
محمد علي اكبري
دكتر غلامحسين زرگرينژاد، دانشآموخته تاريخ و استاد گروه تاريخ دانشگاه تهران، يكي از مفاخر تاريخپژوهي در دو دهه معاصر بهشمار ميرود. او را از اين نظر در زمره مفاخر تاريخپژوهي معاصر ميدانيم كه اولا در گستره متنوعي از حوزههاي تاريخپژوهي به تحقيق پرداخته است و ثانيا به لحاظ منطق تاريخپژوهي صاحب سبك مخصوص به خود است و ثالثا در آفرينش تحقيقات تاريخياش به مرزهاي نقد تاريخي ورود پيدا كرده و روايتهاي مألوف و مرسوم تاريخي را با معيار خردانديشي به چالش كشيده است.
دكتر زرگرينژاد برخلاف مورخان كنوني كه عمدتا در يك حوزه تحقيقي وارد شدهاند، در چند حوزه دست به تحقيق زدهاند و در هر حوزه نيز آثار گرانقدري آفريدهاند. از جمله مهمترين حوزههاي تحقيقي كه او در آن پژوهيده، ميتوان به تاريخ پيامبر (ص) اسلام، تاريخ انديشههاي سياسي در اسلام و ايران، تاريخ قاجاريه و معاصر ايران اشاره كرد. نكته در خور تأمل آن است كه دكتر زرگرينژاد در هر كدام از حوزههاي تحقيقي يادشده فقط به تحقيق بسنده نكردهاند، بلكه حاصل تحقيقات خود را به صورت كتابهاي ارزشمندي براي دانشجويان، استادان و علاقهمندان تدوين و منتشر كردهاند. كتابهايي چون تاريخ صدر اسلام، تاريخ قيام
امام حسين (ع) و نهضت عاشورا، تاريخ قاجاريه و نهايتا تازهترين اثر منتشر شده او كتاب انديشه و سياست در ايران قاجار از جمله مهمترين اين آثار است. او در كنار پژوهش تاريخي به كار نسخهشناسي، نسخهپردازي و تصحيح انتقادي متون نيز اشتغال جدي داشته و آثار مهمي را نيز در اين زمينه منتشر كرده است. دكتر زرگرينژاد در زمينه تصحيح و انتشار رسايل سياسي سعي بليغي به عمل آوردهاند و تاكنون چند مجلد از اين مجموعه توسط ايشان منتشر شده است و چند مجلد نيز در دست انتشار دارند. به علاوه تهيه بانك روزشمار قاجاريه و انتشار يك مجلد از آن مجموعه 10 جلدي از جمله بدايع تحقيق در قلمرو تاريخ ايران از سقوط صفويه تا انقراض قاجاريه است، مروري بر مجلد يكم اين اثر بيانگر كوششي بسيار و غور فراوان در منابع و مأخذ تاريخ ايران است. اينها همه گزارشي مجمل از پروژه بزرگ پژوهشهاي تاريخي اين استاد فرزانه است كه الحق بايد ايشان را در زمره پركارترين مورخان معاصر، هم از حيث موضوع و دوره و هم از نظر سبك و سياق تحقيق به حساب آورد. البته اگر به اين فهرست، مجموعهاي از مقالات منتشر شده در نشريات دانشگاهي و تخصصي كشور بيفزاييم خود حجم قابل ملاحظه ديگري از آثار قلمي ايشان را شامل ميشود. دومين ويژگي دكتر زرگرينژاد به عنوان يك استاد صاحب كرسي، نوع نگرش و رويكرد او به دانش تاريخي است. دكتر غلامحسين زرگرينژاد با طرح ايده تاريخ دانش شالودهشناسانه وضعيتهاي كنوني حركت پژوهش تاريخي را از اكنون به گذشته ميكشاند. اين امر را نبايد با اكنونگرايي برخي مكاتب تاريخنگاري معاصر اشتباه گرفت. در اين نگرش، دكتر زرگرينژاد تاريخ را دانش فهم بنيادهاي وضعيت اكنون ميداند كه بدون آن امكان شناخت ريشهاي شرايط كنوني فراهم نخواهد شد. از اين رو او خود را نه يك تاريخنگار در معناي متعارف كلمه، بلكه يك تاريخپژوه ميداند.
سومين ويژگي تاريخپژوهي دكتر زرگرينژاد، نقد روايتهاي مألوف و جاافتاده نزد مورخان است. مورخان معمولا با حجيت قائل شدن براي روايتهاي مشهور و مشورات مورخان از كنار داستانسراييهاي بياعتبار يا كماعتبار ميگذرند و حال آنكه دكتر زرگرينژاد از جمله نوادري است كه بسياري مسلمات تاريخنگاري از حيث اعتبار منبع و وثاقت متن و عقلپذير بودن خبر را به چالش كشيدهاند و برخي از مهمترين روايتهاي مشهور را به سند و ادله عقلي مورد خدشه جدي قرار دادهاند كه بيان آن از اين مختصر بيرون است.
آنچه در عبارت الاخري بايد گفت اين است كه دكتر زرگرينژاد به عنوان پژوهشگري نقاد و وقاد، معلمي بسيار توانا و نويسندهاي چيرهدست مواريث علمي از خود بهجاي گذاشته كه تا ساليان دراز پژوهشگران عرصه تحقيقات تاريخي بدان نيازمند و از آن سيراب خواهند شد.
استاد دانشگاه شهيد بهشتي